نظر رهبری درباره ازدواج جوانان

نظر رهبری درباره ازدواج جوانان
نظر رهبری درباره ازدواج جوانان

برای اجرای این برنامه لطفا جاوا اسکریپت دستگاه خود را فعال کنید

برای اجرای این برنامه لطفا جاوا اسکریپت دستگاه خود را فعال کنید

به گزارش مشرق، صفحه توییتر ریحانه منتسب به دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری نوشت: رهبر انقلاب صبح امروز در ارتباط تصویری با نمایندگان مجلس: مسئله ازدواج جوانان خیلی مهم است، جزء مسائلی است که اصلا نباید از او غفلت کرد و راه‌هایی برای تسهیل و امکان ازدواج برای جوانها باید پیش‌بینی بشود؛ بعضی از این راه‌ها هزینه‌ی مادی هم ندارد، فقط تصمیم‌گیری و توجه لازم دارد.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.نظر رهبری درباره ازدواج جوانان

کليه حقوق اين سايت متعلق به پایگاه خبري-تحليلي مشرق نيوز مي باشد و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.

موضوع ازدواج و خانواده و مسائل مربوط به آن، یکی از محوری ترین موضوع هایی است که در سخنان مقام معظم رهبری بارها به آن اشاره شده است. چنان که می دانیم، ازدواج، رخدادی اثرگذار و سرنوشت ساز در زندگی انسان هاست، و اینکه در اثر ازدواج، چه سرنوشتی برای انسان رقم بخورد، به شناخت درست پسر و دختر از یکدیگر پیش از ازدواج، آگاهی آنها از رمز و رازهای ازدواج و پیدا کردن زوجی مناسب با سطوح اعتقادی، فرهنگی، علمی و اقتصادی خویش وابسته است.

بخش دیگری از این مسئله، به پس از ازدواج برمی گردد و اینکه آنان چگونه باید با یکدیگر رفتار کنند و خود را با شرایط موجود هماهنگ سازند. از یاد نبریم که با ازدواج، افزون بر آنکه شخص، سرنوشت خود را رقم می زند، در رقم زدن سرنوشت زوج خود نیز اثرگذار است و همین امر موجب می شود شخص، احساس مسئولیتی دوچندان کند.

بی گمان برای کسانی که آرزومند ازدواجی دلخواه و تعالی بخش هستند، آگاهی از همه ضوابط، شرایط و سازوکارهای آن، امری بایسته و ضروری خواهد بود، و یکی از شیوه های دست یابی به این آگاهی، گوش سپردن به سخنان بزرگانی است که در این باره رهنمودهای ارزشمند ارائه داده اند.

یکی از این بزرگان که درباره ازدواج و مسائل مربوط به آن، سخنان گران بهایی بیان فرموده، مقام معظم رهبری است. آنچه در این نوشتار می آید، گزیده ای است از سخنان ایشان درباره ازدواج و خانواده.

این ازدواجی که خدای متعال، سنت قرار داده و آفرینش هم آن را اقتضا می کند، یکی از نعمت ها و اسرار الهی و یکی از پدیده های اجتناب ناپذیر زندگی بشری است. می شد که خداوند در قوانین آسمانی، این موضوع را لازم، واجب و حتمی و یا مجاز کند و مردم را رها کند تا یکی یکی بروند و با هم ازدواج کنند، اما این کار را نکرده است، بلکه ازدواج را یک ارزش قرار داده است؛ یعنی کسی که ازدواج نمی کند، خود را از این ارزش محروم نموده است. (حاج علی اکبری، 1384: 11 و 12)نظر رهبری درباره ازدواج جوانان

از نظر اسلام، تشکیل خانواده یک فریضه است. عملی است که مرد و زن باید آن را به عنوان یک کار الهی و یک وظیفه انجام بدهند. اگرچه شرعاً در زمره واجبات ذکر نشده، اما به قدری تحریص و ترغیب شده است که انسان می فهمد خدای متعال بر این امر اصرار دارد، آن هم به عنوان یک حادثه ماندگار و دارای تأثیر در زندگی و جامعه. به همین دلیل است که این همه بر پیوند میان زن و شوهر تحریص کرده و جدایی را مذمت نموده است. (همان: 12)

خدای متعال از زن و مرد تنها خوشش نمی آید، مخصوصاً آنهایی که جوان اند و بار اول شان است. مخصوص جوان ها هم نیست. خدای متعال از زندگی مشترک و مُزدوَج خوشش می آید. آدمِ تنها، مرد تنها و زن تنها که همه عمر را به تنهایی می گذرانند، از دید اسلام یک چیز مطلوب نیست؛ مثل یک موجود بیگانه است در مجموعه پیکره انسانی. اسلام این طور خواسته که خانواده، سلول حقیقی مجموعه پیکره جامعه باشد، نه تنها فرد تنها. (همان)

روایت معروفی داریم که پیامبر فرموده اند: نکاح سنت من است. البته این سنت آفرینش است، سنت میان انسان ها و همه اقوام و ادیان است. پس چرا فرموده اند سنت من؟ چرا اختصاصی وجود دارد؟ شاید از این جهت باشد که اسلام بر این امر تأکید بیشتری ورزیده و این تأکید در ادیان الهی دیگر کمتر است. شما ملاحظه می کنید این تأکیدی که اسلام بر ازدواج کرده، در این مکاتب اجتماعی و فلسفه های رایج اجتماعی و سیاست های معمولی دنیا وجود ندارد. اسلام اصرار دارد که پسرها و دخترها در همان سنینی که برای ازدواج آماده اند، ازدواج نمایند. (همان)

ازدواج، علاوه بر اینکه یک تقاضای طبیعی است، یک سنت دینی و اسلامی نیز هست. بنابراین، خیلی آسان است که کسی از طریق این اقدام و عمل که طبیعت و نیاز او آن را ایجاب می کند، ثواب هم ببرد؛ چون سنت است و به قصد ادای سنت پیامبر و اطاعت امر ایشان به این کار اقدام نماید.

