نظر دکتر انوشه در مورد قانون جذب

نظر دکتر انوشه در مورد قانون جذب
نظر دکتر انوشه در مورد قانون جذب

برای اجرای این برنامه لطفا جاوا اسکریپت دستگاه خود را فعال کنید

برای اجرای این برنامه لطفا جاوا اسکریپت دستگاه خود را فعال کنید

برای اجرای این برنامه لطفا جاوا اسکریپت دستگاه خود را فعال کنید

برای اجرای این برنامه لطفا جاوا اسکریپت دستگاه خود را فعال کنید

بهترین مطالب در یک جا

مطالب ایجیگا بصورت خودکار از شبکه‌های اجتماعی و سایت‌های منتخب جمع‌آوری می‌شود؛ لطفا در صورت مشاهده
مطلب خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران، ما را از طریق
ارتباط با ما در جریان قرار دهید.

بیشتر…

محمدجواد یعقوبی

۱۳۹۹-۰۳-۱۴
از هر دری سخنی

۹ نظرها

سال ۱۸۹۱ بود که در انگلستان، ملاک برتری انسان‌ها و کسب توجه اجتماعی، به داشتن تجملات و اشرافی‌گری‌ تغییر کرد. تجملات شد یکی از ملزومات اجتماعی. هر کس که حداقلی از امکانات زندگی را نداشت، مردم دید مثبتی به او نداشتند.

تمدن هزار ساله غرب، هر روز ریشه می‌دواند. رشد می‌کرد. به مدد پیشرفت، نیاز انسان‌ها تا حد زیادی برطرف شد. نیاز به ثروت، غذا، دانش، کالای مصرفی، امنیت جسمی، امید به زندگی، افزایش پیدا کرد. این‌ها همه یک روی سکه پیشرفت تمدنی غرب بود. در عوض، اضطراب انسان‌ها از موقیت و جایگاه خود در جامعه، افزایش یافت. زیرا ملاک برتری انسان‌ها، فاکتورهای تازه‌ای به خود گرفته بود. قدیم‌ترها،ملاک برتری، داشتن ژن خوب بود و بس. اشراف‌زاده، برتر بود و سایرین در جایگاه برابری بودند. اما به تدریج، ورق برگشت.

همه این‌ها دست به دست هم داد تا مسیر گذشته‌‌ای که دنیا تابحال طی کرده، وارد مرحله تازه‌ای شود. یک سبک زندگی جدید!

گذشته‌ای که افراد زیردست تا ابد زیر دست می‌ماندند. و افراد اشراف‌زاده، همواره در اوج! نظر دکتر انوشه در مورد قانون جذب

بخاطر خون رنگی‌تریکه اشراف‌زاده‌ها داشتند، همه پست و منصب‌ها بین خودشان می‌چرخید. رعیت و کشاورز، حتی فکر برتری جویی و تغییر دنیای خودش را نداشت. هر رعیت، همه دنیا را همینی می‌دید که می‌بیند. آن شرایطی که زاده شده. آن را پذیرفته بود و دیگر تقلایی برای تغییر و تجربه کردن سبک زندگی تازه نداشت. هوس جا پای اربابان گذاشتن چنان دور از ذهن و احمقانه جلوه می‌کرد که اکنون از گاوی بخواهی صحبت کند و با چرتکه حساب‌کتاب کند.

به تدریج و با پیشرفت‌‌هایی که در جامعه انسانی حاصل شد، جریانی شکل گرفت بعنوان تفکر برابری انسانی. چرا که افراد اشراف‌زاده‌ها در غرب و یا خان‌‌زاده‌ها در ایران، همه موقیت‌های بالای اجتماعی و حتی حق تحصیل را از آن خود کرده بودند و افراد رده پایین هم که هیچ! ورودشان به اینجاها ممنون بود!

برابری انسانی، تلاش کرد تا طبقه متوسط و پایین‌تر از متوسط جامعه را بشوراند. در حقیقت همه تلاش این تئوری، مقابله با حق اشرافی‌گری برای بهره‌مندی از امکانات اجتماعی بود. تلاشی برای حذف سهمیه اشراف‌زادگی.

طرفداران این جریان فکری، تاکید کردند که نیروی انسان‌ها نامحدوداست. مفاهیمی که کمک می‌کرد هر کسی خیال تغییر موقعیت را در سر بپرورد. آن را دور از ذهن نداند.

کم‌کم امکان تحصیلات برابر و به دور از تبعیض در مدرسه، برای همه فراهم شد و به برابری انسانی رنگ واقعیت بخشید. رادیو، تلویزیون، اینترنت هم به کمک آمدند. با تبلیغات، با گزارش‌ها، نمونه‌های بیشتری از تغییر زندگی‌ها را برجسته کردند و آن را به همگان نشان دادند. کم‌کم همه دریافتند که می‌توانند پا جای بزرگان بگذارند و بدانند همچین کار شاقی هم نیست!

درنمودار توزیع نرمال، دو سر طیف مقدار اندکی است. خیلی کم.

ولی در عوض، اکثر فراوانی توزیع نرمال را وسط نمودار تشکیل می‌دهد.

اکثر افراد جامعه در میانه این نمودار به سر می‌برنند. همان وسط. اکثر ما انسان‌ها، همان وسط هستیم. مثل هم! من، شما، اطرافیان‌تان، خیلی‌ها…

درصد اندکی از افراد جامعه هستند که توانایی‌های خارق‌العاده دارند که یک سر طیف‌اند. سر دیگر طیف، افرادی‌اند که فاقد هر گونه توانایی‌اند و شاید عقب‌مانده ذهنی باشند.

ما با رویارویی با افراد هر دو سر این طیف، برانگیخته می‌شویم. با یکی زبان به تحسین می‌گشاییم و با دیگری زبان به ترحم. چون برایمان تازگی دارد. مگر می‌شود منظره‌ای جذاب را هر روز ببینی و به آن عادت نکنی؟

+بد نیست ببینید:[نگاهی به کتاب هنر همچون درمان]

خوراک رسانه‌های اجتماعی، سر استثنایی و خارق‌العاده این طیف است. با بیشتر نشان دادن این اقلیت در رادیو و تلویزیون، فکر می‌کنیم حتما همه مردم استثناء هستند و ما فردی کودن و عادی هستیم.

ولی نمی‌دانیم که عادی بودن، معمولی‌ترین چیزی‌ست که این دنیا به خود دیده. عادی بودن، همان اندازه خوب و نرمال و در دسترس است.

بیایید نگاهی به یک اصل روانشناسی در مورد حسادت بپردازیم.

چیزی که حسادت ما را بر‌می‌انگیزد، بزرگی افرادی که به آن‌ها حسادت می‌ورزیم نیست، بلکه نزدیکی ما به آن‌هاست.

من هیچوقت به آلبرت اینیشتن حسادت نبرده‌‌ام! نکردم حال خودم را مشوش کنم که چرا او نظریه نسبیت را گفت و من بجایش نگفتم! به او احساس خشم ندشتم و ندارم.

اما نسبت به دوست نزدیکم حساسم! از قیافه‌اش، از طرز راه رفتن‌اش، از جلب توجه‌اش، از سلام و احوال‌پرسی‌اش، از استعدادش در رشته‌ای که دلخواه منست، با همه این‌ها ناخودآگاه برانگیخته می‌شوم و در حال مقایسه خودم هستم. شاید حاصل این مقایسه، حسادت و ناراحتی باشد. شاید هم حاصل‌اش چیزی از جنس خوشحالی است.

باری! اینکه چه مقدار کافی باشد را هم از گروه مرجعی می‌گیریم که بیشترین نزدیکی با آن‌ها را داریم. شنیده‌ایم که هر کسی میانگین ۵ نفری است که بیشترین ارتباط را با آن‌ها دارد. این ۵ نفر، همان گروه مرجع است. توجه کردن بیش از حد به افراد یک سر طیف و استثناءها، آن‌ها را بیشتر به گروه مرجع‌مان وارد می‌کند و گروه مرجع برای سنجش خودمان، رنگ و بوی استثناءهایی را می‌گیرد که در حداقل‌اند. رادیو، تلویزیون، خبر، اینترنت ‌هر کدام به نوبه خود می‌توانند بر طبل این استثناءگرایی بکوبند.

آلن دوباتن در یکی از تحلیل‌های خود نقل قول می‌کند:

اگر همه چیز برابر باشد، کوچک‌ترین تفاوت‌ها بزرگ می‌شود. ولی اگر نابرابری، قانون عمومی باشد بزرگترین نابرابری‌ها هم برایمان جلب توجهی نمی‌کند.

با این جمله، به یاد جمله‌ای افتادم که دوباتن در کتاب جُستارهایی در باب عشق مطرح می‌کرد. که اگر مردم دنیا نمی‌دانستند چیزی به اسم عشق وجود دارد، اصلا عاشق نمی‌شدند! چنانکه در زمان‌های خیلی قدیم، عشق را چیزی منفی برای آدمیزاد و برای پیشرفت‌اش می‌دانستند و مردم از داشتن آن پرهیز داشتند!

این مقدمه‌ای طولانی بود بر قاون جذب! چگونگی شکل‌گیری‌اش. اینکه چطور ما را وادار می‌کند برای تغییر موقعیت و داشته‌های بیشتر تلاش کنیم. واصلا چرا این کار را می‌کند. چرا آمد و از کجا آمد. طبقه متوسط را شوراند تا میل به تغییر و چیزهای بیشتر را بزرگ‌تر کند.

قانون جذب آمد و انسان‌ها را برای برخاستن از شرایط کنونی و گرفتن نقشی تازه در زندگی تشویق کرد. جملات تأکیدی آورد. مفاهیم موفقیت را بیان کرد. از قدرت ذهن گفت. از حل کردن مشکلات! از لزوم داشتن احساس خوب برای ادامه زندگی. اینکه هیچگاه نگذار احساس‌ات بد شود!

اما این وسط چیزی گم شد.

آن چه بود که در اکثر افرادی که قانون جذب می‌خوانند مشترک است و یک عده را از آن زده می‌کند؟! برخی‌ها گمان می‌کنند فقط این‌ها توهم است و با ان به مقابله می‌پردازند؟!

آیا به راستی چنین است؟

برای بهتر شدن و تغییر زندگی، کسی منکر احساس خوب نیست. ولی احساس بد، به همان مقدار ارزشمند است که وجود احساس خوب.

باید بدانیم که احساس، لزوما ملاکی برای تعیین خوب یا بد بودن نیست. خوب و بد بودن را منطق و راه‌‌حل‌های ملموس زندگی مشخص می‌کنند.

اوایل ورود به دانشگاه بود که دوره‌ ۹ ماهه یکی از اساتید قانون جذبی را خریدم. سودای پیشرفت و به مدارج بالا رسیدن داشتم. می‌خواستم در آینده‌ها، انسان ناچیزی نشوم و تا حدی پیشرفت کنم که استعداد و توانایی‌ام را بهتر نشان دهم. جایی باشم که حق‌ام است. همه این‌ها مشوق و انگیزه من شد تا ۹ ماه از عمرم را شب و روز وقف این آموزش‌ها کنم.

نمی‌خواهم ارزش همه آن‌ها را زیر پا بگذارم چون این کم لطفی‌ست. تابحال اندیشه‌هایم متأثر از این‌ها شده و در این شکی نیست. اما نکته‌ای منفی وجود داشت. در آن آموزش‌ها، داشتن احساس خوب چیزی مهم شناخته می‌شد. نه چیزی مهم، بلکه همه چیز بود! هر چه احساس خوب بیشتر، موفقیت بیشتر، و کائنات بیشتر به میلت می‌چرخد.

اما این درست نیست. لزوما درست نیست.

جمله قبلی‌ام را دوباره می‌گویم: احساس بد، به همان مرتبه ارزرشمند است تا وجود احساس خوب.

خوش‌بینی بیش از حد و افراط در داشتن احساس خوب در زندگی، به انکار مشکلات منجر خواهد شد. رمز پیشرفت و زندگی بهتر، رویارویی با رنج و مشکلات و شناخت صریح و شفاف کاستی‌هاست. این کار، هزینه‌اش بد شدن احساسات ما شاید برای مدت‌هاست. مارک منسن در کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها می‌گوید:

تا وقتی خودمان را مجبور می‌کنیم که همیشه خوش‌بین بمانیم،‌ وجود مشکلات زندگی‌مان را انکار کرده‌ایم. وقی مشکلان‌مان را انکار کنیم، فرصت حل آن‌ها و آفریش شادی را از خود گرفته‌ایم. مشکلات به زندگی‌مان معنا و اهمیت می‌دهند. پنهان کردن خودمان از مشکلات، یعنی پیش بردن یک زندگی بی‌معنا؛ حتی اگر به ظاهر لذت‌بخش باشد.

زیاده‌روی برای استثناء شدن، نپذیرفتن اینکه ما عادی هستیم و تاحدی باید از خود انتظار داشته باشیم، افراط در احساس مثبت و حق به جنبی، اصرار کردن به اینکه من مرکز کائنات‌ام و دنیا برای من می‌چرخد، پنهان کردن درد‌‌ها با جملات تأکیدی و سرخوشی‌‌های لحظه‌ای‌اش، انگیزه ما برای تغییر را می‌گیرند. نظر دکتر انوشه در مورد قانون جذب

قانون جذب با همه خوبی‌اش، با همه تعلیماتی که برای تغییر می‌دهد، گاهی از سم هم بدتر است.

قانون جذب، گاهی انسان‌ را متوهم می‌کند. آنقدر متوهم می‌شوی که نمی‌فهمی خوشبختی زندگی در همین عادی بودن است. در همین استثنائی نبودن. همینکه زندگی‌ات را با دوستانی بگذارنی که از ته دل دوستشان داری و از مصاحبت با آنان شادمان می‌شوی، هرچند که آه در بساط نداشته باشی و به ایده‌آل ذهنت نرسیده‌ای. ایده‌آل‌هایی که نطفه‌‌شان در برخی جملات تأکیدی نهفته است که بارها به خود می‌گوییم و خوشبختی را برای همیشه از خود سلب می‌کنیم.

می‌شود از قانون جذب، باید برای بهتر شدن استفاده کرد. برای اینکه بدانیم ما انسانیم و باید آزمایش خطا کنیم. اما با ذهنیتی مثبت.

ذهنیت مثبت را از دید محمود انوشه، محقق و استاد برجسته دانشگاه‌ بیان می‌کنم. در برنامه کتاب‌باز، استاد انوشه دعوت شده بود. برنامه‌اش را می‌دیدم. تعریف زیبایی از مثبت‌اندیشی بیان کرد. اینکه بدانیم برای هر مشکلی راه حل وجود دارد. و بلافاصله پس از آن گفت: بنظر من در نظام کائنات خداوند، همه مشکلات در دو دسته قرار می‌گیرند. محال است از این دسته‌بندی خارج شود. یا قابل حل‌اند. یا قابل تحمل.

گاهی وقت‌‌ها فراموش می‌کنیم قابل تحمل بودن هم یک راه حل می‌تواند باشد. تا دیگر برای حل کردن چیزی دست و پا نزنیم و خودمان را همانطور که هستیم بپذیریم.

سخن دکتر انوشه را می‌توان اینطور ترجمه کرد. برای ثروت‌مند شدن، دو راه وجود دارد. یکی اینکه آنقدر به در و دیوار بزنی تا موفقیت بیشتر کسب کنی و دستاوردهایت برایت پول بیاورند. همان‌هایی که همیشه در قانون جذب می‌خوانیم که به کم قانع نباش! در هیچ چیزی به کم قانع نباش! ولی راه دیگر اینست که انتظارت را کاهش دهی تا با همینی که الان هستی، احساس ثروت‌مند بودن کنی.

خوشبختی، ‌لزوما با بدست آوردن بدست نمی‌آید. گاهی رها کردن هم خوشبختی می‌آورد. رهایی از بند ایده‌آل‌های نامعقول در زندگی.

مواظب افزایش بی‌جا و افراطی انتظارات‌مان با تعالیم قانون جذبی باشیم. می‌شود بهتر از قانون جذب استفاده کرد.

پی‌نوشت: برای نوشتن این متن از کتاب‌های اضطراب جایگاه (آلن دوباتن) و هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها (مارک منسن) استفاده شده است.

Tags زندگی

رضا امیرخانی جایی در آن گوشه‌موشه‌های رمان ارمیا می‌نویسد: « هیچ وقت سعی نکردم نویسنده …

سلام منم یکی از خواننده های جدید وبسایت شمام…
کاهش انتظار واقعا سخته… درواقع کسی میتونه به این مرحله برسه که خیلییی به خودش و زندگیش شناخت داره. من فکر میکنم هرکسی‌توانایی این کار رو نداره. قانون جذب چرا محبوب شد؟ چونکه با ایده آل های ادما سروکار داره و ادم ها هم کمال پرستن.
من خودم خیلی دوستدارم از قانون جذب استفاده کنم ولی نمیتونم…
میترسم بقول شما توهم برم‌داره و نتونم با زندگی واقعیم کنار بیام.
با این قسمتش ک میگه تصور کنید و حس مثبت بدید و ارزوها رو بنویسید موافقم… ولی یه چیزی داره ک نمیذاره … شاید همین ترسیه ک گفتم…

بنظرتون واقعا کسی ک اول راهه و کلی هدف داره ، میتونه دست بکشه از ایده آل هایی ک تو ذهنشه؟
درس موفقیت ازدواج همسر ایده آل و….

من دوستدارم اگر میشه شما پیشنهاد بدید برای منی که تازه اومدم و میخوام درست تصمیم بگیرم برای اهداف و آرزوهام…

سلام محمد جواد عزیز اولا باید بهت تبریک بگم برای خونه مجازی زیبات
اما درباره ی اون گفتوگویی که توی متمم داشتیم باید بگم که منم فکر می کنم تا حدود زیادی تو این موضوع مثل هم فکر می کنیم
منم دقیقا زمانی با این تفکر جذب اشنا شدم که ۲ سالی از دوران دانشجویی ام گذشته بود و جز تاریک ترین روزایی بود که داشت برام می گذشت. اون موقع واقعا به روشنایی نیاز داشتم حالا این که این روشنایی برای خورشید باشه(حقیقی و دائمی) یا یه چراغ نفتی کوچولو(مصنوعی و موقت) تو اون روزای تلخ من نیاز به یچیزی داشتم که ازش تغذیه کنم و چه چیزی بهتر از شِکَر که منبع انرژی خیلی زیادی داره و اعتیاد اورم هست ولی خودتم می دونی که مصرف زیادیش مخربم هست…!
واقعیتش این قانون جذب بعد ی مدت باعث شد که من حتی ۵ صبحم تو خوابگاه پاشم و براش تلاش کنم دقیقا مثل اون ۹ ماه تلاش تو ازشم پشیمون نیستم چون با دید هزینه فرصت که بهش نگاه می کنم .
اما چون من ادم شکاکی ام خیلی زود به منبع این چراغ نفتی نگاه کردم و خودمو مجبور کردم که راهمو به سوی خورشید پیش بگیرم تو هم این تصمیمو گرفتی ولی خوب خیلیا به خودشون شک راه نمی دن و موندن کنار این چراغ رو به گشتن و خستگی کشیدن برای پیدا کردن و ریسک دوباره گم شدن توی تاریکی ترجیح می دن.
اما یه چیز دیگه که با خوندن این متن خصوصا قسمت اخرش منو به فکر واداشت این بود : انتظارات رو کاهش بدهید.!
من خیلی در این باره فکر کردم و ی چیزایی دستگیرم شده که تا حدودی خودم رو باهاش قانع کردم که دوست دارم نظر تو هم بدونم :
ایا رمز زندگی خوب واقعا همینی هستش که می گه انتظارات رو کاهش بده یا همونی که بودا می گه :هیچ چیزی نخواه یا همونی که بوکوفسکی می گه : سعی نکن.
به نظرم این طرز فکر بیشتر برای کسایی هستش که اهدافشون رو از درون نمیشناسن که البته اکثر ما همینطوری هستیم و با هدفایی که از جامعه و خانواده و محیط و رسانه و کلی چیزای دیگه مدام بهمون تزریق میشه سپری میکنیم و کلی براشون جون می کنیم و تلاش می کنیم و اخرشم میرسیم به این ادمای موفقی که شاد و خوشبخت نیستن و اصلن زندگی نکردن.
چرا ؟ چون پیدا کردن هدف واقعی خیلی سخته چون برا هر کسی کاملا یکتاست و فرمول خاصی ام نداره . به خاطر همینم هست که توی اکثر دوره های جذب تلاش می کنن تا به ادم هدف القا کنن یا توی حتی توی این نتورکی ها مثلا می گن فلان ماشین و فلان خونه و فلان همسر و…. اره واقعا این هدفا به منزله داستان خر و هویج هستس ادم باید عاقل باشه و هیچ انتظاری نسبت به این هویج نداشته باشه.
ولی این داستان نمی تونه اهمیت هدف رو زیر سوال ببره
بنظر هدف واقعی برای هر کسی وجود داره که باید بگردی و تلاش کنی و پیداش کنی و بعد اون دیگه مسیر زندگیت مشخص می شه و اینطوری تو خورشید واقعی خودتو پیدا می کنی.
به نظرم حالا باید از خودت انتظار داشته باشی . چون از روی تجربه می گم برای عمل کردن نیاز به انتظار داری . همیشه باید یه فشاری برای تلاش کردن به خودت بیاری. همیشه باید یچیزی رو بخوای تا بتونی تلاش کنی و بهش برسی اگه تا ۸۰ درصد از خودت انتظار داشته باشی می تونی ۶۰ درصد تلاش کنی . واقعیتش اینه که ادم باید فشار بکشه و تلاش کنه تا تغییری انجام بشه. یا توی فیزیک می گن برای انجام دادن کار باید یه پتانسیلی باشه من اون پتانسیل رو انتظار از خود می دونم.
انتظار داشتن از خودت سخته به ادم فشار میاد به ادم استرس می ده ولی خوب همین استرس تورو به تلاش وا می داره.
اما ی نکته دیگه هم اینه که این هدف واقعی تو از نوع مقصد نیست بلکه از نوع رسیدنه از نوع مسیره
موفق باشی
عذر می خوام بابت طولانی شدنش ؛ بیشترش خشت خامه خوشحال میشم نظرتو بدونم

امیرحسین جان!
بحث ما در متمم بهانه‌ای شد تا در این چاردیواری نُقلی باز هم هم‌‌دیگه‌رو ملاقات کنیم :)) خوش‌اومدی به این‌جا!
حرفای قشنگیو که زدی رو درک می‌کنم. در زندگی، نمیشه بدون هدف بود. هدف که حذف بشه، امید گرفته میشه و آدمیزاد بدون امید، یه مرده‌ی متحرکه.
در این راستا، میدونم که کتاب “هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها” و “اوضاع خیلی خراب است” از مارک منسن میتونه بهت کمک کنه. حاصل خوندن این کتاب‌ها، باعث شد من به مقوله کاهش انتظار بیشتر فکر کنم.
بگم که اصلا نمیشه منکر هدف شد. همین سایت، حاصل یه هدف‌گذاریه که پیش از تعطیلات کرونا داشتم و به لطف تعطیلی و قرنطینه، راه‌اندازیش کردم. هدف،‌به زندگی معنا و ارزش میده. معنا و ارزشِ زندگی هم امید رو بدنبال داره. اما امیرحسین! من فهمیدم فاصله‌ی بین هدف‌گذاری تا توهم یه موی باریکه. همین باعث میشه گاهی چیزی فراتر از محیطی آرزو کنیم که در واقع خیلی غیرمنطقیه، ولی حاضر نیستیم این رو قبول کنیم. این‌ها، به انسان استرس مضاعف میده و همین باعث سرخوردگی بیشتر میشه. ولی کاهش انتظارات، میتونه عاملی برای شروع زودهنگام به سمت اهداف بزرگتر باشه. آدمیزاد، هیچوقت از رنج کشیدن رها نمیشه بلکه هر بار رنجش با رنجی دیگه جایگزین میشه. رسیدن به یه هدف، یعنی داشتن هدفی بزرگتر و تلاش برای تحمل رنجی با ارزش بیشتر. می‌بینی که با کاهش انتظارات، عملا به سمت هدف راحت‌تر میشه حرکت کرد و موفق‌تر شد. و از طرفی،‌حال خوب هم مضاعف میشه. چرا که من اگر انتظارم از خودم رو بیارم پایین و خودم رو شخص استثنایی ندونم، راه برای انجام اشتباهات و تکمیل یادگیری‌م باز میشه. چون در غیراین‌صورت، فرد استثنایی درذهن من، یعنی کسی که همیشه تک هستش و نباید اشتباه کنه! می‌بینی که با یه انتظار بالا و غیرمنطقی، کیفیت فدای کمیت شده و این یعنی پسرفت بجای پیشرفت!
مارک منسن میگه انسان حتی در بهترین حالت، بازهم ذهنش یه چیزاییو منفی برداشت می‌کنه و بهش میگه اثر نقطه آبی! این اثر، طی آزمایشی روی گروهی از انسان‌ها اثبات شده. این یعنی محاله روزی برسه که همه‌چی بر وفق مراد باشه. چون ذهن یه‌جورایی توهمِ منفی‌برداشت‌کردن رو داره و این یعنی رنج مداوم! بخوایم نخوایم!
باری، اگر کاهش انتظار باعث شروع کردن راحت‌تر و سریع‌تر به سمت هدف بشه، ارزشمنده! چون این روزها، اثر این رو در زندگیم بیشتر حس می‌کنم.
چه وبلاگ قشنگی‌ هم داری امیرحسین! ایشالا بیشتر بهش سر می‌زنم ازین به بعد. نظرم رو بخودش جلب کرد!
سرزنده باشی 🙂 و پر از شوقِ رسیدن به هدف‌هات با تکیه بر منطق و امید

بابت خوش امد گویی گرمت ممنونم.
بابت معرفی کتاب هم ممنونم . سبک نوشتاری مارک منسون واقعا خیلی رک و دوست داشتنی و امروزی هستش ایده هاشم واقعا جذابه.
در باره ی irannutshell.ir هم باید بگم که خوشحالم که به دلت نشست راستیتش این وبلاگ تنها برای من نیست ، بلکه حاصل ی گروه از دانشجو هایی هستش که همه مون توی جای اشتباه (یعنی مهندسی) همو شناختیم و قرار بود خیلی فعال تر باشه ولی فعلن بچه ها مشغول کارای فارغ التحصیلی هستن و منم ازین فرصت برای یادگیری بیشتر استفاده می کنم. احتمالا بعد تموم شدن تراژدی امتحانات فعالیت مونو از نو شرع کنیم.

قسمت بشه درمورد منظورت از *جای اشتباه* بیشتر توضیح بدی ;))

..::هوالرفیق::..
سلام محمدجواد عزیز،
طبق روتین همیشگی‌ام هر از گاهی به وبلاگ دوستان سر می‌زنم. خواستم بنویسم چقدر قالب فعلی که برای وبلاگت انتخاب کردی خوب است. ایول!

امیرعلی جان؛
یکی از مزایای زدن سایت و نوشتن، آشنا شدن با افرادی مثل تو بود.
ممنون که با حضورت رنگ می‌پاشی به زیر و بم این نوشته‌ها:))

محمدجواد سلام!
من از خواننده‌های جدید وبلاگت هستم.
موضوعی که به اون اشاره کردی تا حد زیادی قابل قبوله. افراط در هر مسئله و موضوعی باعث به‌کنار رفتن، نادیده گرفته‌شدن و گاهاً از دست‌دادن تمرکز بر روی مسائل دیگه میشه. شاید تو هم مثل من با افراط و تفریط به‌طور «پیوسته» در هر موضوعی موافق نباشی. امّا این بحث‌های روانشناسی، انگیزشی و موفقیت که گاهاً در نوشته‌هات به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم بهشون می‌پری، بعضی اوقات ممکنه کسانی، برای مدتی محدود، ناچار به پذیرش اون‌ها به شکلی که خیلی باهاش موافق نیستی بشن. از این نمونه‌ها در اطرافیانم دیدم و خودم هم جزء کسایی هستم که برای ایجاد یک تغییر عمده، در ابتدا، جذب این سبک از مطالب شدم و برای مدتی سعی کردم چشمم رو به‌روی مشکلات ببندم و یا حداقل کمی کمتر به‌شکلی که هستن، بهشون توجه داشته باشم و عمدۀ تمرکز و توجه خودم رو بر روی راهکار و امکانات فعلی برای حرکت و شروع دوباره قرار بدم. دوست نوعی من، که یک طلاق سخت، یک ضربه‌ی عاطفی، یک شکست تحصیلی یا اقتصادی و یا یک برهه‌ی زمانی انزواطلب رو پشت‌سر گذاشته و شاید برای مدتی این رو در خودش نبینه که بتونه به جریان همیشگی زندگی برگرده، به‌نظر من برای مدتی نیازمند این دسته از مطالب با شیبی تنده؛ به‌نوعی که مثل یک دوست دستش رو بگیرن، احساسی خوب -هر چند کاذب- بهش القاء کنن و بهش کمک کنن که اون پروسه‌ی ناامیدی و گاهاً افسردگی رو که قرار بود مدت‌ها و شاید سال‌ها به‌طول بیانجامه رو تسریع ببخشه. این بدیهیه که مطلقاً چشم رو به روی مشکلات عمده و دغدغه‌های زندگی بستن ظلم به خود و روال عادی زندگی محسوب میشه؛ ولی فردی که از این مطالب به عنوان یک شروع دوباره و گذر از یک دوران سخت استفاده می‌کنه، باید اون‌قدری موجّه باشه که مشکلات زندگی خواه‌ناخواه با ما هستند و خواهند بود و نمیشه اون‌ها رو با خوندن یک کتاب به‌کلی کنار گذاشت. بعضاً فردی که به این دسته از کتاب‌ها رو میاره، در شرایط وقت، به‌تنها چیزی که فکر می‌کنه اینه که راهی برای بستن چشم خودش بر مشکلش پیدا بکنه. البته همونطور که قبل‌تر گفتم، چشم‌بستن نه به‌مثابه‌ی ندیدن، بلکه به‌شکلی که باعث بشه جنبه‌ی احساسی و آزاردهندۀ اون مسئله برای ما در لحظه کم‌رنگ‌تر بشه.
من به شخصه به عنوان کسی که به این‌جور کتاب‌های روانشناسی علاقه‌منده، غالباً در همین چند کتاب معدودی که خوندم، این ادعا که هیچ مشکلی وجود نداره، تو یک انسان استثنائی هستی، کائنات همه به چرخ تو می‌رقصه و غیره، خیلی ملموس نبوده و تمرکز اصلی مطالب کتاب و صحبت‌های نویسنده بر این موضوع بوده که سعی کنیم وجود مشکلات، شکست‌های سخت، زندگی‌ای نامنظم، روابطی ناپایدار و افراد دشوار پیرامون خودمون رو بپذیریم و با راهکارهایی که نویسنده مطرح می‌کنه برای بهبود این دسته از دغدغه‌ها دست‌به‌کار بشیم؛ این‌که شکست ما در یک موضوع کاری نکنه که باقی عمر خودمون رو به‌صورت راکد یک‌جا بشینیم و به بهبود شرایط و یا حتی به یک هدف‌گذاری جدید فکر نکنیم. قبول دارم که در این کتاب‌ها تا حدی سوگیری وجود داره، اما به‌نظر من با بینشی صحیح قابل پذیرشه و میشه ازش به‌خوبی بهره برد.

مصطفی عزیز؛
از اینکه کامنتی با این کیفیت و تحلیل رو برام نوشتی، خوشحال شدم. تک تک کلماتش رو خوندم. یه بار دیگه هم خوندم. سه باره هم خوندم. سعی کردم منظورت رو درک کنم. این پاسخ رو، از درکی می‌نویسم که از حرفات ایجاد شد. اگر برداشتم اشتباه بوده، تو اصلاحش کن.
مصطفی حان! اول از همه بگم اگر ما دیدگاه نویسنده‌ایو می‌خونیم، حالا می‌خواد در قالب یک کتاب، در قالب یک نوشته، تحلیل یا هرچی باشه، در حقیقت داریم با “دیدگاه شخصی نویسنده در اون مورد” آشنا می‌شیم. یک کتاب یا نوشته، درستِ مطلق نیست و قطعا باید دیدگاه سایرین رو هم شنید. نویسنده‌ای در یک کتاب، دیدگاه شخصی‌ش رو داره بیان می‌کنه. پس یک کتاب، یک نوشته، یک تحلیل، نظر شخصی یک فرده و خواننده مطلب باید این رو یادش باشه.
من هم با نظرت موافقم. در سخت‌ترین لحظات زندگی، کسی منکر اون لحظه‌های سخت و نیاز ما برای احساسات تسکین دهنده نیست. حتی ما در بیمارستان برای تسکین درد، مورفین می‌زنیم. پس چه جسمی چه روحی، نیاز داریم به چیزهای تسکین‌دهنده از خارج بدن‌مون.
در اون لحظات واقعا نیازه که کسی بیاد و دستت رو بگیره و بقول خودت اون احساس کاذب رو در ما ایجاد کنه تا به زندگی عادی برگردیم. من هم خیلی وقت‌‌ها ازش استفاده کردم. برام مفید بوده. در متن هم گفتم کم‌لطفیه اگر این رو فراموش کنم. چون بیشتر از ۹ ماه شاید حدود ۱سالونیم مداوم فکرم همین موارد بوده. و این‌ها رو حس کردم در برهه‌ای از زمان. و البته افراط‌هایی که بعدش رخ می‌ده رو هم دیدم و ازش ضربه خوردم.
تم فکری من، برای حرفام در نوشته‌هام، بیشتر برای پس از برگشت به حالت تعادل روحی در زندگیه. و سعی کردم مطالب خودم رو از حیطه انگیزشی صرف که سرخوشی موقتی تزریق می‌کنه، دوری کنم. چون این‌‌ها در این برهه زمان، دغدغه من نیستن. بیشترین دغدغه من، دست‌وپنجه نرم کردن با مسائل زندگی در حالتیه که احساسات سخت و بد اولیه رفته و حالا بین دوراهی هستیم که باید چه کرد. همه این مطالب، تلاشی اول از همه برای کمک به خودم بوده. که بتونم توی این دوراهی کار درست رو انجام بدم. نمی‌خوام تسکین‌دهنده‌های موقتی تا این مرحله هم ادامه‌دار باشن و تاریخ انقضاشون بگذره. و فقط مارو عقب بندازن.
اینجا، یه نیم‌نگاهی هم به بیان کردن این بینش‌ها و فیدبک گرفتن از افرادی مثل تو دارم :)) و ممنون که با حوصله می‌نویسی و من رو به فکر وادار می‌کنی.
بنظر من باید قدر همه چیو دونست و در جای خودش از هر کدوم استفاده کرد. اما تمرکز من بر قسمت دیگری از این استفاده‌هاست. و این دلیلی بر نادیده‌گرفتن سایر کاربردها نیست.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه document.getElementById(“comment”).setAttribute( “id”, “a8418b1129c88bb32915d72f4d367fd5” );document.getElementById(“e91895f637”).setAttribute( “id”, “comment” );

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

* لطفا در مورد ایجاد تاپیک و نظرسنجی قبل از ثبت دقت فرمایید زیرا امکان ویرایش و یا حذف مطلب بعد از ارسال وجود ندارد.
همچنین شما ملزم به رعایت

قوانین و مقررات

نی‌نی‌سایت نیز می‌باشید.

* لطفا در مورد ایجاد تاپیک و نظرسنجی قبل از ثبت دقت فرمایید زیرا امکان ویرایش و یا حذف مطلب بعد از ارسال وجود ندارد.
همچنین شما ملزم به رعایت

قوانین و مقررات

نی‌نی‌سایت نیز می‌باشید.

ازتجربه هاتون درموردقانون جذب بگین

به قول دکتر هلاکویی قانون چرت و پرت

عشقم شوهر قد بلند بود و یبار تو برگه نوشتمش الان یمرد قد بلند میخاد بشه شوهرم۰😐🤭نظر دکتر انوشه در مورد قانون جذب

اصلاهم چرت وپرت نیست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید،

 خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید  

همه چیز طبق قانون جذب هست حتی اگه خودمون نفهمیم

کاملا چرت و پرت هست دلیل ب

یار ک چرا چرت نیست تا منم توضیح بدم چرا چرته

ی خانومه تو سایت میگفت شوهرش هرچی داره از قانون جذب داره 

همه چیز داره به اراده ی خدا اتفاق میفته قانون جذب کیلو چنده برو کلیپ قانون جذب دکتر هلاکویی ببین

من تو  کاغذ آرزوم نوشتم برآورده شد

بگو جرا چرته

یروز قدیما نشستم گفتم چی میشه یه شوور پولدار و ناز که عاشقم باشه واسم پیدا شه من قول میدم تا قبل از عروسی محل سگم بهش ندم بعد دو هفته بعد داییم اومد زن داییم یهو گفت عروس خودمی پسر داییمم خوشش اومد منم که نگاهم به نیشش افتاد سریع گفتم قول میدم بعد عروسی محل سگم بهش بدم با تچکر😐🖤👱🏻‍♀️🤷🏼‍♀️😂

نوشتن با قانون جذب فرق داره قانون جذب تجسم وایناس

قانون جذب خدارو زیر سوال نبرده بلکه میگه ب هرچی بخای میرسی

کی گفته چرت و پرت 

شما به هرچیزی چه مثبت چه منفی فکر کنی تو ضمیر ناخود آگاهت به کائنات دستور میدی اونو واست اجرا کنن 

اتفاقا میگه قانون چرت و پرت من کلیپیشو دارم میگه ذهن ادم اصاا نمیتونه قانون طبیعت و تعقییربده

خوش بختانه‌ دکتر هولاکویی یکی از باسواد ترین رواشناسان و محققان فارسی زبانه،من تا قبل این قبولش نداشتم ولی بعدا دیدم چقد از روان شناس های‌ زمان خودش جلوتره وقتی کسایی مث فرهنگ و انوشه تبلیغ قانون جذب میکردن هولاکویی این مسئله رو زیر سوال برد الان خداروشکر خیلیا متوجه شدن این چیزا دروغه 

قانون جذب خلاف خواست خدا نیست اتفاقا خواست خدا رو تایید میکنه

صحبتهای هر کسی رو در مورد قانون جذب گوش نکن

امیر شریفی با آیات و روایت قانون جذب رو اثبات میکنه

پیشنهاد میکنم گوش کنی

اگ شما ها چیزی و نمیدونین دلیل نمیشه نباشه !!!!! خیلی از ادمای موفق رو افکار مثبت و جذب تاکید داشتن راستم میگن 

خخخ پس ما ادما کشکیم دیگه ک اومدیم ببینیم طبیعت چی میخاد واسمون؟خخخخدکتر هلاکویی خداست ک این ایه رو نازل کرده؟؟نظر دکتر انوشه در مورد قانون جذب

خدا تو قرآن گفته حسادت نکن 

دلیل علمیش اینه که شما اگر برای دیگرون منفی بخوای و حسادت کنی ذهنت و ضمیز ناخود آگاهت به کائنات دستور منفی میده همون منفی واست اجرا میشه 

چرا میگن حسود هرگز نیاسود 

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت

قوانین و مقررات

نی‌نی‌سایت می‌باشید

مطالب این سایت تنها جنبه اطلاع رسانی و
آموزشی داشته و توصیه پزشکی تخصصی تلقی نمی شوند و نباید آنها را جایگزین
مراجعه به پزشک جهت تشخیص و درمان دانست. لطفاً پیش از استفاده از سایت
صفحه
“شرایط استفاده از سایت”
را مطالعه فرمایید. استفاده از این سایت
بدان معناست که شما قبلاً صفحه “شرایط استفاده از سایت” را مطالعه کرده
و به مفاد آن واقفید. نقل مطالب این سایت با ذکر منبع و نشانی اینترنتی سایت بلامانع است

دکتر انوشه در برنامه دورهمی

دیگر ویدیو و موزیک های : قانون جذب

پنج شنبه 16 اردیبهشت 1400

یک شنبه 12 اردیبهشت 1400

چهارشنبه 08 اردیبهشت 1400

نظر دکتر انوشه در مورد قانون جذب

سه شنبه 07 اردیبهشت 1400

سه شنبه 07 اردیبهشت 1400

دکتر انوشه در برنامه دورهمی

دیگر ویدیو و موزیک های : قانون جذب

پنج شنبه 16 اردیبهشت 1400

یک شنبه 12 اردیبهشت 1400

چهارشنبه 08 اردیبهشت 1400

نظر دکتر انوشه در مورد قانون جذب

سه شنبه 07 اردیبهشت 1400

سه شنبه 07 اردیبهشت 1400

در تماشا وارد شوید تا به ویدیو‌ها و کانال‌های
مد نظر خود دسترسی پیدا کنید

مرورگر شما قادر به پخش ویدیو نمی باشد.

برای ارسال دیدگاه لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.

در تماشا وارد شوید تا به ویدیو‌ها و کانال‌های
مد نظر خود دسترسی پیدا کنید

مرورگر شما قادر به پخش ویدیو نمی باشد.

برای ارسال دیدگاه لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.

پرورش افکار

قانون جذب ، قانونی جاری بر زندگی تمام کائنات. آشنایی و درک قانون جذب شما را به سمت رسیدن به آرزوهای خویش سوق می دهد، حال آنکه بسیاری از ما آن را نمی شناسیم و یا به درستی درک نمی کنیم.

به قسمت مقالات تخصصی آموزش قانون جذب سایت پرورش افکار خوش آمدید.

پادکست صوتی این مطلب در رابطه با قانون جذب را از طریق فایل زیر گوش کنید:

معتقدم “قانون جذب” مهمترین قانون کائنات است که هر کسی این قانون را درست و از منابع معتبر یاد گرفته باشد. اولا شکرگزار یادگیری علم قانون جذب بوده است و ثانیا حسرت خورده که ای کاش زودتر با این موضوع به صورت درست و علمی آشنا می شد.نظر دکتر انوشه در مورد قانون جذب

سعی کرده‌ایم مقالات مفید و به روز را در این قسمت از سایت پرورش افکار به صورت رایگان در اختیار شما قرار دهیم. در بخش مقالات، عناوینی بسیار پرطرفدار همچون قانون جذب چیست ؟، قانون جذب عشق و قانون جذب ثروت وجود دارد. که روزانه هزاران بازدید از نقاط مختلف جهان دارد. تمام تلاش تیم توانمند پرورش افکار جمع آوری کاملترین بانک مقالات برای شما دوستداران علوم ذهنی است.

با مطالعه مقالات این بخش می آموزید همه چیز در این دنیا حاصل انرژی است. ما می توانیم با داشتن افکار مثبت و سازنده که از راه تکرار و تمرین حاصل می شود همه جا این انرژی را پخش کنیم. پس بیایید به یکدیگر انرژی مثبت بدهیم.

در قانون جذب عشق می آموزیم از این موهبت زندگی که همه جور آدمی در دور و بر خود می یابیم می توانیم بهره ببریم. و در میان این آدم ها آنچه دوست داریم برگزینیم و از آنچه دوست نداریم روی برگردانیم. قانون جذب به شکل کاملا شگفت انگیزی برای ازدواج تاثیرگذار است.

از موهبت زندگی این است که همه جور آدمی را دور و برتان قرار داده، بنابراین می‌توانید در آن آدم‌ها آنچه دوست دارید را انتخاب کنید و از آنچه دوست ندارید روی برگردانید. قرار نیست برای خصوصیاتی که در شخصی نمی‌ پسندید، در خودتان عشق ایجاد کنید. بلکه کافی است بدون نشان دادن احساس خاصی از آن روی برگردانید.

قانون جذب ثروت نیز بر این اساس است که اگر احساس خوب نسبت به پول داشته باشیم آن را جذب می کنیم. و با نگرانی آن را از خود دور می کنیم و رسیدن به آن ثروت را از بین می بریم. در این قانون مهم نیست شغل شما چیست، تنها با رعایت آن می توانید به ثروتی فراتر از آنچه به ذهنتان میرسد دست یابید.

قانون جذب آن زمان که ما در آرامش هستیم و یا در فکر و خیال، در درون ما جاریست. افکار منفی ما ارتعاش منفی می فرستد و قانون جذب هم همان سفارش را به ما برمی گرداند.

در این جا مقدمه ای بر آموزش تخصصی “قانون جذب“ مطرح می‌شود. مباحث تکمیلی در مقاله مربوطه ارائه شده است.

زمانی که فکر مثبت یا فکر منفی در درون ما جاریست فکر ما، ارتعاشی در قانون جذب ایجاد می کند. همه چیز این جهان از ارتعاش است. احساس خوب، ارتعاش مثبت ایجاد کرده و احساس بد، ارتعاش منفی.

قانون ارتعاش بیان می کند دو تا چیز، شی، فکر با ارتعاش مساوی همدیگر را جذب می کنند.

اصلا بحث فکر کردن من به ماشین نیست، بحث فکر کردن من به سلامتی نیست. شما زمانی می توانید سلامتی را جذب کنید که با سلامتی هم ارتعاش شوید. وقتی می توانید ماشین را جذب کنید که با داشتن آن ماشین هم ارتعاش شوید.

اگر می‌خواهید پول داشته باشید باید وجودتان با پول یکی شود. اگر وجودتان گرم باشد گرمی را می کشید. اگر می خواهید روابط خوب داشته باشید. اگر می خواهید در زندگی‌تان عشق داشته باشید باید وجودتان عشق باشد. باید ارتعاش عشق، ارتعاش ثروتمندی را به جهان بدهید.

با تکنیک های جذب ثروت مثل تمرین بازی فراوانی امیر شریفی می توانید به سادگی ذهن خود را آماده جذب ثروت کنید.

قانون جذب ، یک قدرت مغناطیسی  بسیار قوی است. که تمامی انرژیهای مشابه را با هم در جهان جمع و جذب می کند. در اینجاست که قدرت آفرینش ، در همه جا و از جهات مختلف تجلی می یابد. حتی قانون گرانش نیوتن از قانون جذب پیروی می کند. این قانون افکار،ایده ها،افراد، موقعیت ها و شرایط های مختلف را به خود جذب می کند.

بر اساس قانون جذب این افکار ماست که زندگی ما را می سازد. چرا که با ترسیم افکار و ایده های مشابه ، افرادی که همانند شما فکر می کنند و در موقعیت ها و شرایط یکسان هستند را دور هم جمع می کنند. این “قانون جذب” است که افراد با منافع مشابه را گرد هم می آورد. و افراد در گروه های مختلف مانند گروه های سیاسی ، تیم های ورزشی ، هواداران ورزشی و غیره متحد می شوند.

آیا شما هم می توانید از این قانون استفاده کنید؟ بله، تو میتونی! 😊

شما این کار را از طریق فکر مثبتی که دارید، انجام می دهید. شما با تجسم یک تصویر ذهنی از آنچه می خواهید به دست بیاورید یا با تکرار مداوم آن در ذهنتان، هر آنچه که می خواهید را وارد زندگی خود می کنید. به عبارت دیگر ، شما از قدرت ذهن ، افکار ، تخیل و کلمات خود استفاده می کنید.

از زمان های قدیم تا به امروز همیشه افرادی بوده اند که از این قانون و نحوه استفاده از آن اطلاع داشتند. آنها می دانستند که تکرار این فکر مثبت روز به روز باعث می شود که آنچه می خواهند در زندگی آنها تحقق و تجلی یابد.

شما چطور متوجه می شوید هر لحظه چه ارتعاشی به جهان می فرستید؟

و ارتعاش شما مثبت است یا منفی؟

پاسخ این است که باید بنگرید، احساس خوبی دارید یا احساس بدی.

اگر در تجسم تان از یک خانه، ویلا و یا هر خواسته دیگری احساس خوبی نداشته باشید شما در واقع به خواسته خود ارتعاش منفی می دهید و هر لحظه آن را از خود دورتر می کنید.

مغز شما یک ارتعاش به جهان هستی می‌فرستد و یک احساس نیز به خود شما می فرستد. این احساس و آن ارتعاش همیشه با هم برابرند. مغز شما احساس را به شما می فرستد تا شما مطلع شوید چه ارتعاشی را به جهان هستی می فرستید.

در کل همواره یادتان باشد که افکار ما می تواند زندگی ما را بسازد. و ما از طریق احساس خود می توانیم متوجه شویم که افکارمان در جهت رشد و موفقیت ما حرکت می کند. یا برعکس! بنابراین وقتی دارید در مورد چیزی فکر می کنید و احساس خوبی دارید، این احساس را نشانه ای برای رسیدن به خواسته های خود در نظر بگیرید. ولی اگر در زمان فکر کردن به موضوعی احساستان بد است مطمئن باشید که در حال دور شدن از خواسته خود هستید.
یکی از مهم ترین رازهای کائنات برای رسیدن به خواسته ها، توانایی در اختیار گرفتن و کنترل ذهن و افکارتان است. مطمئن باشید که با کنترل افکار خود می توانید در مسیر دستیابی به تمام خواسته های خود قرار بگیرید.
یادتان باشد که ذهن انسان یکی از پیچیده ترین سیستم ها در کل جهان هستی است. و خداوند کائنات را به گونه ای طراحی و برنامه ریزی کرده که انسان بتواند به تمام خواسته ها و اهدافی که در سر دارد دست پیدا کند.

به طور کلی می توان گفت که قانون جذب یک قانون ثابت و همیشگی در جهان هستی است.

اگر شما بتوانید این حقیقت را درک کنید که قانون جذب همواره در حال عمل کردن است. و قادر باشید ذهن خود را در جهت رسیدن به خواسته هایی که دارید هدایت کنید، مطمئن باشید که صد در صد به تمام آرزوهای خود خواهید رسید.

من قدم به قدم و آگاهانه امروزم را خلق کردم و ایمان دارم اگر شما دقیقا همان کارها را انجام دهید. به موفقیت های بزرگی در زندگی خود خواهد رسید.

من با افتخار همه شما را به ساخت زندگی آگاهانه دعوت می‌کنم و امیدوارم که شما نتیجه شگفت انگیزی با قانون جذب به دست آورید.

آرزوی امیر شریفی درخشش ایران و ایرانیان است و پرورش افکار وسیله ما برای رسیدن به این هدف … .

حال میخواهیم کمی مسئله را بیشتر باز کنیم:

چشمهایتان را بر روی جهانی با احتمالات بینهایت باز کنید

به زبان ساده، قانون جذب توانایی جذب هر چیزی در زندگی ما است که بر روی آن تمرکز می کنیم. اعتقاد بر این است که بدون توجه به سن، ملیت یا اعتقادات مذهبی، ما مستعد قوانین از جمله قانون جذب هستیم که جهان را اداره می کنند.

این قانون جذب است که با استفاده از آن می توانیم هر آنچه که در ذهن و تفکرات ما می گذرد را به واقعیت تبدیل کنیم.

در اصطلاح کلی، تمام افکار در نهایت به حقیقت و واقعیت تبدیل می شوند.نظر دکتر انوشه در مورد قانون جذب

اگر بر روی حوادث و وقایع منفی تمرکز کنید، به یاد داشته باشید که همیشه تحت تأثیر تبعات آن قرار خواهید داشت.

اگر بر روی افکار مثبت تمرکز داشته باشید و هدفتان رسیدن به آنها باشد، مطمئن باشید که با یک کار فوق العاده به هدفتان خواهید رسید.

این دلیلی است که چرا جهان مکانی این چنین زیبا است. قانون جذب بیان می کند که با داشتن یک برنامه ریزی صحیح به هر آنچه که در ذهنتان می گذرد و هدفتان است، در نهایت به واقعیت تبدیل شده و به آن خواهید رسید.

قانون جذب یکی از بزرگترین رازهای زندگی است. افراد خیلی کمی هستند که نسبت به میزان تأثیرگذاری فوق العاده قانون جذب در هر زندگی آگاهی دارند.

هرکاری که چه آگاهانه یا ناآگاهانه، در هر ثانیه از زندگی  در حال انجام هستیم. ما مانند یک آهن ربای انسانی عمل می کنیم که متناسب با افکار و احساساتمان محیط اطرافمان را جذب کرده و برروی آن تأثیر می گذاریم.

متأسفانه خیلی از ما هنوز به وجود این پتانسیل فوق العاده در درون خودمان آگاه نیستیم. در نتیجه، خیلی راحت افکار و احساساتمان را بدون این که مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهیم، رها می کنیم. این کار افکار اشتباهی را صادر و موجب جذب احساسات و وقایع ناخواسته ای در زندگی ما می شود.

با گفتن این، کشف این که قانون جذب در زندگی شما عمل می کند. باید یک دلیل عالی برای جشن گرفتن باشد! زمانی که قدرت قانون جذب به توسط شما درک شده باشد، دیگه آن یک راز نیست. به علاوه، یاد گرفته اید که چطور به طور موثر از آن در زندگی استفاده کنید. تمام آینده شما توسط خودتان ایجاد می شود.

قبل از شروع سفر باورنکردنی به سوی رشنگری در مورد قانون جذب، مهم است که بدانید می توانید این قانون را در زندگی خود به کار ببرید. و در صورت استفاده صحیح از آن می تواند موثر باشد. اعمال و عقاید موجود در این قانون باعث متحول شدن زندگی افراد در طول تاریخ شده است.

صدها سال قبل قانون جذب برای اولین بار توسط بودای جاوید ( immortal Buddha ) تصور شد:

که در انسان و تفکرات او وجود دارد. اعتقاد بر این است که او می خواسته بداند که (( به هر فردی که تبدیل می شوید ناشی از تفکراتی است که دارید )). این اعتقاد جان مایه و لپ مطلب قانون جذب است.

با گسترش این مفهوم در فرهنگ غربی نیز اصطلاح karma مطرح شد که اعتقادی است که در میان جوامع متعدد محبوب است.

بعد از قرن ها، در میان بیشتر افراد این درک و مفهوم وجود دارد که هر رفتار و عملی که در محیط و جهان پیرامون خودتان انجام می دهید. ( عصبانی یا شاد بودن، متنفر بودن یا عاشق بودن ) در نهایت آن چیزی است که می توانید بازخورد آن را در زندگی شخصیتان مشاهده کنید.

پیروی از مفهومی که سالیان قبل در میان بسیاری از ما عمومیت داشته خیلی ساده و آسان است. آن توضیح می دهد که ایده قدرت جذب یک مطلب جدیدی نیست. قبلا به طرق مختلف به توسط اکثریت انسان ها تشخیص داده شده است.

اصول اصلی قانون جذب را می توان در آموزه های بسیاری از تمدن ها و گروه های مذهبی نیز کشف کرد.

به عنوان مثال، در ضرب المثل 23:7، چنین آمده است:

(( همانطوریکه انسان در قلب خود فکر می کند، شخصیت واقعی او نیز این چنین است )). اثبات ستایش از قوانین جذب را می توان در تمام دوران ها کشف کرد. همه به روش های مختلف ضبط و آموزش داده شده اند، اما هنوز هم بسیاری از افراد هستند که باید آن را پیدا کرده و درک کنند.

همانطوریکه قبلا بحث شد، قانون جذب و ارزش های آن در سرتاسر تاریخ مشاهده شده است. و تعداد بسیار زیادی از زنان و مردان فوق العاده ای که کارها و آثار بی نظیری را از خود در جهان باقی گذاشته اند نشان داده اند که قانون جذب یکی از قدرتمندترین نیروها در زمین است.

بسیاری از شاعران، هنرمندان، دانشمندان معروف و متفکران فوق العاده مانند شکسپیر، Blake، Emerson، نیوتن و بتوون همه این پیام را در تمام کارها و آثارشان منتقل کرده اند.

در حال حاضر قانون جذب طرفداران بسیار زیادی دارد. از جمله Oprah Winfrey، Jim Carry و Denzel Washington. علاوه بر این، با بیش از 5.8 میلیون طرفدار در فیسبوک، داستان های موفقیت بسیار زیادی در مورد قانون جذب وجود دارد.

چالش برانگیزترین بخش شناختی و پذیرش حقیقت این که قانون جذب چیست این است که باید فهمید و درک کرد که هر تصمیمی که در زندگی، چه خوب و چه بد، می گیریم تنها به توسط خود شما گرفته شده است. برای بسیاری، فهم و درک این مطلب مشکل است. مخصوصا اگر احساس کنید که شما و کسی که دوستش دارید با موجی از مصائب و مشکلات در زندگی روبرو شده است.

البته، زمانی که واقعا حقیقت واقعی در مورد قانون جذب را درک کنید، می توانید دوباره امید و اشتیاقتان را بدست آورید. و به چنین شناخت کاملی برسید که باعث شود مسئولیت زندگی خودتان را بپذیرید. و خود را از احساساتی مانند ترس، نگرانی و هرچیزی که تأثیر منفی در زندگی شما داشته و باعث عقبگرد، درجا زدن طولانی مدت شما در زندگی شده است، رها سازد.

فیزیکدانانی که بر روی کوانتوم کار می کنند در طی سالیان اخیر به روشن شدن بیشتر تأثیر فوق العاده ای که نیروی ذهن بر زندگی و در کل بر جهان دارد، کمک کرده است.

علاوه بر این، این ایده به توسط دانشمندان و متفکران نیز مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته است.

درک ما از این که چقدر نقش ذهن در شکل دهی زندگی و دنیای پیرامون ما مهم است، بهتر و کامل تر شده است.

مهم نیست که آیا همه ما به درک کاملی از فیزیک کوانتوم حمایت کننده از قانون جذب رسیده ایم یا نه.

با این حال، این بدان معنی نیست که همه ما نمی توانیم از مزایای بسیار زیاد و سخاوتمندانه این قانون که می تواند به ما پیشنهاد یا ارائه شود، بهره مند شویم.

همانطوریکه فیزیکدانان اطلاعات بیشتر و بیشتری را در مورد این قانون به ما ارائه می کنند. می توانیم بیشتر از مزایای این واقعیت که خودمان ایجاد کننده و کنترل کننده زندگیمان هستیم و انرژی را خودمان تولید می کنیم، لذت ببریم.

از این که جهان همیشه می تواند بر وفق مراد شما بچرخد خوشحال باشید! هرچقدر وقت بیشتری برای چگونه استفاده مفید بردن از قانون جذب صرف کنید، می توانید یک زندگی کامل تر و لذت بخش تری داشته باشید.

هیچ محدودیتی وجود ندارد! ذهن خودتان را باز کنید و از فراوانی های طبیعی موجود در جهان لذت ببرید.

زمانی که احتمالات فوق العاده ای که زندگی به ما ارائه می کند را درک کنیم. می توانیم همچنین بفهمیم که چرا هنرمندان را دوست داریم. ما در حال ساخت تصویرهایی از اهدافمان از زندگی هستیم. و سپس انتخاب می کنیم و اقداماتی انجام می دهیم که آنچه را که پیش بینی کرده ایم تحقق بخشد.

بنابراین چه اتفاقی می افتد اگر از تصویری که ایجاد کرده اید، خوشتان نیاید؟

تغییرش دهید!

زندگی یک مجموعه ی بی انتهایی از احتمالات است. شما آنچه که تصور می کنید در نهایت به نظر خواهید رسید را تحت کنترل دارید و آن را می سازید.

قانون جذب واقعا به همین سادگی است. بدون هیچ ابهامی. تمام قانون های طبیعت کامل و بی نقص هستند و قانون جذب هم همینطور بوده و استثنایی در مورد آن وجود ندارد.

اصلا مهم نیست که دنبال داشتن یا رسیدن یا بودن در زندگی هستید، اگر بتوانید این قانون را در ذهن خود تجسم و مشاهده کنید، می توانید با تلاش و کوشش به هر آنچه که می خواهید دست پیدا کنید.

در اینجا تنها جنبه های محدودی از زندگیتان را که می توانید با استفاده از قانون جذب ارتقاء بخشید، آورده شده است.

Daniell Light:

(( شروع به عاشق شدن یا دوست داشتن پایانی بر مقاومت و ایستادگی است )).

با ایجاد روابط جدید هر روز، تعجب آور نیست که این یک هدف مشترک است. بسیاری از مردم آرزو دارند عشق زندگی خود را ملاقات کنند. اما آیا قانون جذب می تواند به زندگی عاشقانه شما کمک کند؟

پاسخ کوتاه این سوال مثبت یا بله است.

تکنیک ها و تمرین های بسیار زیادی در مورد قانون جذب وجود دارند که می توانند اعتماد به نقس، کاریزما و در کل تمایلات ناخودآگاه برای دریافت و بروز عشق در شما را افزایش دهند.

در این روش، با استفاده از قانون جذب کاملا برای شما امکان پذیر است که بتوانید عشق زندگی خودتان را ایجاد کنید.

Bob Proctor:

(( همیشه بخاطر داشته باشید، پول یک حلال است؛ شما استاد هستید )).

یکی دیگر از اهداف رایج در دنیا کسب منابع مالی فراوان یا پولدار شدن است.

علاوه بر این داشتن سلامتی نیز مزیت های مشخص و واضحی در زندگی شما دارد.

پول می تواند برای شما خانه و مکانی برای زندگی فرآهم کند. همچنین، پول کمک می کند به شما تا بتوانید دارای توانایی کمک به خانواده و دوستانتان باشید.

متأسفانه، بسیاری از ما با این ایده ثروت روابط و ارتباط سخت و دشواری داریم. این قطعا مفهوم طمع و پوچی دارد.

برای جذب پول، باید الگوهای تفکر منفی را کنار بگذاریم. یکی از جنبه های اصلی قانون جذب این ایده است که مثبت گرایی باعث تولید افکار مثبت می شود.

بنابراین، می توانید یاد بگیرید که چگونه با کمک ابزارها و تکنیک های تجسم، به راحتی از جنبه ها یا عادت های مثبت پول استفاده کنید.

Katherine Hurst:

(( سلامتی فراتر از سلامت جسم و بدن ما است. آن تنها شامل بیرون و درون بدن ما نمی شود، آن احساسات ما و این که از نظر معنوی چه احساسی داریم را نیز شامل می گردد )).

با وجود داشتن یک برنامه کاری روزانه شلوغ، تعهدات به دوستان و خانواده و در کل زندگی روزمره، گاهی اوقات از سلامت شخصی خودمان غافل می شویم.

در حالی که استفاده از قانون جذب نمی تواند به طور کامل جایگزینی برای یک رژیم غذایی سالم، ورزش و چکاپ مرتب پزشکی باشد.

آن می تواند دامنه وسیعی از مزایا برای سلامت ذهنی، معنوی و جسمانی شما ایجاد کند.

آموزش مغزتان به داشتن یک دیدگاه مثبت نسبت به هرچیز اجازه ی فضا برای رشد ذهنی و شاد بودن ایجاد می کند. که به نوبه خود می تواند سلامت جسمانی را ارتقاء بخشد.

همچنین، صرف زمان برای مراقبت از خود می تواند به مبارزه با یک رنج یا محدوده ای از بیماری های روحی و ذهنی کمک نماید.

همانطوریکه در بالا ذکر شد، سلامت ذهنی می تواند واقعا بر روی سلامت و تندرستی جسمی تأثیرگذار باشد. بنابراین، شما می توانید سطح هرگونه استرس و فشار را کاهش دهید.

علاوه بر این، قانون جذب بروری این ایده اعتماد به نفس و ایمان در جهان تمرکز دارد.

شما به منظور استفاده موثر و صحیح از قانون جذب باید تمام احساسات شبه انگیز و مشکوک را از خود دور کنید.

یکی دیگر از اهداف رایج، کاهش وزن است که به چندین دلیل می تواند یک فرآیند فرسایشی باشد. البته، این دلایل مورد بحث ما نیستند. تفکر مثبت می تواند واقعا به حذف پرخوری و کمبود یا فقدان انگیزه کمک کند.

یک رویکرد آگاهانه تر نسبت به غذا خوردن همچنین می تواند واقعیت ها و چیزهای زیادی را در مورد کاهش وزن و اشتهای شما مشخص سازد.

به این ترتیب، ابزارها و تکنیک های تجسم می توانند هنگام دستیابی به تناسب اندام مفید باشند.

Rhonda Byrne:

(( هرکسی می تواند در مورد چیزی که می داند یا نه تصویر سازی کند. تصویر سازی راز موفقیت است )).

در حالی که موفقیت می تواند به صورت اهداف فردی قابل دسترس باشد اما می تواند همچنین به شکل، شکل دهنده ی رویاهای زندگیتان قابل دسترس باشد. فقط باید ابزار درست و صحیح برای رسیدن به موفقیت را پیدا کنید.

سوالات متداول :

در اندیشه نوین، باور و نظریه‌ای مطرح است با این مضمون که افراد می‌توانند با تمرکز بر روی افکار، آن‌ها را وارد زندگی خود و دیگران کنند. این باورِ شبه علمی را با عنوان قانون جذب بارها خوانده و شنیده‌ایم. با تکیه بر باورهای قانون جذب باید پذیرفت که می‌توانیم تجربه‌های منفی و مثبت را وارد زندگی کنیم.

در قانون جذب آمده که فرد و تفکراتش جملگی از انرژی بوجود آمده‌اند. براساس قانون جذب افراد می‌توانند با استفاده از چرخه انرژی‌های همانند یکدیگر را جذب کنند،. جالب است بدانید که در قانون جذب اعتقاد براین است که فرد حتی با استفاده از انرژی می‌تواند در تغییر روابط و سطح سلامت خود نیز نقش داشته باشد.

افرادی که حامی پارادایم ذهن-قدرت هستند سعی می‌کنند با ترکیب تکنیک‌های تایید، تجسم خلاقانه و تجدید شناختی، افکار منفی و خود تخریب را برافکار مثبت برتری دهند. با توجه به این فلسفه فرد می‌تواند با استفاده از تجسم خلاقانه افکار و احساسات مثبت را ترکیب کرده و از این طریق می‌تواند فرصت‌ها و تجارب مثبت را به سمت خود جذب کند.

باید اشاره کرد که قانون جذب شبه علم است و از سوی بسیاری از محققان نفی و رد می‌شود.

از اوایل قرن نوزدهم آموزه‌های “فینیاس کویمبی” تحت عنوان جنبش اندیشه نو مطرح شد. کویمبی در سنین جوانی مبتلا به بیماری سل شد. برای اینکه تحت درمان قرار بگیرد به نیو همسفیر سفر کرد و از خانه و کاشانه‌اش در لبنان دور شد.

او بعد از اینکه درمانش موثر واقع شد، مطالعات خود با موضوع ذهن در برابر بدن را شروع کرد. کویمبی هرگز از واژه قانون جذب استفاده نکرد و تنها توصیفات پایه او شباهت زیادی به قانون جذب داشت. اکثر مطالعات او منحصربه سلامت بود. او معتقد بود:

از آنجایی که بدن ما خانه ذهن است، بنابراین مشکل اساسی متوجه ذهن ماست. در این میان ما با اهمیتی که برای بدن قائل هستیم به آن ارزش و اعتبار می‌بخشیم. پس اگر ذهن تبدیل به یک باور شده با دخالت یک دشمن که ناپیداست شما مجبورید حتی درصورت اطلاع هم آن را در قالب یک عارضه بپذیرید.

با درنظر گرفتن این نظریه می‌توان دشمن دیگران که ذهنشان است مبارزه کرد و سلامت را بازیافت. فرد می‌تواند این مبارزه را بصورت زبانی یا ذهنی انجام دهد تا هنگامی که اشتباهات برطرف شده و حقیقت پیدا شود. در اینجا حقیقت همان درمان بیماری شما خواهد بود.

برای اولین بار واژه قانون جذب در سال 1877 در کتاب هلنا بلاواتسکی محقق روسی چاپ شد. در این کتاب هلنا به عرفان و مباحث مرموز دوران کهن پرداخته است پس از او نویسندگان جنش اندیشه نو همچون رالف والدو تراین و پرنتایس مالفورد در اواخر قرن نوزدهم از واژه قانون جذب در  آثار خود استفاده کردند.

آن‌ها تصورات و باورهایی بیش از کویمبی داشتند. این نویسندگان معتقد بودند که قانون جذب جز سلامتی همه زوایای زندگی بشر را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد. در قرن بیستم بحث درمورد قانون جذب داغ‌تر شد و کتاب‌های معروفی مانند فکر کنید و ثروتمند شوید و شما می‌توانید خودتان را شفا دهید مورد استقبال قرار گرفتند.

با وجود مطرح شدن نظریات و ایده‌های جنجال برانگیز همچنان قانون جذب یک مفهوم فلسفی باقی مانده است. مجددا در سال 2006 می‌توان زیر ذربین قرار گرفتن قانون جذب را در فیلم راز مشاهده کرد. سال 2007 مخاطبین می‌توانستند نمونه چاپی و خطی این مجموعه را داشته باشند. حتی براساس آن فیلمی با عنوانن راز ساخته شد.

نویسندگانی که قانون جذب را تایید می‌کنند، می‌گویند این قانون همیشه و در هر شرایطی همراه با بشر است و بر زندگی او تاثیر می‌گذارد. مثلا چارلز هانال در کتاب خود می‌گوید: قانون جذب آنچه را رقم میزند که شما در تصوراتتان بیشتر پرورش دادید. در جای دیگر رالف تراین می‌گوید: قانون جذب یک قدرت و قانون کیهانی بشمار می‌رود. شما هرچه را بخواهید و انتظارش را داشته باشید جذبتان خواهد شد.

آنها معتقدند همزمان باید بخواهید و انتظار داشته باشید تا جذب شود. در غیراینصورت ذهن شما دو تکه شده و آرزوها را دفع می‌کند. راندا برن در فیلم راز می‌گویند تفکرات و احساسات شما باید به یک میزان باشند تا این اتفاق خوشایند جذب رخ دهد. در این فیلم مخاطب را دارای قدرت نشان می‌دهند و اینگونه عنوان می‌کنند که افراد می‌توانند با ناخودآگاه خودشان همه چیز را کنترل کنند و هم در ذهن و هم در عمل به خواسته‌ها برسند.

جیمز ردفیلد در کتاب رسالت خود می‌گوید که آنچه که در واقعیت میبینیم ناشی از خواسته‌ها و تفکرات انسان است که تجلی پیدا کرده‌اند. در ادامه آمده که کائنات و انسان قدرت جذب مغناطیسی مشابه‌ای دارند. جوزف مورفی در کتاب قدرت ذهن ناخودآگاه می‌گوید: افراد می‌توانند حتی هدف‌های غیرممکن را با کنترل ذهنشان محقق کنند.

بسیاری دیگر از کتاب‌ها همچون کیمیاگر، قدرت حال و قدرت، قدرت جذب را تایید می‌کنند و بسیاری نیز تاثیر آن را بر روی زندگی خود بازگو کرده‌اند اما همچنان قانون جذب در نگاه شک‌گرایان همچنان به همان صورت قبل باقیست و قانون جذب را رد می‌کنند و آن را خرافی و به دور از علم می‌دانند.

ادعاهای مطرح شده در رابطه با تاثیرات قانون جذب

نویسنده مدعیست که با افکار خود می‌توانیم در سطح سلامتمان موثر باشیم و از آن با عنوان قانون جذب یاد می‌کند. حامیان قانون جذب افکار مثبت را افزایش دهنده عشق و محبت و بیشتر شدن سطح سلامت مردم میدانند و می‌گویند می‌توان با افکار مثبت بیماری را درمان کرد. برعکس با استرس، ترس و نگرانی افراد بیشتر دچار بیماری خواهند شد.

حامیان می‌گویند با افکار مثبت با این مضمون که در حالت خوب شدن هستید می‌توانید بخش بزرگی از درمان را انجام دهید. همانطور که با فکر کردن به خوراکی خوشمزه می‌توان طعم آن را زیر زبان احساس کرد می‌توانیم بیماری را هم با فکرهای مثبت از بدن خارج کنیم.

اگر در حال حاضر با هر موقعیت واقعی از سطح مالی دائما به موفقیت و ثروت فکر کنید، در آینده رونق و ثروتمندی را تجربه خواهید کرد و برعکس با تفکر کردن درمورد فقر آن را به سوی خود می‌کشیم. جالب است در بخشی از فیلم راز لیزا نیکول می‌گوید اگر مدام فکر کنید که در پاکت نامه یک صورتحساب است، بزودی با آن روبه‌رو خواهید شد.

قانون جذب از افکار افراد اطاعت می‌کند، بنابراین به سختی‌ها، فقر و بدبختی فکر نکنید. در عوض شکرگذار و خوشحال باشید تا پول سریعتر وارد زندگیتان شود.

حامیان این جنبش می‌گویند با تمرکز بر خوبی می‌توانند عشق و پایداری در روابط را تجربه کنند. با فکر کردن به رفتار خوب شخصی با خود می‌توان آن تجارب را واقعا با آن فرد مشاهده و جذب کرد. شما می‌توانید آنکه را دوست دارید بصورت واقعی تصور کنید و به آن برسید. در این ایده شما اعتماد بنفستان را افزایش می‌دهید، قدرت کاریزماتیک شما افزایش پیدا می‌کند و با نشان دادن تمایلتان به عشق در ناخودآگاه، یک شریک زندگی ایدآل بدست آورید. کافیست تکنیک های تجلی سازی را یاد بگیرید و این قدرت تجسم را در خود تقویت کنید.

فرد می‌تواند با جزئیات کامل به آنچه که می‌خواهد فکر کند، آن‌ها را تجسم کند و در نهایت ببیند که رخدادهایی در جهت عینیت بخشیدن به آن تصورات رخ می‌دهند. در کتاب کلید سیستمی ارشد آمده: تصور شما باید با جزئیات باشد، به تدریج با تصورات کامل می‌توان راه‌هایی برای تجلی آن تصویر دلخواه ایجاد کرد.

اتفاق‌ها پیوسته رخ خواهند داد، فکر تبدیل به عمل می‌شود، عمل عامل توسعه و پیشرفت شما و دیگران خواهد بود و در نهایت موفقیتتان رقم می‌خورد.

قانون جذب در فلسفه اندیشه نو خود از سنت‌ها و باورهای فلسفی و مذهبی نشات می‌گیرد. این اندیشه را بیشتر متجلی از هرمسیه، تعالی‌گری نیوانگلندی، هندوییسم و آیات بخصوصی از انجیل می‌دانند. هرمسیه بیشتر ایده‌های خود را از طر یق کیمیاگری به افراد انتقال می‌داد.

در قرن هفدهم فن هلمونت ادعا می‌کرد که می‌تواند با تخیلات خود بیماری‌ها را شفا بدهد. همین ادعا سبب شد که مسمر درباره مغناطیس حیوانات ایده‌هایش را توسعه بدهد و جالب است بدانید که اید‌ه‌های مسمر بعدها مورد توجه کویمبی قرار گرفت.

جنبش اندیشه نو در مجله محقق شکاک مورد نقد قرار گرفته و ادعاهای حامیان آن را تحریف شده و سخنانی غیرقابل آزمون عنوان کرده. آنها میگویند که شواهدی که از آن صحبت می‌شود بیشتر داستان هستند، چرا که تنها در اینباره گزارش مثبت ارائه شده است. مثلا علی الوسی می‌گوید تاثیرگذاری افکار روی چیزی که در واقعیت وجود دارد غیرقابل قبول است.

همانطور که گفتیم قانون جذب با آثار معروفی که یاد کردیم به این مرتبه رسیده است. مثلا عوامل فیلم و نویسنده کتاب راز در یک مصاحبه تلاش کردند قواعد این قدرت کیهانی را توضیح دهند، اما از سوی دیگر بن رادفورد و ماری کارمیکل این فیلم و کتابش را بی‌پایه و اساس اعلام کردند.

برخی نیز انتقاد می‌کنند که چطور قانون جذب با امواج الکتریکی مغزی مرتبط می‌شود؟ از جمله منتقدین عرفان کوانتومی می‌توان به لئون لدرمن و ویکتور استنجر اشاره کرد که معتقدند این ادعا حقیقت و پایه علمی ندارد.

bit.ly is.gd v.gd v.ht clck.ru cutt.ly shrtco.de tny.im t.ly/1rJC ibit.ly/3RNT

اکثر افراد در زندگی خود دچار عزت نفس پایین هستند و به همین دلیل نمی

همه ما در طول زندگی خود، شکست های گوناگونی را به هر طریقی تجربه کرده

در چه کاری خوب هستید؟ این سؤالی است که همه می خواهید درباره خود بدانید،

بهترین تصمیمی که می توانید در زندگی داشته باشید، آن است که تعیین سرنوشت خود

در زندگی روزمره گاهی با افرادی روبرو می­شویم که مدام از شرایط شکایت می­کنند و

همه ما ایده های فراوانی را در سر داریم که دوست داریم عملی شوند، اما

در بیشتر موارد، چشم انداز نوآوری شما چشم انداز استراتژیکی از آینده شماست که می

آیا تنش و نگرانی های زیادی را تحمل می کنید؟ آیا قادر به کنترل و

زمانی که صحبت از ریسک می شود، یاد تصمیماتی که مدیران ارشد شرکت های بزرگ

احساس عصبانیت یا خشم پاسخی طبیعی بوده که راهی برای نجات دادن یا حفظ فرد

به این مقاله امتیاز دهید

اگر خوشتان آمد به اشتراک بگذارید

من ( امیر شریفی ) در دوره کارشناس جذب شوید شما را با تمام عشق و علاقه ای که دارم با مفهوم واقعی قانون جذب و ارتعاش آشنا می کنم. همچنین با ارائه راهکارهای عملی و تمرین هایی روی باورهای شما کار خواهم کرد


https://www.parvaresheafkar.com/wp-content/uploads/2019/10/ghanoone-jazb-publish.mp3Downloads-icon
نی نی سایت

نظر دکتر انوشه در مورد قانون جذب
نظر دکتر انوشه در مورد قانون جذب

Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *