
دوستان به خاطر بسپارید…
طرب افسُرده کند دل، چو ز حدّ در گذرد ؛ آبِ حَیوان بکُشد نیز چو از سر گذرد…من از این زندگی یک نهج آزُرده شدم ؛ گر چه قند است، نخواهم که مُکّرر گذرد…آه از آن روز که بی کسبِ هنر شام شود ؛ وای از آن شام که بی باده و ساغر گذرد…لحظهای بیش نبود آنچه ز عمر تو گذشت ؛ آنچه باقی ست به یک لحظهی دیگر گذرد…عاقبت زیر دو خط جمع شود از بد و نیک ؛ آنچه یک عمر به دارا و سکندر گذرد…
استاد فقید ایرج میرزا
سخنان دکتر علی شریعتی در مورد موسیقی :
آیا موسیقی در مذهب شیعه حرام است ؟
نظر دکتر شریعتی در مورد موسیقی
1- دستگاههای تبلیغاتی شیعه فعلی ، که از توجیه و تفسیر منطقی و تحلیل تاریخی بسیاری از عقاید و احکام خاص شیعه عاجز است ، در برابر انتقاد روشنفکران که : چرا موسیقی – که یک هنر عمیق و مؤثر است و می تواند بسیار هم مثبت باشد – در شیعه حرام شده است ؟ از پاسخ درمانده است.
2- نه در کتاب ( قرآن ) و نه در سنت ( حدیث ) هیچ سندی در حرمت موسیقی نمی یابند.
3- برخی به آیه « فاجتنبوا قول الزّور » تکیه می کنند و « قول الزّور » را که به معنی حرف مفت است ، دلیل حرمت موسیقی در قرآن گرفته اند و نمی دانند که اساسا” موسیقی صوت است ، نه قول.
4- اینها گویی تنها تصنیف های چرندی را که مطرب ها به آوازه می خوانند ، موسیقی خیال کرده اند، یا موسیقی را جزء « لهو و لعب » شمرده اند ؛ در حالیکه « لعب »بازیهای سرگرم کننده بی فایده است ، و « لهو » هر عمل یا سخنی که وقت و انرژی را صرف می کند و هیچ چیز مثبتی تولید نمی کند.
5- در حالی که برخی از انواع موسیقی مثل دیگر هنرها ( مثل شعر ) می تواند در خدمت ایمان و روح و علم و تربیت و تکامل و تلطیف احساس قرار می گیرد و یک سمفونی عمیق از یک فلسفی یا اخلاقی اثربخش تر است.
6- شنیدن سمفونی پنجم بتهون که آنهمه شکوه و اقتدار به انسان می بخشد حرام است و کشیدن تریاک – چون مسکر مایع نیست – حلال !! ، این چه جور فقهی است؟
و از طرفی می پرسند : پس چرا به خوش خواندن و حتی به آواز ، آنهم در دستگاههای علمی مشخص و آهنگ های مختلف هنری تکنیکی اثرگذاری اخلاقی اجتماعی فکری تخدیری و تحریکی درباره اش حکم کرد؟
درست همچون دیگر هنرها ، مثلا” شعر که میتواند در خدمت آگاهی و ایمان و حرکت و سازندگی و ایجاد قدرت و شعور در جامعه قرار گیرد و نقشی چون شمشیر مجاهد داشته باشد ، و قلم روشنفکر ؛ در عین حال هم میتواند در خدمت جنسیت ، خواب ، تخدیر ، انحراف ، لذت جویی غریزی و تباهی و فساد و هوس باشد و نقشی چون هروئین ، زهر ، بیماری ، جهل و بلای مصیبت بار.
7- در فقه شیعه برخلاف آنچه امروز در میان عوام رواج یافته ، آنچه مطرح است حرمت «موسیقی» نیست ، بلکه اصطلاحی که در متون علمی ما وجود دارد و در زبان فقهای ما عنوان می شود ، حرمت « غناء » است.
8- متأسفانه بدون داشتن هیچگونه شناخت و با این طرز تفکر که « تغزّل » اغلب به معنی سرودن شعر شهوانی و عاشقانه است ، « تغنّی » اصطلاحا” نواختن و خواندن ( ساز و آواز ) است و مقصود ازاین نوع ساز و آواز ، موسیقی شهوانی و عاشقانه مطربی است که معمولا” با رقص های هوس انگیز کنیزان و آوازخوانی خوانندگان تصنیف های عشقی و شهوانی ، هجوهای تبلیغاتی متملّقانه علیه مخالف و … را به آواز تحریک آمیز در مجالس عیّاشی و شب زنده داری های اشرافی می خوانده اند ، توأم بوده است.
9- سمفونی شوپن ، موتسارت ، باخ و بتهوون و ..غناء نیست. ساز و آواز اساتید : اقبال آذر ، طاهرزاده ، ظلی ، تاج ، بنان ، دردشتی و …غناء نیست ، روحانیت است . برای مثال سمفونی پنجم را وقتی که مرد آهنین آلمان _ بیسمارک _ می شنود ، اشک یر گونه اش جاری می شود و با حالتی تأمل آمیز و عمیق عرفان گونه می گوید:« در این اثر ، تمامی اسرار حیات و پیچ و خم های ناپیدای روح آدمی و بازی شگفت تقدیر را می شنویم » ، را نمی توان با « بابا کرم » ، « ساز و آواز شکوفه نوئی و تصانیف پوچ و متعفن » ، « جازهای آمریکایی – راک – گربه های سیاه – شوهای کاباره ای و موسیقی رقص ..و … » که بدبختی و ذلّت و تخدیر و تن به ضعف و لاابالی گری دادن و خیالات پرستی و تباهی یک جامعه را تکافو کند مقایسه کرد و یکی دانست ؛ مگر از روی عناد و غرض ورزی و دشمنی های دیرینه با احساسات و حالات درونی روحانی بشر که از قدیم و بدون تشریح و توجیه علل منطقی بوده است.
10- منع از موسیقی و تحریم آن در شیعه ، منشأ سیاسی – مذهبی دارد ، نه در اصل اسلام مورد تحریم قرار گرفته باشد ، و آنرا باید در خط دیگرگونی حکومت اسلامی به سلطنتی عیاشی اموی و عباسی جستجو کرد و تاریخ ، آنرا تأیید می کند.
11- بنابراین موسیقی را باید به « مثبت » و « منفی » تقسیم کرد ، یعنی هنر در خدمت جامعه و مسئول ، که آن مثبت است و غیره حرام
موسیقی از نگاه بزرگان :
حدیثی از امام باقر (فروع کافی، الاشربه باب الغناء) : “کسی که به سخن گوینده ای گوش دهد و به او میل کند پس او را پرستیده است ، پس اگر گوینده از خدا اداء کند (گفته هایش رحمانی باشد ، خدایی باشد) شنونده خدا را پرستش کرده و اگر ناطق از شیطان برساند (شیطانی باشد) پس شنونده شیطان را پرستش کرده است.”
افلاطون : موسیقی ، یک ناموس اخلاقی است که روح به جهانیان ، و بال به تفکر و جهش به تصور ، و ربایش به غم و شادی و حیات به همه چیز می بخشد.
ابونصر فارابی : موسیقی ، علم شناسایی الحان است و شامل دو علم است ; علم موسیقی عملی ، وعلم وموسیقی نظری.
ابوعلی سینا : موسیقی علمی است ریاضی که در آن از چگونگی نغمه ها از نظر ملایمت و سازگاری ، و چگونگی زمانهای بین نغمه هابحث می شود.
بتهون : موسیقی ، مظهری است عالیتر از هرعلم و فلسفه ای . موسیقی هنرزبان دل و روح بشر و عالیترین تجلی قریحه انسانی است.
لئوپددوفن: ریشه موسیقی به عهد کهن ارتباط دارد . درواقع همان روزی که انسان توانست برای نخستین بار خوشیها ورنجهای خود را با صدا نمایش دهد ، مبدأ موسیقی به شمار می آید.
امام محمّد غزالی ( در کتاب احیاءالعلوم ) : « در جایی که شتر ـ با پستی طبعش ـ از حداء ( آواز و سرود شتربانان برای راندن اشتران ) متأثر می گردد، چنانچه آدمی از شنیدن غنا و بانگ دلپذیر به وجد در نیاید، از حیوان نیز پست تر است… اگر بهار و گلهای رنگارنگ و رَوح و ریحان آن، یا عود و نغمه تارهایش نیز کسی را به جنبش و نشاط در نیاورد، آن شخص فاسد المزاج و کژ طبع می باشد ».
عبدالقادر مراغه ای مقامات موسیقی را به پیامبران منسوب می کند: «… حضرت ابوالبشر (ص) در مقام راست: ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفرلنا و ترحمنا لنکوننّ من الخاسرین می گفتی؛ و حضرت موسی (ع) در وادی ایمن در مقام عشّاق، ناله و مناجات کردی؛ و حضرت یوسف (ع) در قعر چاه و زندان به مقام عراق گریستی؛ و حضرت یونس، در بطن الحوت (شکم ماهی)، به آهنگ کوچک فغان کردی، و حضرت داود (ع) در سر قبر اوریا برادرش… در آهنگ حسینی ندبه نموده مناجات می کردی؛ و حضرت ابراهیم (ص) در آتش نمرود در مقام حسینی و نوروز العرب ناله کردی، و حضرت اسماعیل (ع) در غذا (غزا؟) در مقام رهاوی قرآن خواندی و در وقت ذبح در عشاق ناله کردی . »
فلسفه وجودی مخالفت و اختلاف فتاوی در مورد مسأله موسیقی:
1- وجود روایات متعارض ( که مفهوم آنها دال بر اباحه است ). برای مثال چندین روایت نبوی مشهور :
الف – عن ابی جعفر علیه السلام : ” و رجّع بالقرآن صوتک فإن الله عزّ و جلّ یحبّ الصوت الحسن یرجّع فیه ترجیعا” ترجمه : از امام صادق (ع) نقل است : ترجیع ( چهچه ) بده به قرآن صدایت را ، زیرا خداوند عزوجل دوست دارد صدای نیکو را که در آن گردش دهد نوع گردش دادنی ( چهچه بزند ). وسائل الشیعه ، ج4 ، ص859
ب – عن الصادق علیه السلام – قال : قال النبی صلی الله علیه و آله ، ان من اجمل الجمال شعر الحسن ، و نغمه الصوت الحسن (کافی ج2 ص 615 – حدیث8 ).
ج – فی الفقیه : « سأل رجلٌ علی بن الحسین (ع ) عن شراء جاریة لها صوتٌ فقال ما علیک لو اشتریتها فذکّرتک الجنة یعنی بقراءة القرءان و الزهد و الفضائل التی لیست بغناء فأما الغناء فمحظور».
ترجمه : مردی پرسید از حضرت علی بن الحسین (ع ) از خریداری کنیزی که دارای صدایی است ، در جواب فرمود : گناهی بر تو نیست اگر خریداریش کنی ، پس او تو را به یاد بهشت انداخت ، یعنی با خواندن قرآن و زهد و فضائل به صدایی که غناء نباشد، و اما غناء آن نهی شده ( غناء باطل ).
د – « إقرءوا القرءان بألحان العرب و أصواتها » وسائل الشیعه ، ج4 ، ص858 ( که بنا بر تفسیر محقق سبزواری و محدث کاشانی و…منظور از الحان العرب ( شامل هفت الحان : بیات – رست – صبا – نهاوند – حجاز – سه گاه – عجم )، غناست و این دال بر این نکته است که غنای باطل و غنای جایز داریم و اصل غنا مباح است ).
هـ – عاصم بن حميد از امام صادق(ع) پرسيد آيا در بهشت غنا وجود دارد؟ _ امام(ع) در ضمن پاسخ خود به او فرمود: آري، وجود دارد. در بهشت درختي است وقتي نسيم بر آن مي وزد صداي دلربائي از آن شنيده مي شود كه گوشي دلنوازتر از آن نشنيده است و سپس افزود: «هذا لمن ترك السماع مخافة الله» ترجمه : اين لذت براي كسي است كه به خاطر خدا از شنيدن غنا در دنيا خودداري كرده باشد!! ( بحارالانوار، ج 8، ص127).
2- تمامی روایات موجود در باب حرمت غنا ، روایات واحده و مستفیضه یا مرسله هستند که از منظر گروهی از علماء و اسلام شناسان فاقد اعتبار است ، چرا که آنها احادیث را به دو دسته صحیحه و غیر صحیحه تقسیم می کنند و روایات واحده و مستفیضه و … در دسته روایات غیر صحیحه واقع شده و از اعتبار ساقط است ، و از طرفی نیز ، روایات متواتره صحیح ، در دسته روایات صحیحه جای می گیرد ، تا جایی که شخصیت بزرگی مثل مقدس ادبیلی (رحمة الله ) در شرح ارشاد کتاب المتاجر ، قسم رابع گفته است : « والاخبار لیست بصحیحه صریحه من التحریم مطلقا » .
3- محکمترین دلیل قائلین حرمت غناء ، تمسک به دو آیه شریفه :
-عبارت (لهو الحدیث) از آیه شریفه ” و من الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله … ” لقمان/6، عبارت (قول الزور ) از آیه شریفه ” فاجتنبوا الرجس من الاوثن و اجتنبوا قول الزور … ” حج/30است که شیخ اعظم انصاری آنها را رد کرده و دلالت آیات را بر حرمت غنا مردود دانسته و تمسک به همان اخبار ضعیف کرده . ( چنانچه در مطالبِ بالا اشاره شد ، دکتر شریعتی نیز این دو آیه را مرتبط با حرمت غناء ندانسته و صراحتا” آنها را رد کرده است ).
شیخ اعظم انصاری در جواب به این دلیل ، فرموده اند که غنا از مقولات صوتی است نه کلامی ، یعنی از دید شیخ انصاری غنا یک کیفیت خاصی از صداست که خواننده آن را ادا می کند نه مضمون کلام . از این رو این دو عبارت ” قول الزور” و ” لهو الحدیث ” که دلالت بر کلام کذب و باطل دارد نمی تواند اشاره به غنا داشته باشد . برای بیشتر روشن شدن معنای این دو عبارت ، می توان به شأن نزول این دو آیه مراجعه کرد ، که توضیح بیشتر در این مجال ممکن نیست.
موسیقی در ميان صاحب نظران مشهور اسلامي :
نظر دکتر شریعتی در مورد موسیقی
پس از كتاب « الموسيقي الكبير » نوشته فارابی، ابوعلي سينا (375-428) نیز تأليفاتي در اين باره دارد و در هر قرني از سوي مسلمانان در باب دانش موسيقي ، كتب و جزواتي به رشته تحرير درآمده است كه توجه آنان بيشتر به استفاده هاي مشروعي است كه مي توان از موسيقي داشت (موسيقي درماني) و اين مسأله را نبايد با «غناء» يكي دانست، بنابراين علم موسيقي، غير از بكارگيري نامشروع آن است.
حرمت موسیقی از ضروریات دین نیست و علمای بزرگی چه از شیعیان و چه اهل تسنن و معتزله چون افرادی مثل ، امام محمد غزالی، فیض (محدث) کاشانی در کتاب وافی ، محقق سبزواری در کتاب کفایه خضرت امام خمینی و دیگران … که اینها اصل غنا را فی نفسه مباح می دانند و حرمت آن را بر متعلق آن بار می کنند ، مثلا اختلاط زن و مرد در حین غنا ، عشوه های هوس انگیز در صدا ( این حالات از جنس صدا به حساب نمی آیند و حالاتی ارادی در صدا هستند ) ، اشعار الحادی و باطل که موجب دوری از خدا می شود و از اینطور مسائل … والا غنا و صوت خوش به خودی خود حرمتی ندارد..
امام محمدغزالي در احياء علوم الدين در موارد متعدد از موسيقي و غنا سخن گفته است از جمله در باب سماع.
غزالي براي غناء، حرمت ذاتي قائل نيست. او موسيقي را بر سه گونه مي داند كه عبارتند از :
1- موسيقي سرگرم كننده و غفلت آور كه بخاطر ضرر و فسادي كه به بار مي آورد حرام است.
2- موسيقي تحريك كننده شهوت كه بخاطر آن كه فساد اخلاقي را در آدمي تقويت مي كند حرام مي باشد.
3- موسيقي اي كه حالات روحاني و توجه به معنويات را در آدمي برمي انگيزد اين گونه از موسيقي، حلال است.
نظرات و گفتارهای فیض (محدث ) کاشانی و محقق سبزواری پیرامون غناء :
« آنچه ظاهر میشود از مجموع اخبار حرمت غناء ، و حرمت آنچه بدان مربوط است _ از اُجرت تعلیم ، استماع ، خرید و فروش و… _ همه مخصوص است به آنچه معهود و متعارف در زمان بنی امیه و بنی عباس بوده که مردان و زنان در آن شرکت می کرده اند و سخن باطل و لهو و لعب بر آن مجلس حاکم بوده ، نه غیر این موارد ».
غناء بر دو نوع است:
1- غناء حق : آن غنائی که متضمن اشعاری است که بهشت و دوزخ را به یاد انسان می آورد و به آخرت ترغیب می کند یا نعمت های خداوند و عبادات و یاد خداوند را متذکر و انسان را در عمل به خیرات و خوبی ها تشویق نماید، در این صورت هیچ مانعی ندارد و مطلقا” حرام نیست.
2- غناء باطل : آن است که متناسب با مجالس فسق و فساد لهو و لعب باشد ( رقصیدن ، پایکوبی و شراب خواری و تداخل نامحرمان ) مانند مجالس بنی امیه و بنی عباس به شکلی که مردان برزنان خواننده وارد می شده اند و با کلمات باطل اجرا می کرده اند و شراب می نوشیدند و با وسایل موسیقی نیز همراه بوده است که با همان وسایل هم میتوان اصوات حرام و هم میتوان حالات عرفانی ایجاد کرد بسته به نوع استفاده .
گفتارهای مرحوم مقدس اردبیلی در مورد غناء :
1- اجماع ثابت نشده در حرمت غناء مگر در غیر مراثی.
2- اخبار صحیح و صریح در تحریم مطلق غنا نیست.
3- إصالة الجواز.
4- اگر غناء کمک بر گریه و حزن و اندوه بر ائمه معصومین است، که در این صورت ثواب عظیم دارد.
5- غناء در مراثی حضرت اباعبدالله الحسین ، از قدیم از زمان مشایخ متعارف بوده و کسی آنرا انکار نمی کرده است.
6- ادلّه جواز نوحه خوانی بر مردگان مردم.
کپی برداری از این متن با ذکر منبع بلامانع است / محمد علی ( آرشیو موسیقی ملی ایران )
برای کپی برداری از این متن واردِ این صفحه شوید/ http://musicweb.blogfa.com/post-2.aspx
حضرت امام صادق (علیهالسلام) : زكات علم آن است كه آن را به اهلش بیاموزی .
بدون
هيچ توضيحي عين متن نظرات دکتر شريعتي درباره غنا و موسيقي را در ذيل تقديم مي
کنيم. اميدواريم اين متن گامي در جهت جلوگيری از استفاده ابزاری جريان های معاند
نظام از اين دسته از روشنفکران باشد.
حکم
تحريم غنا
”
… به عقيده من اين تحريم (تحريم غنا) يکي از منطقي ترين و مترقي ترين احکام
در فقه شيعه به شمار مي آيد و نشانه آگاهي اجتماعي و توجه به همه جريانات
سياسي و فرهنگي و حتي هنری يي که در جامعه عليه مردم ميگذرد! …”نظر دکتر شریعتی در مورد موسیقی
تفاوت
موسيقي و غنا
“در
فقه شيعه برخلاف آنچه امروز در ميان عوام رواج، آنچه مطرح است، حرمت موسيقي نيست،
بلکه اصطلاحي که در متون علمي ما وجود دارد و در زبان فقهای ما عنوان مي شود حرمت
غنا است … بنابراين موسيقي را مانند هر هنر ديگری به تخديری و تحريکي، مثبت
و منفي و حماسي و غزلي و به اصطلاح روشنفکرام “هنر مسئول” و هنر غير
مسئول يا لاابالي- هنر برای هنر، هنر در خدمت احساسات شخصي و تفنن و جنسيت و لذت- مي
توان تقسيم کرد.”
حرام
بودن غنا در نزد همه آزادگان
“اين
غنا است، اين نقش اجتماعي تباه کننده و تخدير کننده غنا است، غنا نه تنها در فقه
شيعه، بلکه در نظر همه روشنفکران متعهد و همه گروه هايي که صاحب ايدئولوژی اند و
بار سنگين جهاد و بيداری توده را بر دوش دارند و حتي در نظر همه هنرمندان و حتي
موسيقي داناني که به هنر به عنوان يک عامل رشد و کمال انساني و اجتماعي مي نگرد و
برای آن ارزش قائل اند حرام است و مبارزه با آن در متن رسالت اجتماعي و مسئوليت
اعتقادی شان قرار دارد.
از اين
رو است که استعمار غربي، در آفريقا، آن همه به جاز و رقص سياه تکيه مي کند و از آن
تجليل تا از سياه آفريقايي که يک مجاهد بيدار بايد باشد يک مطرب رقاص بسازد و مي
بينيم که آمريکای ضد سياه چرا مي کوشد تا بخود آفريقايي بفهماند که سياه اساساً يک
نژاد هنرمند است . البته مقصودش از هنر رقص و آواز و موسيقي جاز است… و اين است
که متفقين برای آنکه ناسيو ناليسم مهاجم و خطرناک آلمان پس از شکست دوباره جان
نگيرد و روح آلماني اش فلج بشود و قهرمانانش را از ياد ببرد و با شکست خو کند الويس
پريسلي ها را بت نسل جوان آلمان مي کنند!
غنا
موسيقي شهوی تخدير کننده است و در نظام خلافت، سمبل رژيم و عامل تخدير توده ها، و
شيعه با تحريم آن، بزرگترين شربه را به دستگاه زده است و نقش ضد اجتماعي آن را
رسوا کرده و در برابرش به مقاومت برخاسته است.”
منبع:
مجموعه آثار دکتر شريعتي 7-156 ص و 62-108
ما می بینیم که پیغمبر اسلام در ۲۳ سال رسالتش ،
اسلام و تمام احکام و عقایدش را در همان سال اول مطرح نکرد ؛
به تدریج مطرح کرد : اول مسئله توحید را طرح کرد
و تا ۳ سال هیچ کلمه دیگری بر آن اضافه ننمود :
(( قولوا لا اله الا الله تفلحوا ))
نظر دکتر شریعتی در مورد موسیقی
خوب ، نماز چیست ؟ هنوز نمی خوانند !
روزه چیست ؟ هیچ !
حج ؟ اصلا ندارد !
زکات ؟ اصلا !
قید و بندی ، حدودی ، عملی ؟ اصلا
یک چیز فقط فکری است همین است که بتها را
در ذهنشان و اعتقادشان نفی کنیم و به خدا معتقدشان کنیم.
بنابر این کسانی که در ۳ سال اول مسلمان شدند
و به توحید معتقد شدند و مردند ،احتمالا « شرابخوار » بودند ،
« نماز نخوان » ، « روزه نگیر » ، « حج نکن » ، و …. بودند
بعد از اینها در سال هفتم ، هشتم حجاب مطرح می شود ؛
یعنی بعد از هجده ، نوزده ،بیست سال کار روی مردم حجاب را مطرح می کند.
همچنین مسأله شراب مطرح می شود. شراب را چگونه طرح می کند ؟
از همان مکه نمی گوید که
« آهای مردم ، آهای ملت ، آهای عرب ها ،
تا به توحید معتقد می شوید ، باید دیگر تمام کارهایتان راست و ریست باشد »
! نه ! کی ؟ در سال های آخر بعثتش مسأله شراب را مطرح می کند .
محمد (ص) گفت :
((فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما))
یعنی گناه دارد و نیز برایتان منفعتی دارد ؛
اینطور نیست که من آدم متعصبی باشم ،
ارزشش را ندانم و نفهمم ؛ نخیر ، قبول هم دارم ، درست ! اما زیانش بیشتر است .
شنونده در برابر چه کسی قرار می گیرد ؟ یک آدم روشنفکر که شعور دارد ،
تعصب ندارد و شراب را ، به صورت تابویی ،جنی ،
غولی نجس ، و متا فیزیکی و غیبی تلقی نمی کند ؛
اما به خاطر اینکه زیان های اجتماعی و انسانی زیاد دارد ،
در عین حال که منافعش را هم قبول دارد و می شناسد ، نفی اش می کند .
آدم حرف او را گوش می دهد ؛
اما هیچکس حرف آن ملایی را که می گوید ، « موسیقی حرام است » ،
ولی اصلا نه در عمرش موسیقی شنیده
و نه اگر بشنود می فهمد ، گوش نمی دهد !
ای کسی که می گویی « غنا» حرام است ،
اصلا تو می فهمی « غنا » چیست ؟
اصلا تو این را که این موزیک حماسی است
نظر دکتر شریعتی در مورد موسیقی
یا ملی است یا علمی است ، تشخیص می دهی ؟!
موسیقی هزار شعبه دارد ، تاریخ دارد ، نقش های گوناگون دارد ،
بنابراین وقتی که تو فتوا می دهی « حرام است » ، هیچکس گوش نمی کند ؛
برای اینکه تو نمی فهمی که چیست !
در آيات قرآن كريم و همچنين در روايات،
كلمه موسيقی يا موزيك يا معادل آن از كلمات عربی در قرآن كريم سراغ نداریم
و در روايات هم تا آنجا كه بهخاطر دارم سراغ نداریم. فقهای ما وقتی خواستند درباره
حكم موسيقی در اسلام صحبت كنند، مطلب را تحت عنوان حكم “غنا” در اسلام
از يك طرف و همچنين حكم آلات لهو از طرف ديگر مطرح كردند. در كتابهای فقهی، يك جا
بحث درباره غنا و در كنار آن بحث درباره آلات لهو ديده میشود.
كلمه لهو در قرآن كريم در چند جا آمده است. در سوره
جمعه حتماً آيه را شنيدهايد:
«و اذا رأوا تجارة أو لهواً انفضوا اليها و تركوك» (1)
از روش گروهی از مسلمانهای سست ايمان كه به هنگام
نماز جمعه و در موقعی كه پيغمبر (ص) مشغول خطبه بود، اگر صدای ساز و نوا در بيرون
مسجد، بلند میشد يا صدای طبل كاروان تجارتی كه از بيرون مكه رسيده بود به گوششان
میرسيد، برای تماشای بساط طربی كه آنجا بود يا برای معامله با كاروان قبل از
اينكه ديگران به اين قافله و كاروان تجارتی برسند از پای خطبه پيغمبر(ص) كه در
نمازجمعه ايراد میكرد پا میشدند میرفتند، در اين آيه انتقاد شده:
قل ما عندالله خير من اللهو و من التجاره والله خير
الرازقين نظر دکتر شریعتی در مورد موسیقی
شما نبايد به عنوان تجارت، كارهای تجارتی يا بعنوان
تفريح و سرگرمی از پای خطبه پيغمبر در نماز جمعه بلند شويد، برويد چون سودی خدا در
سنتهای خود برای مردم با ايمان و درستكار مقدر و مقرر كرده به مراتب از سودی كه
شما از حضور در مراسم شادی و طرب و يا لهو و سرگرمی يا پيشدستی در تجارت يا
كاروان تازه رسيد نصيبتان میشود بيشتر است.
غالباً در اينجا اينطور گفتهاند كه منظور از لهو در
اينجا همان صدای شيپور و نقاره و طبل و اين قبيل چيزهايی بوده كه كاروانهای
تجارتی معمولاً وقتی از بيرون وارد شهر میشدند، میزدند تا مردم خبر بشوند كه اين
قافله تجارتی وارد شهر شده و بيايند با قافله معامله كنند. عداهای از مردم كه
برای تماشا و سرگرمی میرفتند اين خود اين سازها و علاوه بر اين اصلاً ديدن و
تماشای قافله سرگرمی بود. عدهای هم برای تجارت و معامله میرفتند. اين همان چيزی است كه
حتی امروز هم هست میدانيد كه هنوز هم در جاهای كوچك چيزهای كهنه بخرند زنگ میزنند
كه نشان بدهد كه اينها برای خريد آمدهاند . اما از اين آيه نمیشود برای حرام بودن
موسيقی و حرام بودن لهو استفاده كرد. حتی میشود گفت كه آيه در صدد اينست كه بگويد
چرا اينان نماز پيغمبر را ترك كردند و رفتند، همينطور كه با استفاده از اين آيه
نمیشود گفت كه تجارت حرام است.
در چند آيه ديگر از قرآن كلمه “اللغو” آمده و بعضی
از فقها “لغو” را هم بهمان “لهو” معنی كردند و در آن آيات هم
از لغو نكوهش ده اما باز حرام بودن لهو استفاده نمیشود.
در سوره مؤمنون در آيه سوم در صفات مؤمنان گفته می
شود:« والذين هم عن اللغو معرضون» آنهاييكه از لغو يعنی از لهو اعراض میكنند «
لغو يعنی بيهوده، لهو يعنی سرگرمی» در آيه 72 از سوره فرقان باز در صفات بندگان
پاك گفته میشود « والذين لا يشهدون الزور و اذا مرؤا باللغو مروا كراماً» ( 2)
آنها كه به باطل شهادت نمیدهند و يا درمجالس باطل شركت نمیكنند و وقتی كه از
كنار لغو میگذرند با بزرگواری از كنار آن میگذرند.
«و اذا سمعوا اللغو اعرضوا عنه» وقتی كه لغو به گوش
آنها میخورد، اعراض میكنند و روی میگردانند. اين آيات هم خواه لغو به معنی لهو
باشد خواه لغو اصلا معنی مستقلی داشته باشد، بيهوده، ظاهر مطلب اين است كه از اين
آيات هم اثبات حرمت موسيقی استفاده نمیتوان كرد.
بنابراين میتوان گفت كه در آيات قرآن كريم آيهای كه
بتوانيم از آن حرمت موسيقی را و بهطور كلی حتی حرمت لغو و حتی حرمت غنا را
استفاده بكنيم، موجود نيست. اين درباره آيات اما درباره روايات هم درباره ساز زدن
تنبور زدن و اينجور چيزها هست كه به آنها آلات طرب و آلات لهو گفته میشود اين
روايات هم كم و بيش بر حرام بودن استفاده از اين وسايل دلالت میكند و اين روايات
هم در ميان كتب شيعه هست و هم در كتب اهل سنت. درباره اين روايات بايد اجمالاً گفت
كه اين روايات میخواهد بگويد غنا و همچنين استفاده از آلات طرب از قبيل ويولن
ساز، انواع ديگر سازها مانند تار، تنبك، حرام است.
بعضی از فقها اينطور استنباط كردهاند كه اينها نمیخواهد
بگويد كه موسيقی بطور كلی حرام است بلكه اين روايات میخواهد بگويد اين بساط مجالس
لهو و لعب اين بساط مجالس خوشگذرانی كه در زمان امامها( ع) و در زمان پيشوايان
اسلامی در خانههای ثروتمندان، حكام، فرمانداران، صاحبان ثروت و قدرت معمول بوده،
مجموعاً حرام است. در حقيقت اين روايات در صدد بيان حرمت آن سبك موسيقی و آن سبك
مجالس عياشی كه در زمان پيشوايان دينی ما در خانهها و در محلهای زندگی بسياری از
اشراف و ثروتمندان معمول بوده و میباشد و اين مجالس مجالسی بوده كه در آن
خوانندگی به عنوان نمك آش استفاده میشود؛ يعنی خوانندگی و نوازندگی برای تشويق
شركت كنندگان به گناهان ديگر بوده است. اصلاً اين نوع خوانندگی و نوازندگی به اين
معنا كه در آن مجالس زنان با مردان شركت میكردند و مجالس، مجالس عياشی، هوسرانی،
هرزگی، زنا، فسق و فجور بوده و ترانههايی بوده تشويق كننده به اين كار، حرام است.
بنابراين خلاصه مطلب چنين است: كه هر آوازه خوانی
حرام نيست، هر نوازندگی حرام نيست آن نوع از آوازه خوانی و آن نوع ازنوازندگی كه
شنونده يا حاضران در يك مجلس را به گناه میكشاند و اهتمام آنها را به رعايت
قوانين پاكی و تقوی ضعيف میكند اراده آنها را برای گناه نكردن و به گناه آلوده
نشدن سست میكند و آنها را به شركت در گناه تشويق میكند، نوع موسيقی حرام است.
اما اگر آوازه خوانی يا حتی موسيقی هست كه اين اثر را ندارد حرام نيست. اين رأی
برخی ديگر از دانشمندان و فقها است كه اين روايات را اينطور فهميدهاند. بنابراين
درباره موسيقی در اسلام اينطور گفت كه هر نوع آوازه خوانی و هر نوع موسيقی كه
شنونده را به شهوترانی مخصوصاً به بی پروايی در گنه كاری میكشاند، شنونده را برای
ارتكاب فسق و فجور و كارهای خلاف عصمت و پاكی و تقوی بیپروا میكند، انگيزههای
شهوت در او چنان برمیانگيزد.
تا در ارتكاب گناه خدا، قانون خدا، تعاليم پيغمبران،
رعايت پاكی و تقوی را و رعايت ارزشهای عالی انسانی را فراموش كند (ولو موقتاً
فراموش كند) در اسلام حرام است، اين قدر مسلم است اما آوازه خوانیهای ديگر و
موسيقیهای ديگر را نمیشود گفت بطور مسلم در اسلام حرام شده است.
حالا توجه میكنيد به اينكه حتی كلمه لهو و همچنين
كلمه لغو هم چقدر با اين موسيقی مناسب است. دركلمات فقها گفته میشود:
لهو آنی است كه آدمی را از ياد خدا غافل میكند.
در اين از ياد خدا غافل كردن، مرحله خاصی از غفلت از
ياد خدا را میخواهد بيان كند و آن مرحله خاص اين است كه آدم با ايمان هر وقت با
گناهی روبرو میشود و هر وقت با لغزشی روبرو میشود خودبهخود بياد خدا میافتد.
اينكه چون اينكار حرام است، خدا گفته نكن پس نكنم. اين حالت كه برای يك انسان با
ايمان در برخورد با گناه دست میدهد اين يكی از ضامنهای مؤثر در حفظ پاكی و فضيلت
در مردم است.
اصلاً يكی از مهمترين ارزشهای ايمان اين است كه
ايمان پليس باطن است. وقتی انسان تك و تنها هم نشسته با گناهی روبرو میشود. ايمان
درونی و وجدان الهی بر او نهيب میزند كه خدا ناظر اعمال توست! نكن! اين توجه به
خدا، از مهمترين ارزشهای تربيتهای دينی است.
بنابراين خود بهخود آن نوع از موسيقی و آن نوع از
آوازهخوانی كه در آدمی اين توجه را ضعيف كند تا آن حد ضعيف كند كه انسان وقتی با
گناه روبرو میشود، اصلاً ديگر يادش نباشد كه خدايی هست و بیپروا گناه بكند حتی
با شوق و رغبت به گناه آلوده بشود البته حرام است، من فكر میكنم كه اگر هيچ آيهای
و هيچ روايتی هم در اينباره نبود و فقط ما بوديم و تعاليم اسلام و بلكه تعاليم
اديان درباره ارزش ايمان استنباط میكرديم كه اين نوع موسيقی حرام است.
خلاصه كنم: آن نوع از آوازهخوانی و ترانه خوانی كه
میدانيد بسياری از ترانههايی كه مخصوصاً زنهای ترانهخوان میخوانند، وقتی در
مجلسی خوانده میشود عدهای را در ارتكاب گناه بیاختيار میكند، حرام است.
بنابراين آن نوع موسيقیها، آن نوع ترانهها، آن نوع نوازندگیها، آن نوع خوانندگی
و نوازندگی كه در شنونده اين اثر را میگذارد كه او را در ارتكاب گناه بیپروا میكند،
بهطوری كه در برخورد با گناه يا اصلاً ياد خدا نيست يا ديگر ياد خدا برايش آنقدر
ضعيف است كه اين اثر ندارد كه او را از گناه باز بدارد و اين ضعف و اين تضعيف ياد
خدا نتيجه اين خوانندگی و نوازندگی باشد، چنين خوانندگی و چنين نوازندگی كه اين
اثر تضعيف كننده ايمان و پروای از گناه را داشته باشد حرام است.
اين را میتوان بهعنوان نظر قطعی اسلام درباره
موسيقی گفت، هر نوع خواندن و هر نوع نواختی كه اين اثر را نداشته باشد را به صرف
اينكه خوانندگی و نوازندگی است، میشود گفت حرام است يا نه مورد ترديد است. قدر
مسلم اين است كه از مسلمات اسلام نيست و آن را به حساب رأی همه علمای اسلام و
فقهای اسلام و حتی رأی همه فقهای شيعه هم نمیشود آن را گذاشت. اين آن چيزی كه
فعلاً تا اين حد درباره موسيقی میتوانم بگويم.
پینوشتها
1 سوره جمعه آيه 11
2 سوره فرقان آيه 72
از آغاز انقلاب تا کنون شریعتی بارها موضوع سرود، آواز و … متعددی بوده است. معروفترین این آثار سه سرودی است که در آغاز انقلاب توسط خانم ثریا همت آزاد تهیه شده بود و به شکل گستردهای در سالهای پایانی دهه پنجاه پخش شد. پس از آن در سال ۱۳۶۷ کامبیز روشنروان با خوانندگی علیرضا افتخاری تصنیفی به نام گل هزار دستان را تهیه کردند که سالها بعد در اختیار عموم قرار گرفت. یکی دیگر ازاین آثار موسیقیایی کار گروه چهل دف به نام سوتک است. در سال ۸۴ علیرضا قربانی سروده ای از افشین یدالهی و موسیقی فردین خلعتبری را اجرا کرد و این قطعه در مراسم سالگرد شریعتی در حسینیه ارشاد پخش شد و متأسفانه تا کنون عمومی نشده است. هیچکس خواننده جوان رپ در سال ۸۸ قطعه ای از صوت شریعتی را سوژه آواز خود به نام « یک روز خوب میاد» ساخت.
این اثر در سال ۱۳۶۷ به همت تنی چند از دوستداران شریعتی از جمله زنده یاد نصراللهی تدارک دیده شد و متاسفانه در همان سالها امکان نشر عمومی پیدا نکرد. موسیقی این اثر از کامبیز روشن روان و خواننده آن علیرضا افتخاری است. نوازندگان عبارتند از: (بیشتر…)
سه سرود «ای معلم»، «شهید زنده جاودان» و «راه روشن».
در ابتدای انقلاب سه سرود تحت عنوان «ای معلم»، «شهید زنده جاودان» و «راه روشن» بی نام و نشان از رادیو و تلویزیون ایران پخش شد. کیفیت پایین ضبط صدا نشان میداد که تدارک این کار در شرایط ملتهب روزهای پایانی انقلاب و به شکل پارتیزانی انجام گرفته است. هر سه سرود اثر خانم ثریا همتآزاد، یکی از شاگردان شریعتی و از هنرمندان تئاتر ایران، بود که توسط گروه کر ناشناسی خوانده شده بود.بعدتر آلبومی هم به بازار آمد که به این سرودها دکلمههایی از جملات شریعتی ضمیمه شده بود. این آلبوم که سالهاست در بازار نیست و شنیده نمیشود، یادآور یک زمانه و نسبتی است که مخاطبان جوان شریعتی با او برقرار کرده بودند.فایل های ضمیمه :نظر دکتر شریعتی در مورد موسیقی
/*<![CDATA[*/
/*]]>*/
رنج تلخ است ولي وقتي آن را به تنهايي
مي کشيم
تا دوست را به ياري نخوانيم،
براي او
کاري مي کنيم
و اين خود دل را شکيبا مي کند
طعم توفيق را مي
چشاند
و چه
تلخ است لذت را
“تنها” بردن
و چه
زشت است زيبايي
ها را
تنها ديدن
و چه
بدبختي
آزاردهنده اي ست
“تنها” خوشبخت بودن
در بهشت تنها بودن
سخت تر از کوير است
در بهار
هر نسيمي که
خود را بر چهره ات مي
زند
ياد “تنهايي”
را در سرت زنده
ميكند
“تنها” خوشبخت بودن
خوشبختي اي رنج آور و نيمه تمام
است
” تنها” بودن ، بودني به نيمه است
و من
براي نخستين بار
در هستي ام رنج
“تنهايي” را احساس
کردمنظر دکتر شریعتی در مورد موسیقی
دکتر علی شریعتی
به نقل از : http://ginges.blogfa.com/
ولی اصلا نه در عمرش موسیقی شنیده
و نه اگر بشنود می فهمد ، گوش نمی دهد !
ای کسی که می گویی « غنا» حرام است ،
اصلا تو می فهمی « غنا » چیست ؟
اصلا تو این را که این موزیک حماسی است
یا ملی است یا علمی است ، تشخیص می دهی ؟!
موسیقی هزار شعبه دارد ، تاریخ دارد ، نقش های گوناگون دارد ،
بنابراین وقتی که تو فتوا می دهی « حرام است » ، هیچکس گوش نمی کند ؛
برای اینکه تو نمی فهمی که چیست !
قسمت اول
آنچه در همه پدر و مادرها مشترک است این است که مذهب را طوری طبلیغ می
کنند که
انگار شیپور را از طرف دیگرش باد می کنند . توصیه هایی که به نسل جوان
می کنند اینگونه
است . درست مثل طبیبی است که به کسی که لبش زخم شده
یا صورتش جوش زده بگوید که
” جوش نزن ” و ” زخم نشو ” و بعد هم مثلا بگوید که
” زخم
شدن دهان فلان بدی را دارد” یا ” جوش صورت فلان قدر بد است ” . و
دائما
از این طرف فشار بیاورد ,
سرزنش کند و بد بگوید و این ( اگر چه درست است )
ولی چه تاثیری دارد ؟
چه می خواهد بشود و چه نتیجه ای می خواهد بگیرد ؟ برای
اینکه قضیه را باید از طرف
دیگر شروع کرد و آن اینست که فهمید چه عواملی باعث
شده که این جوش ها در زندگی
روحی این بچه و این نسل بوجود آمده است . آن
ریشه ها را باید یافت . مثلا :
میبینید که همیشه بمحض اینکه به بچه می گفتیم ”
برویم زیارت ” فورا بلند
می شده و می آمده و کیف هم میکرده و خوشش هم می
آمده و حتی می پرسیده که ” کی
دوباره میرویم ؟” و همینطور در مورد مجلس قرآننظر دکتر شریعتی در مورد موسیقی
و نماز و روزه ولی از فردا کم
کم شل شده ، پس فردا شل وشل و شل تر و شل
تر . بعد این پدر و مادر یقه بچه را میگیرد و با ملایمت یا با خشونت یا با دلیل و
یا بی
دلیل یا با عصبانیت ، هی به او فشار می آورده که ” مثل گذشته باید نماز
بخوانی ،
مثل گذشته باید حجاب داشته باشی ، یا مثل گذشته باید به این اعمال
بپردازی ،
علاقمند باشی و …… ” و از این حرف ها و توصیه ها . درست مثل
اینکه به کسی
که خونش اختلالاتی پیدا کرده و آثارش روی پوست صورت و پوست بدنش پیدا
شده
بگوییم که تو باید سالم باشی بدون این
که اصلا توجه کنیم که ریشه چیست و چه
عاملی در او باعث شده که رابطه اش با این
اعمال و این خون گسسته شده است
. آن ریشه را باید نگاه کنیم .
پایان قسمت اول
چهار زندان انسان از دیدگاه دکتر علی شریعتی :
1 – زندان طبیعت .
2 – زندان تاریخ .
3 – زندان جامعه .
4 – زندان خویشتن .
که اگر دوستان بخواهند در مورد هر کدام تک تک (
از دیدگاه دکتر شریعتی ) توضیح خواهم داد .
نمیدانم …
نمی دانم پس از مرگم چه خواهم شد
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت نظر دکتر شریعتی در مورد موسیقی
ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش
و او یکریز و پی در پی دم گرم چموشش را در گلویم سخت بفشارد
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
بدین سان بشکند
هر دم سکون مرگبارم را
هیچکس حرف آن ملایی را که می گوید ، « موسیقی حرام است » ،
ولی اصلا نه در عمرش موسیقی شنیده
و نه اگر بشنود می فهمد ، گوش نمی دهد !
ای کسی که می گویی « غنا» حرام است ،
اصلا تو می فهمی « غنا » چیست ؟
اصلا تو این را که این موزیک حماسی است
یا ملی است یا علمی است ، تشخیص می دهی ؟!
موسیقی هزار شعبه دارد ، تاریخ دارد ، نقش های گوناگون دارد ،
بنابراین وقتی که تو فتوا می دهی « حرام است » ، هیچکس گوش نمی کند ؛
برای اینکه تو نمی فهمی که چیست !
دکتر شریعتی : «کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی
در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر
تمام چیزهای چندش آور بود ،آن هم به سه دلیل ؛
اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید
و سوم – که از همه تهوع آور بود-
اینکه در آن سن و سال، زن داشت.
!… چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم،
آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه
زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم
و تازه فهمیدم که :
خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد
دیگران ابراز انزجار می کند که
در خودش وجود دارد
نظر دکتر شریعتی در مورد موسیقی
زن عشق مي كارد و كينه درو مي كند…
ديه اش نصف ديه توست و مجازات زنايش با تو برابر…
مي تواند تنها يك همسر داشته باشد
و تو مختار به داشتن چهار همسرهستي ….
براي ازدواجش ــ در هر سني ـ اجازه ولي لازم است
و تو هر زماني بخواهي به لطف قانونگذار ميتواني ازدواج كني …
در محبسي به نام بكارت زنداني است و تو …
او كتك مي خورد و تو محاكمه نمي شوي …
او مي زايد و تو براي فرزندش نام انتخاب مي كني….
او درد مي كشد و تو نگراني كه كودك دختر نباشد ….
او بي خوابي مي كشد و تو خواب حوريان بهشتي را مي بيني ….
او مادر مي شود و همه جا مي پرسند نام پدر …
و هر روز او متولد میشود؛ عاشق می شود؛ مادر می شود؛
پیر می شود و میمیرد…
و قرن هاست که او؛ عشق می کارد و کینه درو می کند
چرا که در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت،
زمان جوانی بر باد رفته اش را می بیند و در قدم های لرزان مردش؛
گام های شتابزده جوانی برای رفتن و درد های منقطع قلب مرد؛
سینه ای را به یاد می اورد که تهی از دل بوده و پیری مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می کند…
و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد…!
و این رنج است
دکتر علی شريعتی انسانها را به چهار دسته تقسيم کرده است:
١ـ آناني که وقتی هستند، هستند و وقتی که نيستند هم نيستند.
عمده آدمها حضورشان مبتنی به فيزيک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم ميشوند. بنابراين اينان تنها هويت جسمی دارند.
٢ـ آنانی که وقتی هستند، نيستند و وقتی که نيستند هم نيستند.
مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هويتشان را به ازای چيزی فانی واگذاشتهاند. بیشخصيتاند و بیاعتبار. هرگز به چشم نمیآيند. مرده و زندهشان يکی است.
٣ـ آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نيستند هم هستند.
آدمهای معتبر و با شخصيت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثيرشان را میگذارند. کسانی که همواره به خاطر ما میمانند. دوستشان داريم و برايشان ارزش و احترام قائليم.
٤ـ آنانی که وقتی هستند، نيستند و وقتی که نيستند هستند.
شگفتانگيزترين آدمها.
در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوهاند که ما نميتوانيم حضورشان را دريابيم. اما وقتی که از پيش ما ميروند نرم نرم آهسته آهسته درک ميکنيم، باز ميشناسيم، می فهميم که آنان چه بودند. چه میگفتند و چه میخواستند. ما هميشه عاشق اين آدمها هستيم. هزار حرف داريم برايشان. اما وقتی در برابرشان قرار میگيريم قفل بر زبانمان ميزنند. اختيار از ما سلب ميشود. سکوت میکنيم و غرقه در حضور آنان مست میشويم و درست در زماني که میروند يادمان میآيد که چه حرفها داشتيم و نگفتيم. شايد تعداد اينها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.
وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند
پرهایش سفید می ماند
ولی قلبش سیاه میشود
دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست
اسراف محبت است
برایت دعا می کنم که ای کاش خدا از تو بگیرد
هر آنچه را که خدا را از تو می گیرد
در عجبم از مردمانی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند
و بر حسین می گریند که آزادانه زیست
نی نی سایت
دیدگاهتان را بنویسید