در واقع، آن همه اصرار و تأکید اسلام بر ازدواج، به خاطر تأثیر عمیق تشکیل خانواده در تربیت انسان، در رشد فضایل، در ساخت و ساز انسان سالم از لحاظ عاطفی، رفتاری و روحی است. (همان: 13)

این مرحله از زندگی را که وارد زندگی مشترک می شوید و تشکیل خانواده می دهید، یکی از نعمت های بزرگ الهی به حساب آورد و آن را شکر کنید. بعضی ها ازدواج می کنند، همه نوع خوبی هم گیرشان می آید، زندگی شیرین و خوبی را هم می گذرانند، ولی نمی فهمند که این چه نعمت بزرگی است، چه حادثه مهم و تعیین کننده در زندگی است. (همان: 16)

ازدواج یکی از موهبت ها و نعمت های ارزشمند خداست. اگر شخص متوجه نعمت بودن ازدواج نشود، طبیعی است که شکر آن را هم به جا نمی آورد، و وقتی شکر آن را بجا نیاورد، چه بسا که از رحمت الهی که با شکر متوجه انسان می شود، محروم می ماند. خیلی خوب، حالا که خدای متعال این نعمت را به شما داده است، چه کار باید بکنید؟ هیچ توقع زیادی از ما ندارند. توقعی که از ما در مقابل این نعمت دارند، این است که با این نعمت، خوب رفتار کنیم. این رفتار خوب را در اسلام، معین کرده اند که همان رعایت اخلاق در خانواده و با همسر خویش است. (همان)

اسلام اصرار دارد بر اینکه پدیده ازدواج در روال خود، هرچه زودتر، از آغاز احساس نیاز انجام گیرد. این هم از خصوصیات اسلام است، هرچه زودتر بهتر. علت چیست؟ علت این است که اولاً برکات و خیراتی که در امر ازدواج وجود دارد، در وقت خود و زودتر از اینکه زمان بگذرد و عمر تلف بشود، برای انسان حاصل خواهد شد. ثانیاً جلوی طغیان های جنسی را می گیرد.

لذا می فرماید: «مَنْ تَزَوّجَ اَحْرَزَ نصفَ دینه؛ کسی که ازدواج کند، نیمی از دین خود را به دست آورده است. » از این روایت استفاده می شود که نصف تهدیدی که انسان درباره دین خود می بیند، از طرف طغیان های جنسی است. (همان: 13 و 14)

فرصت ازدواج و آرام گرفتن در یک مجموعه خانواده، یکی از فرصت های مهم زندگی است. برای زن و مرد، هر دو، این یک وسیله آرامش و آسایش روحی و وسیله دلگرم شدن به تداوم فعالیت زندگی است. وسیله تسلّی، وسیله پیدا کردن یک غمخوار نزدیک که برای انسان در طول زندگی لازم است، می باشد. قطع نظر از نیازهای طبیعی انسان که نیازهای غریزی و جنسی می باشد، مسئله تولید نسل و داشتن فرزند هم خود از دلخوشی های بزرگ زندگی است. (همان: 14)

بنای نسل بشری به ازدواج است. قوام عالم به ازدواج است. انتقال تمدن ها و فرهنگ ها به ازدواج است. بقای استقلال جوامع ـ چه از لحاظ سیاسی و چه از جهات دیگر ـ ازدواج است. برکات فراوانی بر ازدواج وارد است. (همان)

مسئله ازدواج و تشکیل خانواده در شرع مقدس، امر بسیاری مهمی است و فواید بسیاری دارد، اما مهم ترین فایده و هدف ازدواج، عبارت است از تشکیل خانواده. نفس این عُلقه زوجیت و تشکیل یک واحد جدید، مایه آرامش زن و مرد و مایه کمال و اتمام شخصیت آنهاست. بدون آن هم زن و هم مرد، ناقص اند. اگر این کانون، سالم و پایدار شد، بر روی آینده و بر روی وضع فعلی جامعه اثر خواهد گذاشت. (همان: 18)

ازدواج در حقیقت، دروازه ورود به تشکیل خانواده است و تشکیل خانواده، اساس همه تربیت های اجتماعی و انسانی است. (همان: 18)

اصل در ازدواج عبارت است از پیوند زناشویی دختر و پسر و تشکیل خانواده. همین قدر که دختر و پسر همدیگر را ببینند و عقد شرعی جاری بشود و اینها با هم زن و شوهر بشوند، یک کانون خانواده به وجود آمده و یک خانواده جدیدی تشکیل شده است. شارع مقدس خانواده مسلمان و سالم را دوست دارد. وقتی خانواده تشکیل شد، برکات زیادی در آن هست. نیازهای زن و شوهر تأمین می شود، نسل بشری ادا پیدا می کند.. .. اما اصل قضیه، فرزند، زیبایی و ثروت نیست. اصل قضیه این است که دو نفر با هم زندگی مشترکی را تشکیل می دهند و این محیط باید یک محیط سالمی باشد. (همان)

همان گونه که بدن انسان از سلول ها تشکیل شده که نابودی و فساد و بیماری سلول ها به طور قهری و طبیعی، معنایش بیماری بدن است و اگر توسعه پیدا کند، به جاهای خطرناکی برای کل بدن انسان منتهی می شود، همین طور جامعه هم از سلول هایی تشکیل شده که این سلول ها خانواده اند. هر خانواده ای یکی از سلول های پیکره اجتماع و بدنه اجتماع است. وقتی اینها سالم بودند، وقتی اینها رفتار درست داشتند، بدنه جامعه، یعنی آن پیکره جامعه سالم خواهد بود. (همان: 23)

اگر در جامعه ای زن و شوهر حقوق یکدیگر را رعایت کردند و با هم اخلاق خوش داشتند و سازگاری نمودند و با همکاری هم، مشکلات را برطرف نمودند و فرزندان را تربیت کردند، جامعه ای که این طور خانواده ها را داشته باشد، به صلاح خواهد رسید و نجات پیدا خواهد کرد و اگر مصلحی در جامعه باشد، می تواند این طور جوامع را اصلاح نماید. اگر خانواده ای نبود، بزرگ ترین مصلحان هم بیایند، نمی توانند جامعه را اصلاح کنند. (همان: 23 و 24)

هر کشوری که در آن، بنیان خانواده مستحکم باشد، بسیاری از مشکلات آن کشور، به خصوص مشکلات اخلاقی و معنوی آن به برکت خانواده سالم و مستحکم برطرف می شود، یا اصلاً به وجود نمی آید. (همان: 24)

این پیوند ازدواج و زناشویی، یکی از نعمت های بزرگ الهی و یکی از اسرار آفرینش است و یکی از موجبات بقا و ماندگاری و صحت و صلاح جوامع است. (همان)

اگر تشکیل خانواده به شکل سالمی صورت بگیرد و اخلاق حاکم بر زوجین، صحیح و منطقی و منطبق با اصول شرع، با آنچه خداوند معین فرموده، باشد، این، پایه اصلاح جامعه است و پایه سعادت همه افراد جامعه است. (همان)

تشکیل بنای خانواده، یک نیاز اجتماعی است. اگر چنانچه در جامعه ای، خانواده ها درست بودند، سالم بودند، استحکام داشتند، تزلزل نداشتند، این جامعه می تواند به خوبی اصلاح شود. افرادش می توانند رشد فکری پیدا کنند و از لحاظ روحی کاملاَ سالم باشند، می توانند انسان هایی بدون عقده باشند. (همان)

جامعه بی خانواده، جامعه آشفته ای است، جامعه نامطمئنی است. جامعه ای که در آن، مواریث فرهنگی و فکری و عقاید نسل ها به یکدیگر آسان منتقل نمی شود. جامعه ای است که در آن، تربیت انسان به راحتی و روانی صورت نمی گیرد. اگر جامعه ای خانواده نداشته باشد یا خانواده در آن متزلزل باشد، انسان در بهترین پرورشگاه های خود هم پرورش پیدا نمی کند. جوامعی که در آن، خانواده سست و بی نیاز است یا خانواده اصلاً تشکیل نمی شود یا کم تشکیل می شود، یا اگر تشکیل می شود، متزلزل و در معرض فنا و نابودی است، در این جوامع، مشکلات روانی و عصبی، بسیار بیشتر از آن جوامعی است که در آنها خانواده هایی مستقر است و زن و مرد به یک نقطه و کانونی متصل هستند. (همان: 24 و25)

خانواده، بنیاد بسیار مهم و حائز اهمیتی است. فایده خانواده در تربیت نسل بشر و ایجاد انسان های سالم از لحاظ معنوی و فکری و روانی، یک فایده منحصر به فردی است.

این میلیاردها انسان، هرکدام شان دو موکل و دو پرستار ویژه (زن و مرد خانواده) دارند، که هیچ چیز جای آن دو پرستار را نمی گیرد. (همان: 25)

انتقال فرهنگ ها و تمدن ها و حفظ اصول و عناصر اصلی یک تمدن و یک فرهنگ در یک جامعه و انتقالش به نسل های پی در پی، به برکت خانواده انجام می گیرد. (همان: 26)

اساس ازدواج و مهم ترین مصلحت ازدواج، عبارت است از تشکیل خانواده. علت هم این است که اگر خانواده سالمی در یک جامعه ای وجود داشته باشد، آن جامعه سالم خواهد شد و مواریث فرهنگی خودش را به صورت صحیح منتقل خواهد کرد. در آن جامعه، تربیت کودکان به بهترین وجه صورت می پذیرد. لذاست که در آن کشورها و جوامعی که خانواده دچار اختلال می شود، معمولاً در جامعه، اختلالات فرهنگی ـ اخلاقی به وجود می آید. (همان)

اگر نسل ها بخواهند فرآورده های ذهنی و فکری خود را به نسل های بعدی منتقل کنند و جامعه از گذشته خودش بخواهد سود ببرد، این فقط با خانواده ممکن است. در محیط خانواده است که اول بار، همه هویت و شخصیت یک انسان براساس فرهنگ آن جامعه شکل می گیرد؛ واین پدر و مادرند که به طور غیرمستقیم فکر و عمل و معلومات و اعتقادات و مقدسات خود را به جامعه و نسل بعد منتقل می کنند. (همانند: 26 و 27)

خانواده پناهگاه و کانون آرامش زن و مرد در دل توفان های زندگی

وقتی که زن و شوهر در پایان کار روزانه یا در وسط روز به همه می رسند و همدیگر را می بینند، هر دو از هم توقع دارند که توانسته باشند محیط را شاد، سرزنده، قابل زیست و رفع کننده خستگی ساخته باشند. انسان در تلاطم های زندگی که ناشی از برخوردهای ناگریز است، به دنبال یک فرصت می گردد تا به آن پناه ببرد. اگر یک زوج باشند، در این تلاطم ها به یکدیگر پناه می برند؛ زن به شوهرش پناه می برد و شوهر هم به زنش پناه می برد. مرد در کشاکش زندگی مردانه خود، احتیاج به یک لحظه آرامشی دارد تا بتواند راه را ادامه بدهد. آن لحظه آرامش، کی است؟ همان وقتی است که او در محیط سرشار از محبت و عطوفت خانوادگی خودش قرار می گیرد. با همسر خودش که به او عشق می ورزد، با اوست، در کنار اوست و با او احساس یگانگی می کند. وقتی با همسر خود مواجه می شود، این همان لحظه آسایش و آرامش است. زن هم در کشاکش زندگی زنانه خود، با بحران ها و تلاطم هایی مواجه می شود؛ چه در محیط بیرون از خانه، و چه در داخل خانه. حالا زن در این کشاکش به تلاطم رهایی برخورد می کند و چون روح او ظریف تر است، بیشتر به آرامش، به آسایش، به تکیه کردن به یک شخص مطمئن احتیاج دارد. او کیست؟ او شوهر است. (همان: 28)

انسان، ماشین نیست، انسان روح است، انسان معنویت است، انسان عواطف و احساسات است. حالا می خواهد آرامش پیدا کند. این آرامش کجاست؟ محیط خانواده است. (همان)

هر انسانی ـ هم زن و هم مرد ـ در طول زندگی، در شبانه روز، مشکلاتی دارد و با پیش آمدها و حوادثی مواجه است. این حوادث، اعصاب را می کوبد و خسته می کند. انسان ها را دچار ناآرامی و سراسیمگی می کند. وقتی وارد محیط خانواده شد، این محیط امن و امان به او تجدید قوا می بخشد. او را آماده یک روز دیگر می کند. خانواده برای تنظیم زندگی انسان مهم است. این بهره ای که مرد و زن از این خانواده آرام می برند، بهره کاری آنها را در بیرون خانواده بالا می برد و آن را با ارزش و با کیفیت می کند. فرصت ازدواج و آرام گرفتن در یک مجموعه خانواده، یکی از فرصت های مهم زندگی برای مرد و زن است. این یک وسیله آسایش، آرامش روحی، وسیله دلگرم شدن به تداوم فعالیت زندگی است. (همان)

می دانید که زندگی یک مبارزه است، کل زندگی عبارت است از یک مبارزه بلندمدت، مبارزه با عوامل طبیعی، مبارزه با موانع اجتماعی، مبارزه با درونِ خود انسان که مبارزه با نفس است. انسان دائم در حال مبارزه است؛ بدن انسان هم در حال مبارزه است.

حال، این مبارزه گاهی یک استراحت و یک باراندازی لازم دارد. این نقطه استراحت، داخل خانواده است. (همان)

در بنا و تشکیل خانواده و در حفظ خانواده باید احکام اسلامی را رعایت کرد تا خانواده باقی بماند. لذا شما در خانواده های متدین که زن و شوهر به این حدود اهمیت می دهند، می بینید که سال های متمادی با هم زندگی می کنند، محبت زن و شوهر به یکدگر باقی می ماند و جدایی شان از هم سخت است و دل در گرو محبت یکدیگر دارند. اگر روش های اسلامی رواج پیدا کند، خانواده ها مستحکم خواهد شد. آن خانواده هایی که جهات اسلامی را رعایت می کنند، اینها خانواده هایی محکم تر، بهتر، قوی تر، و محیط امن تری برای فرزندان و کودکان خواهند بود. (همان: 30)

دختر و پسر باید سعی کنند از پیوند زناشویی شان و زندگی مشترک شان پاسداری کنند. وظیفه یکی از آنها هم نیست که بگوییم هرکاری که یکی کرد، دیگری تحمل کند. نه، باید هر دو به هم کمک کنند تا این کار صورت گیرد. نمی شود بگوییم شوهر سهم بیشتری دارد یا زن سهم بیشتری دارد؛ نه، هر دو در حفظ این بنیان و در حفظ این اجتماع دو نفره، که بعدها به تدریج زیاد می شود نقش دارند. (همان: 31)

در استحکام بنیان خانواده، خودِ زن و شوهر، بیشترین نقش را دارند. با گذشتِ خودشان، با همکاری خود، با مهربانی و محبت و اخلاق خوب خودشان، که از همه مهم تر هم محبت است، می توانند این بنا را ماندگار و این سازگاری را همیشگی کنند. (همان)نظر رهبری درباره ازدواج جوانان

مرد وظیفه دارد ضرورت های زن را درک کند، احساسات او را بفهمد، نسبت به حال او غافل نباشد و خود را صاحب اختیار مطلق العنان او در خانه نداند. از آن طرف، زن هم باید ضرورت های مرد را درک کند و بر او فشارِ روحی و اخلاقی وارد نسازد. کاری نکند که او در امر زندگی، مستأصل شود و خدای ناکرده متوسّل به راه های خلاف و نادرست شود. باید او را به ایستادگی و مقاوت در میادین زندگی تشویق کند. (همان: 53 و 54)

خیلی از زن ها هستند که شوهر خودشان را بهشتی می کند. خیلی از مردها هستند که همسر خود را حقیقتاً سعادتمند می کنند. موارد عکس این هم هست. ممکن است مردهای خوبی باشند، زن های شان آنها را از اهل جهنم کنند و زن های خوبی باشند که مردهای شان آنها را اهل جهنم کنند. (همان: 60)

انسان با راهنمایی و دل سوزی و تذکر بجا، با مانع شدن از زیاده روی و بعضی از کج رفتارهای همسرش می تواند او را اهل بهشت کنند. البته عکس آن هم هست. با افزون طلبی ها، با توقعات و با روش های غلط می تواند همسر خود را جهنمی کند. (همان)

مهم ترین کمک به همسر این است که سعی کنید همدیگر را دین دار نگه دارید. مراقب باشید همسرتان خطای دینی نکند. این مراقبت، مراقبت اخلاقی است، مراقبت مهربانانه و مراقبت پرستارانه است. اگر چنانچه خطایی از همسرتان دیدید، آن را باید با شیوه بسیار لطیف و عاقلانه ای در او از بین ببرید و بَرکنید. زن و مرد، یا با تذکر و یا بعضی از مراعات ها نسبت به سرنوشت یکدیگر مسئولیت دارند. (همان: 62)

حاج علی اکبری، محمدجواد، 1384. مطلع عشق (گزیده ای از رهنمودهای مقام معظم رهبری به زوج های جوان). تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی. چاپ پنجم.

به کوشش: رضا سوری

ازدواج یک موضوع مقدس در ادیان مختلف، به ویژه دین اسلام است. (14/10/1390)

اساس ازدواج در اسلام بر سادگی است. (9/12/1379)

سنین ازدواج هم، نه به آن شوری شور باید باشد که بعضی ها فکر کردند باید در سنین کاملاً جوانی زودرس باشد – نه اینکه من آن را نفی کنم؛ ایرادی ندارد. اگر کسی خواست در آن سنینِ خیلی زود هم ازدواج کند، هیچ اشکالی ندارد، اما حالا لزومی ندارد که ما اصرارمان را روی آن ببریم – نه هم به آن بی نمکی که غربی ها انجام می دهند و در سن سی، چهل سالگی ازدواج می کنند. (8/2/1377)

پدران و مادران، نسبت به مقدمات غیر لازم ازدواج سخت گیری نکنند. (26/10/1368)

ترویج ازدواج های ساده، کم خرج و با مهرالسُنّه، نیازمند گفتمان سازی در جامعه است. (14/10/1390)

نباید با برخی کارهای زشت همچون مهریه های سنگین، و یا تشریفات و هزینه های زاید، جنبه قدسی ازدواج را در جامعه از بین برد. (همان)

بایستی قدری ازدواج را آسان بگیرند و دنبال تشریفات نباشند، تا راحت بتوانند جوانان را به مرحله ازدواج نزدیک کنند. (8/2/1377)

من خودم توصیه ام این است که ازدواج را آسان بگیرند؛ مهریه ها زیاد نشود؛ جهیزیه ها سنگین نشود؛ در مراسم مهمانی ها، خیلی ریخت و پاش نشود و اسراف آمیز نباشد. (همان)

اگر عادت کنند که ازدواج ها را ساده، بی پیرایه و بی تشریفات انجام دهند، فکر می کنم که بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. (9/12/1379)

ازدواج برای دختر مسلمان و زن جوانی که در محیط اسلامی است، مثل ازدواج فاطمه زهرا علیها السلام باشد؛ ازدواجی با پیوند عشقی معنوی و الهی و جوششی بی نظیر میان زن و مرد مؤمن و مسلمان و همکاری و همسری به معنای واقعی بین دو عنصر الهی و شریف، اما بیگانه از همه تشریفات و زر و زیورهای پوچ و بی محتوای ظاهری. (26/10/1368)

مهریه های بالا و جهیزیه های سنگین، موجب تأخیر و احتمالاً انجام نشدن ازدواج میان جوانان خواهد شد. (2/9/1373)

واداشتن دختران به ازدواج با مردان، از نظر اسلام حرام است و بدون رضایت دختر جایز نیست. (27/7/1374)

برادران زن، پدرِ زن – خویشاوندان دورتر که جای خود دارند – اگر بخواهند بر او تحمیل کنند که تو حتماً باید با شخص مورد نظر ازدواج کنی، نمی توانند و چنین حقّی را ندارند. این، نظر اسلام است. (20/12/1375)

در بعضی از عشایر، پسرعموی هر دختری حق دارد که در مورد ازدواج آن دختر، اظهار نظر کند! این، غلط است. اسلام، چنین اجازه ای را به هیچ کس نمی دهد. (همان)

اگر کسی دختری را مجبور کند که باید با پسرعمویت ازدواج کنی، کار خلاف کرده است. (همان)

وقتی جوانی می خواهد ازدواج کند – چه پسر و چه دختر – اصلاً نباید ثروت همسر و نامزد ازدواجش را مورد توجّه قرار دهد. به نظر من، این یک جاذبه گمراه کننده است، نه یک جاذبه حقیقی. (18/7/1377)

به همسران خود، مهر بورزید، به آنان وفادار باشید و خویشتن را در سرنوشت یکدیگر شریک بدانید. از گره افتادن در رشته زندگی مشترک برحذر باشید و گره های کوچک و بی اهمیت را نادیده بگیرید. (25/11/1378)

مسئله اشتغال با مسئله ازدواج ارتباط هم دارد و یکی از موانع ازدواج، همین مسئله اشتغال است. (9/12/1379)

موانع فرهنگی ازدواج را دست کم نگیرید. (9/12/1379)

ازدواج برای جوانان لازم است و جوانان هم آن را می خواهند. (همان)

من از ازدواج های دانشجویی که هر سال برگزار می شود، بسیار خشنود و خرسندم. (همان)

سخنرانی در دیدار جمع کثیری از بانوان کشور در تاریخ 26/10/1368.

مراسم جشن ازدواج هزار نو عروس عضو کمیته امداد امام خمینی رحمه الله در تاریخ 2/9/1373.

دیدار اجتماع باشکوه مردم صمیمی و انقلابی گنبد کاووس در تاریخ 27/7/1374.

بیانات در اجتماع زنان خوزستان در تاریخ 20/12/1375.

بیانات در دیدار صمیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی با جوانان به مناسبت هفته جوان در تاریخ 8/2/1377.

بیانات معظم معظم رهبری به مناسبت میلاد حضرت فاطمه زهرا علیها السلام در تاریخ 18/7/1377.

پیام به مناسبت جشن ازدواج دانشجویی دانشگاه های تهران در تاریخ 25/11/1378.

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیر کبیر در تاریخ 09/12/1379

بیانات مقام معظم رهبری در سومین نشست اندیشه راهبردی در تاریخ 14/10/1390.

موضوع: ویژه مسائل زنان و خانواده

موضوع: فرهنگی, مسائل اجتماعی, دانشجویی


موضوع: علوم انسانی

تدوین: حجت شعبانی

جهیزیه برای دختر، مایه عزت نیست. عزت دختر، به اخلاق او، به رفتار و شخصیت خود اوست. بعضی از خانواده های عروس، خودشان را اذیت می کنند و به زحمت می اندازند و اگر پول هم ندارند، به زور پول تهیه می کنند. اگر پول دارند، زیادی خرج می کنند؛ برای این که یک جهیزیه پر زرق و برقی را مثلا در اختیار دخترشان بگذارند.1

مهریه و جهیزیه زیاد، هیچ دختری را خوشبخت نمی کند و هیچ خانواده ای را به آرامش و سکون و اعتماد لازم نمی رساند. اینها زوایای زندگی است؛ فضول زندگی است و جز دردسر و اسباب زحمات و اسباب مشکل، فایده ای ندارد.2

مبادا بروید پول قرض کنید؛ جهیزیه درست کنید. مبادا خودتان را به زحمت بیندازید. مبادا خانواده تان را به زحمت بیندازید. مبادا خیال کنید که دخترتان اگر جهیزیه اش کمتر از دختر همسایه و قوم و خویش بود، این سرشکستگی است؛ نه این سرشکستگی نیست.3

خانواده ها روی چشم و هم چشمی، جهیزیه را برای خودشان یک معضل می کنند؛ بعد که این معضل را خودشان به یک نحوی تحمّل کردند، تازه نوبت دیگران است که رنج این معضل را ببرند؛ برای خاطر این که وقتی شما در جهیزیه دخترتان این همه وسایل درست کردید، بعد کسانی که دیدند، تکلیف آنها چیست؟ این چشم و هم چشمی ها آخر به کجا خواهد رسید؟ این همان مشکلاتی است که درست خواهد شد. اسلام می خواهد اینها نباشد.4نظر رهبری درباره ازدواج جوانان

شما نگاه کنید به دختر پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله بهترین دخترهای عالم، فاطمه زهرا علیهاالسلام بود. بهترین زن های اوّلین و آخرین، فاطمه زهرا علیهاالسلام بود. هرگز دختری به آن خوبی، به آن شرافت و به آن عظمت، نیامده است. همه زن های عالم از اوّل تا آخر، در مقابل او، مثل خدمت کارهایی هستند؛ مثل ذرّاتی هستند در مقابل خورشید جهان افروز. شوهرش هم امیر المؤمنین علیه السلام، بهترین مردان عالم ]بود[. اگرچه همه فضایل و مکارمشان را جمع کنیم. همه مردان عالم به یک ناخن او هم نمی رسند؛ این دو مظهر عظمت ]و[ مظهر زیبایی و فضیلت، با هم دیگر ازدواج کردند؛

جهیزیه شان همان چند قلم ارزان قیمتی بود که در کتاب ها نوشته اند ]و[ ضبط کرده اند؛ یک تکه حصیر، یک تکه لیف خرما، یک دست رختخواب و یک دستاس، یک کوزه، یک کاسه. همه اش را اگر به پول امروز روی همدیگر بگذارند، معلوم نیست که چند هزار تومان بیشتر بشود. همان مهریه را از امیر المؤمنین علیه السلام گرفتند و پولش را دادند جهیزیه مختصری را فراهم کردند و بردند خانه شوهر. حالا ما نمی گوییم دخترهای ما مثل فاطمه زهرا علیهاالسلام جهیزیه بگیرند. نه دخترهای ما مثل فاطمه زهرا هستند و نه خود ما ها مثل پدر ایشان هستیم و نه پسرهای ما مثل امیرالمؤمنین علیه السلام شوهر فاطمه زهرایند. ما کجا آنها کجا؟ از زمین تا آسمان با هم فرق داریم؛ اما معلوم می شود راه، آن راه است؛ جهت، آن جهت است. جهیزیه را مختصر بگیرید؛ به این و آن نگاه نکنید. خرج زیادی نکنید ]و[ کار را برای کسانی که ندارند، مشکل نکنید.5

جهیزیه فاطمه زهرا علیهاالسلام به قدری بود که شاید دو نفر آدم با دست می توانستند از این خانه بردارند ببرند. آن خانه. ببینید؛ افتخار اینهاست؛ ارزش، اینهاست. آیا پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نمی توانستند یک جهیزیه مفصل تشکیل دهند؟

اگر پیامبر صلی الله علیه وآله اشاره ای می کردند، این مسلمانانی که در اطراف ایشان بودند، بعضی هایشان هم آدم های متمکنی بودند، پول هم داشتند؛ از خدا می خواستند که بیایند و یک هدیه ای بدهند؛ کمکی بکند؛ نکردند. چرا نکردند؟ این برای این است که من و شما یاد بگیریم و الاّ بنشینیم و تعریف کنیم و خوشمان بیاید و بعد هم یاد نگیریم، چه فایده ای دارد؟ استفاده اش را نمی بریم. نسخه طبیب را که انسان نباید بگذارد روی طاقچه تماشا کند؛ باید عمل کنیم؛ تا بهره اش را ببریم. رژیم غذایی را باید عمل کنید؛ تا فایده اش را ببرید. اینها رژیم غذایی روح است؛ رژیم غذایی صحّت جامعه است؛ صحت خانواده است؛ باید عمل شود. ساده برگزار کنید.6

نگذارید جهیزیه ها را سنگین کنند؛ دخترها نگذارند؛ عروس ها! شما نگذارید. پدر و مادرها هم اگر می خواهند، شما نگذارید. این همه جنس گران را می خواهید چه کنید؟7

مادرهای عروس ها در تهیه جهیزیه، دست نگه دارند؛ خیلی افراط یا اسراف نکنند؛ نگویند حالا مثلاً دخترمان است؛ دلش می شکند…. دخترها خوبند. دخترها نمی خواهند. ما بی خود نباید دل آنها را بکشانیم به این سمت که هر چیز قشنگ و لوکس و… حتماً باید برایش تهیه شود.8

این دختر خانم ها که می خواهند جهیزیه درست کنند، برای خرید اسباب سر عقد و جهیزیه، توی این دکان های گران قیمت بعضی از جاهای تهران، آن محلاّت گران قیمت که معروف است – نمی خواهم البته اسم بیاورم. من می شناسم که کجاهاست که دکان هایش معروف است به جنس گران – اصلا ًطرف آنها پا نگذارند؛ بروند آن جاهایی که معروف به گرانی نیست. این طور نباشد که داماد بیچاره را دنبالشان راه بیندازند برای خرید عروس و خرید عقد. متأسفانه از این کارها می کنند.9

اگر بخواهید زندگی، زندگی خوبی باشد، باید آن را از تشریفات و زوائد زندگی، خالی کنید. اصل قضیه، محبت است. دختر ها و پسرها این را بدانند. این محبتی که خدا در دل شما قرار می دهد، این را حفظ کنید؛ نگه دارید و به برکت محبت، این بوستان خانواده را سرسبز کنید…. زن، ریحانه است با گل، چگونه رفتار می کنید؟ مرد در چشم زن، مظهر اعتماد و نکته اتکاست و محبت خود را به او، در این قالب ترسیم می کند.

خیلی از مردها هستند که زن هایشان، آنها را اهل بهشت می کنند و یا زن هایی هستند که مردهایشان آنها را اهل بهشت می کنند. بعضی ها هم به عکس است. پناه بر خدا. باید مراقب باشید. مواظب باشید. یکدیگر را کمک کنید برای رفتن راه خدا و انشاء الله عمل به احکام الهی.10

در همه امور زندگی تان سادگی را رعایت کنید. اولش هم از همین مراسم ازدواج است و از این جا شروع می شود؛ اگر ساده برگزار کردید، قدم بعدی اش هم می شود ساده و الا شما که رفتید آن مجلس کذایی مثل اعیان و اشراف های زمان طاغوت را درست کردید، بعد دیگر نمی توانید بروید تو خانه کوچکی – مثلاً با وسایل مختصری – زندگی کنید. این جور نمی شود دیگر؛ چون خراب شده و از دست رفته است. از اول، زندگی را پایه اش را براساس سادگی و ساده زیستی بگذارید؛ تا زندگی بر خودتان، بر کسانتان و بر مردم جامعه، ان شاءالله آسان شود.11

این که می بینید ما گفتیم 14 سکه بیشتر را عقد نمی کنیم، نه برای این است که چهارده سکه بیشتر اشکالی در ازدواج ایجاد می کند؛ خیر. چهارده هزار سکه هم باشد، ازدواج، اشکالی ندارد؛ فرقی ندارد. این برای این است که آن جنبه معنوی ازدواج، غلبه پیدا کند بر جنبه مادی؛ مثل یک تجارت و معامله نباشد؛ داد و ستد مادی نباشد. اگر تشریفات را کم کردیم، جنبه معنوی، تقویت خواهد شد.12

من از مردم سراسر کشور خواهش می کنم که آن قدر مهریه ها را زیاد نکنند. این، سنت جاهلی است. این، کاری است که خدا و رسول صلی الله علیه وآله در این زمان بخصوص، از آن راضی نیستند؛ نمی گوییم حرام است؛ نمی گوییم ازدواج باطل است؛ اما خلاف سنت پیامبر صلی الله علیه وآله و اولاد ایشان و ائمه هدی علیهم السلام و بزرگان اسلام است؛ خلاف روش اینهاست و به خصوص در زمان ما که کشور احتیاج دارد به این ]که[ کارهای صحیح، آسان شود، هیچ مصلحت نیست که بعضی ازدواج ها را این طور مشکل کنند.13

متأسفانه این پرداختن به تشریفات، ازدواج و مهریه های گران و جهیزیه های سنگین و مجالس آن چنانی، خیلی اخلاق ها را فاسد کرده است! شما دخترها و پسرها که عروس و داماد می شوید، پیش قدم شوید؛ بگویید ما این جوری نمی خواهیم؛ به این زیادی نمی خواهیم. وقتی جامعه مشکل دارد، وقتی در جامعه فقیر هست، باید انسان ملاحظه کند.14

مراد از همکاری، همکاری روحی است؛ این که زن، ضرورت های مرد را درک کند؛ فشار اخلاقی روی او وارد نیاورد؛ کاری نکند که او در امر زندگی، مستأصل شود و خدای نکرده، به راه های نادرست متوسل بشود. او را به ایستادگی و مقاومت در میدان های زندگی، تشویق کند و تحریص نماید. اگر کار او مستلزم این است که یک مقداری به وضع خانوادگی مثلاً رسیدگی کافی نداشته باشد، این را به رخ او نکشد. از طرف مرد هم وظیفه است که ضرورت های زن را درک کند؛ احساسات او را بفهمد و نسبت به حال او غافل نباشد.15

این طور نباشد که مرد چون در دوران مجردی، ساعت ده شب می آمده خانه پدر و مادرش، حالا هم که زن گرفته، این طور ادامه بدهد؛ نه، حالا باید ملاحظه همسرش را بکند.16

پدر و مادرها باید سعی کنند محبت زن و شوهرها را – این بچه هاشان را، جوان هایی را که ازدواج می کنند – تأمین کنند. گاهی ممکن است یک دل خوری هایی پیش بیاید؛ پدر و مادرها که تجربه دارتر هستند، بزرگ تر هستند، عاقل تر هستند، نگذارند که این دل خوری ها به دل سردی زن و شوهر جوان از هم منتهی شود.17

از هر چیزی که محیط خانواده را متشنج و دچار افسردگی و هیجان های بی مورد نماید، اجتناب کنید. هم زن و هم مرد بنا را بر سازش و همزیستی و همراهی بگذارند. آن چه در خانواده خیرات وجود دارد، مال زن و شوهر است و در نهایت، مال فرزندان است؛ مال یک طرف نیست. اگر خدای ناکرده در محیط خانواده، بی محبتی و عدم اطمینان و صمیمت باشد، رنج، مال هر دو طرف است.18

1. از سخنان مقام معظم رهبری، هنگام اجرای خطبه عقد، 28/12/77.

2. همان، 18/09/75.

3. همان، 29/03/81.

4. همان، 16/03/73.

5. همان، 05/01/72.

6. همان، 05/09/75.

7. همان، 23/09/73.

8. همان، 16/11/79.

9. همان، 19/03/72.

10. همان، 22/12/1378.

11. همان، 13/6/1374.

12. همان، 26/10/1372.

13. همان، 2/9/1373.

14. همان، 14/9/1372.

15. همان، 10/2/1375.

16. همان، 2/9/1373.

17. همان، 9/12/1380.

18. همان، 6/9/1376.

نظر رهبری درباره ازدواج جوانان

موضوع: ویژه مسائل زنان و خانواده

موضوع: فرهنگی, مسائل اجتماعی, دانشجویی


موضوع: علوم انسانی

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، امروز چهارشنبه اول مردادماه و اول ماه ذی‌الحجه مصادف با سالروز ازدواج سراسر نور امیرالمؤمنین علیه‌السلام و حضرت فاطمۀ زهراء سلام‌الله‌علیها است. این روز در تقویم اسلامی کشور به عنوان روز ازدواج نامگذاری شده است. به همین مناسبت به بازخوانی گوشه‌ای از منویات و دغدغه‌های رهبر معظّم انقلاب اسلامی دربارۀ اهمیت مسألۀ ازدواج می‌پردازیم؛ موضوعی که نیازمند همت جهادی و انقلابی مسئولان کشور برای تحقق هرچه سریع‌تر و بهتر آن است.

رهبر معظّم انقلاب اسلامی در سال 94 و جریان دیدار با جمعی از دانشجویان کشور به مسأله مهم ترویج ازدواج در کشور و به ویژه نقش دیگران در وساطت و معرفی دختران و پسران به یکدیگر فرمودند: 

یکی از مسائل مهم این است که رسم خواستگاری رفتن و وساطت کردن برای ازدواج دختران متأسفانه کمتر شده است، این چیز لازمی است. افرادی هستند، سابق معمول بود و حالا هم باید این رواج داشته باشد. با کثرت نسل جوان در جامعه ما، پسرهایی را می‌شناسند به خانواده دختر معرفی کنند، دخترهایی را می‌شناسند به خانواده پسر معرفی کنند، امر ازدواج را تسهیل و آماده‌سازی کنند، این کارها را بکنند.

* زمان مناسب ازدواج

ایشان در سال 1380 نیز در این باره فرمودند: 

نظر رهبری درباره ازدواج جوانان

«اسلام اصرار دارد بر اینکه ازدواج هر چه زودتر، از آغاز احساس نیاز انجام گیرد. زود که می‌گوییم یعنی از همان وقتی که دختر و پسر احساس نیاز به داشتن همسر می‌کنند. علت چیست؟ اولاً برکات و خیرات ازدواج، قبل از این که زمان بگذرد و عمر تلف بشود، برای انسان حاصل خواهد شد. ثانیاٌ جلوی طغیان‌های جنسی را می‌گیرد. لذا می‌فرماید: «من تزوج احرز نصف دینه». یعنی نصف تهدیدی که انسان درباره‌ دین خود می‌بیند از طرف طغیان‌های جنسی است!» 

* سن ازدواج هرچه به آغاز جوانى نزدیک‌تر باشد بهتر است

مسأله‌ى احساسات جنسى در میان جوانان یک دغدغه است که تشکیل زودهنگام خانواده مى‌تواند این دغدغه را برطرف کند. من درباره‌ى ازدواج جوانان اعتقادم این است که اگر از تشریفات و زیاده‌روی‌هاى مربوط به ازدواج – که متأسفانه امروز در میان مردم ما به آن دامن زده مى‌شود – اجتناب شود، جوانان مى‌توانند در هنگام نیاز جوانى خود ازدواج کنند. سن‌ جوانى، سنى است که براى تشکیل خانواده بسیار مناسب است. متأسفانه تقلید کورکورانه از فرهنگ غربى، از دوران گذشته بعضا این عادت غلط را در میان خانواده‌هاى ایرانى به وجود آورده است که فکر مى‌کنند باید سن‌ ازدواج به تأخیر بیفتد و دیرهنگام ازدواج کنند؛ در حالى که در اسلام این‌طور نیست. در اسلام ، مطلوب‌تر است. 1379/08/26* اسلام می‌گوید دختر و پسر از اوان احتیاجشان ازدواج کنند

اسلام می‌گوید که دختر و پسر از اوان احتیاجشان ازدواج را آغاز کنند، خانواده را تشکیل بدهند، منتظر چه هستند؟ لذاست که می‌فرماید: «اِنَّ شَرَّ النّاسِ العُزّابُ» بدترین مردم، جوان‌های عَزَبند؛ چه پسر، چه دختر. یعنی آنی که احتیاج به زن دارد، احتیاج به شوهر دارد، اما ازدواج نکرده، این عزب است. 62/12/19* پیامبر اکرم (ص) اصرار داشتند جوان‌ها زود ازدواج کنند

پیامبر اکرم اصرار داشتند جوانها زود ازدواج کنند -چه دخترها و چه پسرها- البته با میل خوشان و اختیار خودشان، نه اینکه دیگران برایشان تصمیم بگیرند. ما هم باید در جامعه‌ خودمان این را رواج دهیم. جوان‌ها در سنین مناسب،‌ وقتی از دوران جوانی خارج نشده‌اند، در همان حال گرمی و شور و شوق، باید ازدواج کنند. این بر خلاف برداشت و تلقی خیلی از افراد است که خیال می‌کنند ازدواج‌های دوران جوانی، ازدواج‌های زودرس است و ماندگار نیست. درست برعکس است، این‌طور نیست. اگر درست صورت بگیرد، ازدواج‌های بسیار ماندگار و خوبی هم خواهد بود و زن و شوهر در چنین خانواده‌ای کاملاً با هم صمیمی خواهند بود. 79/12/23

* ازدواج در سنین میانی برخلاف فطرت و مصلحت بشر است

اینی‌که بعضی‌ها می‌گذارند سن ازدواج را، برای سال‌های میانی عمر، که در دنیای غرب و تمدن غرب معمول است؛ این‌هم مثل اغلب چیزهایشان غلط، برخلاف فطرت بشر، برخلاف مصلحت بشر و ناشی از این است که به شهوت‌رانی و بی‌بندوباری اقبال دارند. 77/01/26* بالا رفتن سنّ ازدواج باروری را محدود می‌کند

بلاشک یکی از چیزهایی که باروری را محدود می‌کند، بالا رفتن سنّ ازدواج است؛ خب، این یکی از کارهایی است که باید در کشور فکر بشود. چرا سنّ ازدواج در کشور ما بالا رفته؟ مگر جوان 17 ساله، 18 ساله، 19 ساله، احتیاج ندارد به اطفای نیاز جنسی و غریزه‌ جنسی؟ ما باید به این فکر کنیم. 92/08/06

انتهای پیام/

نی نی سایت

نظر رهبری درباره ازدواج جوانان
نظر رهبری درباره ازدواج جوانان

Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *