دیدگاه امام خمینی درباره مذاکره با آمریکا چه بود؟ پاسخ به سئوال فوق را در چند بند زیر می توان مورد ملاحظه قرار داد:
1- امام خمینی(ره) بسیار از آمریکا نام بردهاند که با مطالعه کل آنها باید نظر ایشان را کشف نمود. قبل از شروع نهضت چند بار از آمریکا نام بردهاند که ظاهراً به وجه سیاسی آن ارتباطی ندارد ولی در دوم آذر 41 وقتی معلوم شد که قرار است پیمان سنتو که طرحی آمریکایی برای ایران بود به اجرا درآید، امام در هر فرصتی سعی کردند، در این مورد روشنگری کنند و آنچه منجر به تبعید امام به ترکیه شد مخالفت ایشان با کاپیتولاسیون یعنی قضاوت کنسولی در مورد آمریکاییها بود. در آن زمان امام این نکته را در مورد آمریکا دریافته بودند که آمریکا در سیاست خارجی به مردم جهان سوم به صورت تحقیرآمیزی مینگرد و هر نوع وحشیگری را برای خود در مقابل آنها مجاز میداند. در طول نهضت این موضوع بیشتر عیان شد و پس از انقلاب نیز اکثر غائلههایی که در کشور رخ میداد بالاخره رد پای آمریکاییها در آن دیده میشد. همچنین دستاندازی آمریکاییها در دیگر کشورهای مسلمان نیز امر غیر قابل انکاری بود که نمونه آنها را هنوز در عراق، افغانستان، لیبی، مصر و سوریه میتوان مشاهده کرد؛ لذا امام به آمریکا لقب شیطان بزرگ دادند.
2- به رغم آنکه تبعید امام خمینی(س) به ترکیه و عراق به دلیل مخالفت با لایحه کاپیتولاسیون بود اما قبل از قطع رابطه آمریکا با ایران در مورد چگونگی رابطه با کشورها، فقط دو کشور را استثنا کردند. یکی اسرائیل که علاوه بر قوم پرستی، اشغالگر و متجاوز میباشد و تا زمانی که چنین ساختاری دارد، در منظومه اندیشهای امام مشروعیت ندارد. دیگری افریقای جنوبی بود که آن نیز رژیمی نژادپرست داشت ولی آنگاه که طرفداران ماندلا پیروز شدند و رژیم نژادپرست، اصلاح گردید، ایران جزو اولین کشورهایی بود که با افریقای جنوبی رابطه برقرار کرد. بنابراین عدم ارتباط با آمریکا مانند عدم ارتباط با اسرائیل اولاً و بالذات غیر مشروع نبود زیرا از نظر امام اگر چه آمریکا در سیاست خارجی رفتاری شیطانی در پیش گرفته بود، ولی از لحاظ مبانی حقوقی با مشکل مشروعیت مواجه نبود.
3- به رغم انتقادهای شدید امام نسبت به آمریکا، ایشان نظرشان قطع رابطه با آمریکا نبود ولی بزرگترین اشتباه آمریکاییها این بود به جای تعامل سازنده با ایران به صورت غیر مستقیم قصد براندازی داشتند. همچنین تحریم اقتصادی را آغاز کردند که نهایت با تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان، ارتباط سیاسی رسمی به طور کامل قطع شد. و البته امام خمینی(س) حتی از تحریم اقتصادی آمریکا علیه ایران هم برای ایجاد خودباوری و خوداتکایی استقبال کردند. نظر امام در مورد رابطه با امریکا
4- اگر چه امام میدانستند دستگاه سیاست خارجی آمریکا به راحتی و به فوریت قادر نیست سیاست خود را بر اساس احترام متقابل با کشورهای کمتر توسعه یافته تنظیم کند و ارتباط با آمریکا را به رابطه گرگ و میش تشبیه کرده بودند، با این وصف برای آنکه امید داشتند که روابط بین الملل جهت مثبت تری به خود بگیرد و ارادتمندان ایشان تصور نکنند که نگاه ایشان به آمریکا همانند نگاهی است که به رژیم اشغالگر قدس و افریقای جنوبی دارند، با گفتن عباراتی مانند جملات زیر راه ارتباط را مشروط به شروطی باز گذاشتند:
با امریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد، مگر این که آدم بشود و از ظلم کردن دست بردارد و از آن طرف دنیا نیاید در لبنان، و نخواهد دستش را به طرف خلیج فارس دراز کند. (ر.ک. صحیفه امام ج 19 ص 95) از عبارات فوق برمیآید که امام احساس کرده بودند که آمریکا به دلائلی به از سرگیری روابط با ایران محتاج است و باید با عباراتی از ارتباط سخن گفت که هم عملکرد گذشته آن مورد غفلت قرار نگیرد و هم اگر ارتباط برقرار شد از موضع عزت باشد و هم عدم ارتباط دائمی به عنوان یک اصل تلقی نگردد.
5- امام خمینی(س) سیاست خارجی را بر اساس ایجاد و حتی استحکام رابطه با همه ملل مینگریستند و عدم ارتباط در نظر ایشان موارد استثنائی بود، حتی با شوروی سابق که نظام سیاسی آن در مورد دینمداری از مواضع آمریکا در مورد برخی موضوعات مورد مناقشه بدتر بود، با حفظ محتوای شعار نه شرقی نه غربی، ارتباط را قطع نکردند و در سال 67 به عنوان هدیه سال نو مسیحی پیامی را که بر اساس اصل فقهی دعوت به ارزشها است، برای آقای گورباچف ارسال نمودند. بنابراین اصل عدم ارتباط از نظر امام نمیتواند امری دائمی تلقی شود.
6- اندیشه سیاسی مبانی و اصول نسبتاً ثابت دارد اما آرای سیاسی متناسب با شرایط و موقعیت های مختلف میتواند تغییر کند. یکی از اصول ثابت اندیشه سیاسی امام خمینی(س) عدم سلطهگری و سلطهپذیری است که در قانون اساسی نیز همین معنا وارد شده است. بنابراین این سلطه چه از سوی آمریکا باشد و چه از سوی کشوری دیگر باید به نفی آن پرداخت. همچنین یکی دیگر از اصول ثابت اندیشه امام، دوستی و رابطه با ملل مختلف است. لذا برقراری رابطه با آمریکا مشروط به اینکه از موضع پذیرش سلطه نباشد، نه تنها مذموم نیست که در جهت مبنای دیگر اندیشه ایشان یعنی اصالت دادن به برقراری رابطه میباشد. با این حال به نظر میرسد عدم ارتباط موقت هر چند کمی درازمدت با آمریکا جهت خودباوری و خوداتکایی و نیز تعدیل رفتار آمریکا جزو آرای سیاسی ایشان بوده است که چون خودباوری و خوداتکایی در فرهنگ سیاسی جمهوری اسلامی نهادینه شده، دیگر موضوع فوق تحصیل حاصل است. لذا میماند تعدیل رفتار آمریکا در موضوعات سیاستهای سلطه جویانه؛ که اگر چنین تعدیلی با ادامه همین وضع ممکن باشد، ارجح آن است که ارتباط برقرار نشود اما اگر شواهدی نشان دهد که حتی مذاکرات رو درو باعث تعامل سازنده و چنین تعدیلی خواهد شد، آنگاه شاید بتوان گفت از حیث آرای سیاسی امام خمینی(س) حتی مذاکره مستقیم برای تعریف رابطه ای معقول با آمریکا موضوعیت خواهد یافت.
7 – به نظر می رسد اهلیت داشتن دستگاه دیپلماسی برای برقراری رابطه معقول هم یکی از دغدغههای امام بوده است. لذا تا زمانی که دستگاه دپیلماسی کشور جوان بود و نیاز به تجربهاندوزی داشت تا بتواند در موضوعات بسیار پیچیده به تعاملی از موضوع اقتدار با یک قدرت بزرگ که امکانات فراوان جاسوسی و تبلیغی فراوان و کارامد هم در اختیار دارد، بپردازد و مواضعی اتخاذ کند که اثر معکوس از آن حاصل نشود، ترجیح امام خمینی(س) عدم ارتباط بود تا آمریکا نتواند در دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی نفوذ نماید ولی وقتی دستگاه مجموعه دپیلماسی ایران هم از حیث دانش و بینش سیاسی و هم از جهت داشتن نیروهای توانمند تاثیرگذار در روابط بینالملل که زبان دپیلماسی را آموخته و تجربه و امکانات مناسب را کسب کرده باشد، دیگر ایجاد رابطه علاوه بر آنکه خلاف اندیشه امام خمینی(س) نخواهد بود که حتی با آرای سیاسی ایشان در این مورد نیز غیر هم جهت نخواهد بود. البته مشروط به آنکه جمع جبری چنین تعاملی هم با حفظ اصول مصرح در قانون اساسی سازگار باشد و هم اکثریت ملت با آن موافقت اصولی داشته باشند.
منابع مرتبط:
موضع موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) درباره اظهارات اخیر آیت الله هاشمی رفسنجانی – مصاحبه
سیاست خارجی و روابط بین الملل از دیدگاه امام خمینی(س) کتاب
سیاست های جدید آمریکا و دیدگاه امام خمینی- مقاله
مکتب فکری امام خمینی (ره) در رویارویی با انحرافات فکری و تهدیدات امریکا و صهیونیسم – مقاله
برای نسل سوم: ناگفته هایی از تاریخ انقلاب اسلامی و مواضع امام خمینی و پاسخ به پرسش ها و شبهه ها – مصاحبه
حلقه وصل تبیین اندیشه های حضرت امام از بستر کلام یادگار امام – مقاله
امام خمینی در پنج حوزه معرفت سیاسی- مقاله
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.
پرتال امام خمینی(س): یادداشت۱۱/ اصغر زارع
تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ۱۳ آبانماه سال ۱۳۵۸ توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و تأیید و حمایت قاطع امام خمینی از این حرکت، نه تنها روابط ایران و آمریکا را وارد مرحله ای بحرانی کرد بلکه معادلات سیاسی حاکم بر روابط ظالمانه میان ابرقدرتها و کشورهای مستضعف را از بن دگرگون ساخت. از آن روز تاکنون حدود ۳۰ سال می گذرد و مقالات و کتابهای زیادی در رابطه با آن در داخل و خارج کشور نوشته شده است ولی این واقعه همچون کتابی آموزنده و درسی بزرگ برای حال و آینده باقی خواهد ماند. معلم این کتاب و این درس، امام خمینی است. این مقاله کوتاه به عنوان یادآوری یکی از درخشان ترین فصول انقلاب اسلامی مروری گذرا دارد بر سخنان حضرت امام نسبت به موضوع رابطه با آمریکا.
قبل از ۱۳ آبان ۱۳۵۸
امام خمینی از آغاز مبارزه با استبداد شاهنشاهی آمریکا را به عنوان عامل اصلی خیانتها و جنایات شاه به مردم ایران و جهان معرفی کرد و در برابر سردمداران جهانخوار آن کشور موضعی استقلال طلبانه و سازش ناپذیر گرفت. مبارزه و تسلیم ناپذیری در مقابل مسکتبران عالم خصوصاً ابرقدرت آمریکا و حمایت از مستضعفان جهان، زیربنای همیشگی اندیشه سیاسی امام خمینی است.نظر امام در مورد رابطه با امریکا
در جریان مبارزه با نظام ستمشاهی بویژه در اوج نهضت مردمی، حضرت امام به عنوان رهبر بلامنازع انقلاب اسلامی موضع همیشگی خود را نسبت به حمایت آمریکا از شاه همچنان حفظ کرد و حتی به آن قوت بخشید. او از طریق پیامها، مصاحبه ها و سخنرانیهای کوبنده و شگفت انگیز خود نفرت مردم ایران را از ستمگریهای شاه و دخالتهای سلطه جویانه آمریکا در کشور به تمام جهانیان اعلام کرد و تبلیغات سیاه آمریکا را از صحنه بیرون راند. نهضت اسلامی با رهبری امام چنان توفنده و سریع پیش رفت که آمریکا حتی نتوانست نسبت به وضعیتی که با آن روبرو بود تصمیم گیری درستی بعمل آورد.
بعد از پیروزی انقلاب
سران آمریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، بدون توجه به خواست مردم ایران با برنامه ریزی های گوناگون و غالباً پنهان سعی کردند مستقیم و غیرمستقیم انقلاب اسلامی را از ریشه نابود سازند. این سیاست غیرانسانی و ناعادلانه آمریکا البته از دید تیز بین حضرت امام پنهان نبود. امام خمینی می دانست که نهال نوپای انقلاب بشدت در معرض خطر آمریکا و سایر قدرتهای جهانی است. انقلاب اسلامی منادی نظامی نو و عادلانه در سطح منطقه و جهان بود که مورد استقبال مستضعفان و آزادیخواهان جهان قرار گرفته، سلطه گران عالم را متوحش می ساخت. این است که از همان زمان قدرتهای بزرگ و عوامل و ایادی آنان تصمیم به نابودی یا انحراف انقلاب اسلامی گرفتند. دخالتهای آمریکا از همه قدرتها بیشتر بود. سران آن کشور سعی کردند مملکت را به آشوب بکشند، گروههای معارض داخلی را تجهیز و تقویت کردند، دست به تحرکات سیاسی و تبلیغات رسانه ای زدند و…
امام همواره نسبت به دخالتهای آن کشور اعتراض می کرد و هشدار می داد ولی می دانست در برابر توطئه های آمریکا فرصت چندانی ندارد. دشمن آمده بود تا انقلاب را ریشه کن سازد حال آنکه هنوز هیچیک از نهادهای نظام اسلامی یا بدرستی استقرار نیافته بود و یا اصلاً شکل نگرفته بود. تا اینکه نزدیکترین مرکز توطئه علیه انقلاب یعنی سفارتخانه آمریکا در تهران که به حق لانه جاسوسی نامیده شد توسط دانشجویان مسلمان خط امام به تصرف در آمد.
تسخیر سفارت و گروگانگیری، آمریکا را در یک دوگانگی متنافر قرار داد. ابرقدرتی که تمایل داشت انقلاب اسلامی را نابود سازد، اینک برای حفظ چهره ابرقدرتی خود در داخل و خارج، رهایی سریع کارکنان جاسوسخانه را در دستور کار قرار داد و تمام توان راهبردی خود را تنها به بخشی از انقلاب معطوف کرد و به انقلابیون ایران پیشنهاد مذاکره داد. درون این پیشنهاد، یک تایید بزرگ وجود دارد، تایید کلیت انقلاب اسلامی. امام در گام دوم پیشنهاد این ابرقدرت را رد کرد و بر سرگردانی آمریکا بیش از پیش افزود. سراسیمگی آمریکا منجر به حمله ناکام طبس شد و خفت و ناتوانی دیگری را برای سردمداران آن کشور رقم زد. کارتر و ریگان (دو رئیس جمهور آمریکا از حزب دموکرات و حزب جمهوریخواه) توسط امام خمینی تحقیر شدند و معلوم شد عقل سیاسی آنان صرفاً معطوف به غارت کشورهای مستضعف و سلطه گری نسبت به آنان است.
عقلانیت رهبر انقلاب اسلامی، نه تنها ایران را از له شدن در زیر پوتین های آمریکایی نجات داد بلکه اعتبار یک قدرت جهانی تازه را به کشور بخشید. امام که در قدم اول زنان و سیاهپوستان را آزاد کرده بود سرانجام با آزادی تمامی گروگانهای آمریکایی با شرایطی که آمریکا مجبور شد حداقل در ظاهر آن را بپذیرد موافقت کرد. در طول این مدت که حدود یک سال و نیم طول کشید نهادهای جمهوری اسلامی با هدایتهای بی نظیر امام خمینی و قدرت الهی مردم ایران یکی پس از دیگری شکل گرفتند و مستقر شدند.
سیاستمداران زخم خورده کاخ سفید در ۱۹ فروردین ۵۹ رابطه خود با تهران انقلابی را بصورت یک طرفه قطع کردند اتفاقی که رهبر انقلاب آن را طلیعه پیروزی و جشن ملت ایران نامید. رابطه ایران و آمریکا شاید بزرگترین معمای سیاسی عصر جدید باشد معمایی که نه تحریم های درازمدت توانسته قفل آن را بگشاید و نه دیپلماسی تبریک. بدون تردید روابط جمهوری اسلامی با آمریکا در هر شرایطی تحت تأثیر و ملهم از اندیشه های امام خمینی خواهد بود. بدون در نظر گرفتن سخنان عمیق و روشنگرانه امام، رابطه با آمریکا هرگز در مسیر صحیحی قرار نخواهد گرفت.
امام خمینی از معدود رهبران بزرگی است که با وجود آثار شفاهی و کتبی فراوان، نمی توان در بیاناتش آراء ضد و نقیض یافت. کلام ایشان در طول نیم قرن مبارزه هرگز نچرخیده و همواره آنچه را که حقیقت می دانست با تاکیدات فراوان بر زبان جاری می ساخت. سرواژه های اندیشه امام مانند اسلام ناب، مبارزه با ستم کاران، دفاع از مستضعفان، حمایت از فلسطین و کرامت انسان هرگز در بیان ایشان حرکت نامتعادل نداشته است.
یکی از این موارد بنیادین، نحوه برخورد با آمریکا است. دولت «آمریکا» به علت رفتار استکباری و عملکرد استعماری خود در برابر ایران و کشورهای جهان سوم در کلام امام همواره مورد عتاب و استنطاق است. صحیفه ی امام سرشار از عتاب آشکار رهبر کبیر انقلاب اسلامی به دولت آمریکا است. اوج این خشم و عتاب در صفحه ۸۴ جلد ۱۷ صحیفه آمده است: «دنیا باید آمریکا را از بین ببرد و الا تا اینها هستند این مصیبت ها در دنیا هست.» (۱۷/۸۴)*
هویت آمریکا
امام خمینی آمریکا (دولت آمریکا و نه ملت آن کشور) را «جنایتکار تاریخ» (۱۶/۱۹۱)، «ام الفساد»(۱۵/۴۳۷)، «شیطان بزرگ»(۱۰/۴۸۹)، «جهان خوار» «دشمن کینه توز مستضعفین جهان»(۱۵/۱۷۱)، « دشمن شماره اول بشر»(۱۰/۳۷۳)، «دشمن اسلام» (۱۶/۳۹۳) و «چپاولگر بین المللی»۲۱/۴۲۰) می داند. ایشان برای دولت آمریکا حتی شرافت انسانی هم قائل نیستند.(۱۱/۳۰۳) و اعتقاد دارند آمریکا با اصل عدالت و حقوق بشر مخالف است.(۱۱/۲۹۶)
از دیدگاه امام حساب دولت آمریکا از ملت آمریکا جداست. ایشان می گویند: «ما به هیچ وجه ملت آمریکا را تحقیر نکرده ایم»(۱۱/۱۶۲) ایشان با زبان مصلحان بزرگ به سیاستمداران آمریکایی توصیه می کند: «کارگزاران سیاست آمریکا باید طرز تفکر و سیاست های خود را تغییر دهند و گمان نکنند اداره کل جهان در دست آنهاست و همه کشورها چشم و گوش بسته در اختیار آنان هستند.»(۱۸/۳۳۰)
آمریکا؛ دشمن ملت ایران
امام خمینی در سخنرانی هایش مدام به دشمنی تاریخی دولت آمریکا با ملت ایران اشاره می کنند. در جایی به صراحت اعلام می کند «آمریکا دشمن ماست»(۷/۴۱۰) ایشان استبداد پهلوی را نتیجه سیاست های آمریکا می دانند. در اندیشه ایشان حضور آمریکا در ایران موجب بدبختی ملت، وابستگی کشور و ضعف تجارت و زراعت است. « آمریکا می خواهد ما را از بین ببرد… می خواهد ما را مستعمره خودش بکند و تمام حیثیت ما را، حیثیت اسلامی ما را، حیثیت ملی ما را،حیثیت ملی ما را و ذخایر ما را می خواهد از بین ببرد»(۱۶/۱۸۱)
رهبر کبیر انقلاب دشمنی با آمریکا را نشانه ملی گرایی و وظیفه اسلامـی می داننـد. ایشان می گویند: « آدمی که ملی است، با آمریکا خوب دشمن است.»(۱۰/۵۱۹) امام در پیامی به مناسبت نخستین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی می نویسند: « دست آمریکا تا مرفق به خون جوانان ما و سایر مردم مظلوم و رزمنده جهان فرو رفته است. ما تا آخرین قطره خون با آنها شدیداً می جنگیم»(۱۲/۱۴۸)
آمریکا، عامل آشوب در جهان
امام خمینی به صراحت آمریکا را ام الفساد معرفی می کند ایشان می گویند: «آمریکا نمی خواهدکه منطقه آرام باشد.»(۱۸/۱۲۵) ایشان آمریکا را عامل اصلی جنگ تحمیلی، حمله دولت عربستان به زائران ایرانی در روز ۹ مرداد سال ۶۶، ترورهای های منافقین (سازمان منحله مجاهدین خلق) در اویل دهه ۶۰، ناآرامی های کردستان و بسیاری از مناقشات می دانند و می گویند «آمریکا هر جا بتواند خودش دخالت می کند، هر جا نتواند ایادیش را می فرستد که لااقل نفاق بیاندازند بین مردم ».(۱۸/۱۲۵)
امام خمینی آمریکا را دشمن شماره جهان اسلام و عامل اصلی تفرقه می داند و می گوید: «الآن در رأس همه مسائل اسلام این قضیه مواجهه با امریکاست.»( ۱۱/۱۱۸) در جای دیگر می گوید: «تمام گرفتاریهای مسلمین از آمریکاست» (۱۰/۳۹۲)
رابطه با آمریکا
به نظر می رسد سخنان رهبر کبیر انقلاب اسلامی در خصوص رابطه با آمریکا تنها به دهه ۶۰ محدود نمی شود. ایشان دیدگاه استکبار ستیزی خود را در بعدی فراتر از زمان طرح کرده اند. امام خمینی در اواخر عمر شریفشان در سال ۶۷ به ملت و مسئولین توصیه می کند: «چه در جنگ و چه در صلح بزرگترین ساده اندیشی این است که تصور کنیم جهانخواران خصوصاً آمریکا و شوروی از ما و اسلام عزیز دست برداشته اند. لحظه ای نباید از کید دشمنان غافل بمانیم.»(۲۱/۱۹۵) ایشان اعتقاد دارند آمریکا به این زودی دست از سر ملت ایران بر نخواهد داشت (۶/۱۹۴) امام حتی فراتر از این می رود و می گوید: «آمریکا برای درازمدت تا ۲۰۰ سال بعد هم ممکن است برنامه داشته باشد.»(۱۵/۲۰۳)
رابطه گرگ و بره
برخلاف دوران پهلوی که رابطه ایران و آمریکا را رابطه عقاب جوان قاره جدید با شیر پیر قاره کهن می دانستند، امام این رابطه را رابطه گرگ و بره می خوانند و منفعـــتی در آن نمی بینند: « خیال نکنید که روابط ما با امریکا و روابط ما با نمی دانم شوروی و روابط ما با اینها یک چیزی است که برای ما یک صلاحی دارد. این مثل رابطه بره با گرگ است! رابطه بره با گرگ، رابطه صلاحمندی برای بره نیست، اینها می خواهند از ما بدوشند، اینها نمی خواهند چیزی به ما بدهند.»(۱۰/۳۶۰)
رهبر کبیر انقلاب اسلامی رابطه با آمریکا را همچنین رابطه ظالم و مظلوم می داند، رابطه یک غارت شده با غارتگر: « آنها احتیاج دارند که با ما روابط داشته باشند؛ ما چه احتیاجی به امریکا داریم »(۷/۳۵۳)
ایشان در ۲۰ آذر ۶۲ در جمع اعضای شورای نگهبان هشدار تاریخی به مـــردم و مسئولین می دهد: « آن روزی را که امریکا از ما تعریف کند باید عزا گرفت. آن روز که کارتر و ریگان از ما تعریف کنند معلوم می شود در ما اشکالی پیدا شده است، آنها باید فحش دهند و ما هم باید محکم کارمان را انجام دهیم. »(۱۸/۲۴۲) امام با این کلام نسبت به طرح برخی دیدگاهها که در پی به دست آوردن خشنودی آمریکا هستند، توجه می دهند.
عدم سازش با شیطان بزرگ
در اندیشه حضرت امام پذیرش شیطان بزرگ تا ابد غیر ممکن خواهد بود. وی در دیدار کارکنان وزارت نفت می گوید: « ایران دستش را پیش آمریکا انشاء الله تا ابد دراز نمی کند ولو اینکه فانی بشود» (۱۸/۱۴۰) ایشان به آیندگان اکیداً توصیه می کند: «جمهوری اسلامی ایران نباید تحت هیچ شرایطی از اصول و آرمانهای مقدس و الهی خود دست بردارد» (۲۱/۱۵۵) اصول و آرمانهایی که البته خط قرمز رابطه ایران و آمریکا است. اصل حمایت از ملت های مظلوم جهان مانند حمایت همیشگی از ملت فلسطین و دشمنی با اسرائیل از جمله همین آرمانها است.
رهبر کبیر انقلاب اسلامی، شهادت را بهتر از رابطه «رعیت و اربابی» با آمریکا می داند. ایشان در وصیتنامه خود می گویند اگر با دست جنایتکار آمریکا محو شویم و خدای خویش را ملاقات کنیم بهتر از این است که در زیر پرچم ارتش سیاه غرب، زندگی اشرافی داشته باشیم. (۲۱/۴۴۰)
شرایط ایجاد روابط
امام رابطه با آمریکا را تا آنجا غیر ممکن و زیانبار می داند که حتی از اعزام دانشجو به آمریکا پرهیز داده و می گویند از فرستادن دانشجویان به آمریکا احتراز شود (۲۱/۴۴۰) اما بلافاصله یک ” اما و اگر” جلوی این سخن می گذارد ” اما و اگری” که کلید حل بحران رابطه ایران و آمریکا است: مگر انشاء الله روزی برسد که آنها به اشتباه خود پی ببرند و در مسیر انسانیت و انسان دوستی و احترام به حقوق دیگران واقع شوند. (۲۱/۴۳۴)” انسانیت و انسان دوستی و احترام به حقوق دیگران ” سرواژه اعلامیه حقوق بشر است. همان که اینک آمریکا آن را جایگزین انجیل کرده و به دست مبلیغین خود در سر تا سر جهان داده است.
اگر چه امام خمینی مرزهای آمریکا را خونین می دانند و هر چه رابطه با آمریکا را مضر و بی نتیجه می خوانند اما راه رابطه را تا ابد نبسته اند. ایشان اگر چه می گویند: «ما تا آخر ایستاده ایم و با آمریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد» (۱۹/۹۵) اما بلافاصله می گویند: «مگر اینکه آدم بشود و از ظلم کردن دست بردارد»(۱۹/۹۵)
ایشان تمام طرح های آمریکا را بر ضد اسلام و خلق می دانند (۱۶/۴۸۰) اما مذاکره بخاطر منافع ملت را مشروط به شرایطی می پذیرند. خطاب به نمایندگان ویژه دولت آمریکا در سال ۵۸ می گویند اگر چنانکه آمریکا دست از جاسوسی بر ضد نهضت بردارد راه مذاکره در خصوص بخشی از روابطی که به نفع ملت است باز می باشد. (۱۰/۵۰۳)
مردم، تصمیم گیر نهایی رابطه با آمریکا
مهمترین کلام امام خمینی در خصوص رابطه با آمریکا فردای قطع رابطه توسط آمریکا در ۱۹ فروردین ۵۹ طرح می شود. ایشان قطع رابطه را به فال نیک می گیرد و از آن به عنوان طلیعه پیروزی نهایی ملت ایران نام می برد و می گوید: « ملت رزمنده ایران این طلیعه پیروزی نهایی را که ابرقدرت سفاکی را وادار به قطع رابطه- یعنی خاتمه دادن به چپاولگری ها- کرده است، اگر جشن بگیرد حق دارد. »(۱۲/۲۳۳)
اما در نهایت بنیانگذار نظام چند و چون رابطه با آمریکا و تصمیم گیری نهایی را بر عهده ملت می گذارد و می گوید: «در صورتی که ملت بیدار و شریف ما اجازه دهد، ارتباط بسیار عادی خود را در حد سایر کشورها با آمریکا برقرار می کند.» (۱۲/۱۴۷)
* منبع سخنان حضرت امام در این مقاله، مجموعه ۲۲ جلدی صحیفه امام است که در تهران توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تدوین و تنظیم و در سال ۱۳۷۸ چاپ و منتشر شده است. شماره سمت راست هر یک از مآخذ، شماره جلد و شماره سمت چپ، عدد صفحه است.نظر امام در مورد رابطه با امریکا
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.
کشور ما تقریبا بیش از نیم قرن است که با آمریکا بیش از هر کشور دیگری رابطه گسترده دارد . در این مدت، تحولات و
سیاستهای داخلی و خارجی ایالات متحده تاثیر به سزایی در تحولات کشور ما داشته است و دارد . البته چگونگی این رابطه بسیار
متفاوت و همواره با نوسانات زیادی همراه بوده و روند مستمر و یک نواختی را طی نکرده است . به عبارت دیگر، قبل از انقلاب
اسلامی، با توجه به امتیازاتی که امریکایی ها به دست آورده بودند، حق هرگونه مداخله در امور ایران را داشتند و نوعی رابطه دست
نشاندگی و سروری میان دو کشور به وجود آمده بود; ارتباطی که برای مردم، روشنفکران و روحانیون تحمل ناپذیر بود . برعکس،
بعد از انقلاب اسلامی، رابطه ما با امریکا، بسیار خصمانه شد تا آنجا که به قطع روابط سیاسی بین دو کشور منجر گردید .
منظور از رابطه وجود هرگونه ارتباط مستقیم و غیر مستقیم بین دو کشور است که شامل روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی
بین دو دولت (ارتباطات بین المللی) و همچنین بین دو ملت (ارتباط بین المللی) و براساس احترام متقابل به حق حاکمیت دو
کشور می باشد .
طرح این بحث از دو جهت اهمیت دارد: اولا: ایالات متحده امریکا یکی از کشورهای قدرتمند و مطرح جهانی است و بعد از
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، که رقیب دیرینه امریکا بعد از جنگ جهانی دوم بود، قدرت این کشور رو به فزونی نهاد، تا آنجا که
ابرقدرت بلامنازع جهان شد . بررسی چگونگی رابطه ایران و امریکا بعد از فروپاشی نظام دو قطبی جهان، در بحثهای
یاست خارجی اهمیت خاصی دارد; زیرا می تواند به نوعی تحولات کشور تجدید نظر طلب (ایران) را، آن هم در شرایط جدید قدرت
امریکا، مورد مطالعه قرار دهد . ثانیا: از زمان تیره شدن روابط میان ایران و امریکا بحثی بسیار جنجالی در سطوح مختلف جامعه
مطرح شد مبنی بر اینکه نحوه روابط این دو دولت در آینده باید چگونه باشد . موضوع مورد بحث تا حدود زیادی به این پرسش
پاسخ می دهد .
در این مقاله چگونگی این رابطه را از منظر امام خمینی (س)، بنیان گذار جمهوری اسلامی و اصلی ترین فرد مخالف حضور امریکا
در ایران و منطقه و کسی که دست امریکا را از ایران قطع کرد، بررسی می کنیم; زیرا بدون تردید، نگرش و طرز تفکر رهبر موفق
انقلاب نسبت به مسائل سیاسی جامعه، کمک زیادی به فهم پدیده های سیاسی و اجتماعی خواهد کرد .
بدین ترتیب، محتوای اصلی این مقاله، برسی فرایند رابطه ایران و امریکا قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از طریق
موضع گیری و نحوه نگرش حضرت امام (س) می باشد . در اینجا این سوال مطرح می شود که آیا امکان رابطه میان ایران و امریکا
وجود دارد یا خیر، اگر وجود ندارد، چرا؟ و اگر وجود دارد تحت چه شرایطی ممکن است برقرار شود، این بحث حکایت از سلب و
ایجاب رابطه بین دو کشور دارد: نظر امام در مورد رابطه با امریکا
فرضیه اساسی این است که امکان ایجاد رابطه در نظریات حضرت امام (س)، تحت شرایطی خاص وجود دارد، اما فرضیه رقیب
بیانگر آن است که امکان ایجاد چنین رابطه ای در نظریات ایشان وجود ندارد .
حضرت امام (س) از 15 خرداد 1342 تا 14 خرداد 1368، اظهارنظرهایی درباره امریکا و نقش و جایگاه آن در ایران داشته اند که
می توان آنها را به سه بخش کلی تقسیم کرد: بخش اول، از شروع زعامت حضرت امام (س) تا سرنگونی شاه; بخش دوم، از اواخر
سلطنت شاه و بحبوحه انقلاب اسلامی یعنی از واژگونی رژیم شاهنشاهی تا استقرار نظام جمهوری اسلامی; و بخش سوم، از
استقرار نظام جدید تا زمان رحلت ایشان .
قبل از شروع بحث ذکر نکاتی ضروری به نظر می رسد: اول اینکه، رابطه ایران و امریکا به صورت یک جانبه یعنی فقط از دیدگاه
امام نسبت به امریکا مطرح می شود و دیگر اینکه سعی شده است، از سخنرانی ها و نوشتجات حضرت امام (س) که در مجموعه
صحیفه نور جمع آوری شده است به گونه ای توصیفی و تحلیلی استناج شود تا شرح و تفاسیرهای مختلف از آن .
به طور کلی، روابط ایران و امریکا را می توان به سه دوره تقسیم کرد: دوره اول، اواخر قرن نوزدهم تا شروع جنگ جهانی دوم را در
برمی گیرد که با توجه به استراتژی انزواطلبی امریکا، نفوذ این کشور در ایران چندان محسوس نبود و صرفا به اعطای برخی
خدمات آموزشی و بهداشتی و اعزام تعدادی از مستشاران امریکایی به قصد انجام اصلاحات به خصوص اصلاح امور مالی در ایران
ختم می شد .
دوره دوم، از زمان اشغال ایران از سوی متفقین، در جریان جنگ جهانی دوم آغاز و تا پیروزی انقلاب اسلامی به طول انجامید . در
این دوره، به تدریج، نفوذ امریکا در ایران رو به افزایش گذارد و تعدادی از نیروهای نظامی امریکا نیز در ایران مستقر شدند .
تحولات این دوره به دو بخش تقسیم می شود: بخش نخست از اشغال ایران توسط متفقین تا کودتای 1332 را شامل می شود، که
امریکا به تحکیم مواضع خود در ایران پرداخت و با توجه به نقشی که ایران در مقابله با کمونیسم داشت، سعی کرد ایران را به
اردوگاه سرمایه داری ملحق کند . مصداق این ادعا، تلاش کشور مزبور برای خروج نیروهای شوروی از ایران در زمان پایان جنگ
جهانی دوم و جلوگیری از تجزیه ایران بود . بخش دوم با کودتای 1332 آغاز می شود که طی آن موقعیت امریکا درایران تثبیت شد و
با نقشی که در حوادث نفت و بازگرداندن شاه به ایران انجام داد به صورت قدرتی بلامعارض در ایران درآمد . در این دوران بود که
امریکا با حمایت همه جانبه از رژیم شاه، ایران را به صورت ژاندارم منطقه درآورد و با توجه به کاهش نفوذ انگلیس در منطقه خلیج
فارس، امنیت منطقه را به دست ایران سپرد، و به این منظور سیل جنگ افزارهای امریکایی را به ایران روانه کرد و ایران نیز با
سرکوبی برخی جنبش های مترقی منطقه، همچون ظفار، به ایفای نقش ژاندارمی در منطقه پرداخت .
دوره سوم از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران شروع می شود که با توجه به ویژگی استقلال طلبی انقلاب و نفی دخالت بیگانگان
در امور کشور، روابط دو کشور رو به تیرگی گذارد . گروگان گیری، بلوکه شدن دارایی های ایران، واقعه طبس، جنگ
ایران و عراق و سیاست مهار دوگانه (containment policy) سقوط هواپیمای ایرباس، تلاش برای امنیت اسرائیل، از جمله
عوامل تیرگی روابط ایران و امریکا بعد از انقلاب اسلامی محسوب می شود .
ایالات متحده امریکا در دوره اول، براساس سیاست مونروئه که معتقد به دخالت نکردن امریکا و اروپا در حوزه های نفوذ یکدیگر
بود و شعار “اروپا برای اروپا و امریکا برای امریکا” را طرح می کرد از حضور موثر در سطح جهانی بازماند . بعد از کنار گذاشتن
سیاست انزواطلبی و به دنبال تضعیف جناح سرمایه داری (به ویژه کشور انگلستان از جریان جنگ جهانی دوم به بعد)، امریکا به
صحنه جهانی وارد و نفوذ این کشور در ایران جانشین نفوذ انگلستان شد . این اعمال نفوذ آن قدر شدید بود که علی رغم هم مرزی
ایران با اتحاد جماهیر شوروی سابق (بلوک شرق)، ایران به بلوک غرب پیوست .
به طور کلی، از ابتدای برخورد ایران با کشورهای غربی و خارجی سه طرز تفکر یا نگرش به وجود آمد .
1 . سیاست موازنه مثبت، که در بین هیات حاکمه ایران در زمان قاجار متداول شد و تا جنگ جهانی دوم حاکم بود . مجریان این
سیاست معتقد بودند که بهترین روش ممکن برای جلوگیری از خطرات احتمالی از سوی دو کشور انگلیس و روسیه، اعطای
امتیاز به آنهاست .
2 . سیاست نیروی سوم، که عده زیادی از دست اندرکاران سیاسی به آن معتقد بودند و از مجرای واقع گرایانه، معتقد به ایجاد
رابطه با ایالات متحده امریکا جهت کاهش نفوذ روس و انگلیس بود . این نگرش کمک زیادی به نفوذ امریکا در ایران کرد .
3 . سیاست موازنه عدمی، که اول بار به همت سیدحسن مدرس به وجود آمد و حضرت امام (س) نیز از موافقان این نگرش بود .
معتقدان به این سیاست مخالف هرگونه نفوذ و اعمال قدرت بیگانگان در ایران بودند .
حال از این دیدگاه نظریات حضرت امام (س) را ارایه می کنیم .
در این قسمت نحوه نگرش حضرت امام (س) در مورد رابطه ایران و امریکا ارائه می شود . کیفیت برخورد ایشان با این مسئله را
می توان به سه دوره تقسیم کرد: دوره نفی رابطه یا دوره مبارزه و قیام، دوره صبر و انتظار یا دوران بحبوحه انقلاب اسلامی و دوره
تیرگی و سردی روابط ایران و امریکا که بعد از انقلاب اسلامی را شامل می شود .
بعد از ارتحال مرجع عالیقدر جهان اسلام حضرت آیة العظمی بروجردی (رض)، حضرت امام (س) وظیفه خطیر زعامت مسلمین
را برعهده گرفتند . ایشان به شدت از نفوذ امریکا در ایران ناراضی و خواستار جلوگیری از نفوذ استکبار امریکا بودند . امام رابطه
امریکا و ایران را شامل بحث فقهی”نفی سبیل” می دانستند . و معتقد بودند تمامی گرفتاریهای ملت ایران به اجانب به خصوص به
امریکا منتسب است:
“دنیا بداند که هر گرفتاری که ملت ایران و ملل مسلمین دارند، از اجانب است . از امریکاست . ملل اسلام از اجانب عموما و از
امریکا خصوصا متنفر است، بدبختی دول اسلامی، از دخالت اجانب در مقدرات آنهاست، اجانبند که مخازن پرقیمت زمینی ما را به
یغما برده و می برند، انگلیس است که سالیان دراز طلای سیاه ما را با بهای ناچیز برده و می برد . اجانبند که کشور عزیز ما را
اشغال کرده و بدون محوز از سه طرف بر آن حمله کرده وسربازان ما را از پا در می آوردند .
دیروز ممالک اسلامی به چنگال انگلیس و عمال آن مبتلا بودند . امروز به چنگال امریکا و عمال آن . امریکاست که از اسراییل و
هواداران آن پشتیبانی می کند، امریکاست که به اسرائیل قدرت می دهد که اعراب مسلمان را آواره کند، امریکاست که وکلا را یا
بی واسطه یا با واسطه بر ملت ایران تحمیل می کند . امریکاست که اسلام و قرآن مجید را به حال خود مضر می داند و می خواهد
آنها را از جلوی خود بردارد، امریکاست که روحانیون را خار راه استعمار می داند و باید آنها را به حبس و زجر و اهانت بکشد،
امریکاست که … با ملت اسلام معامله وحشیگری و بدتر از آن می نماید” . (1)
حضرت امام (س) در قطعه مذکور علت روی آوردن کشورهای غربی به سوی ایران را وجود طلای سیاه یا نفت در ایران
می دانستند و به دلیل وجود نفت بود که قبلا انگلیس و بعد امریکا به سوی کشور ما سوق پیدا کردند . حضرت امام علل تنفر ملت
ایران را از اجانب و امریکا به وضوح بیان می دارند و کیفیت نفوذ امریکا در ایران را تشریح می کنند .
ایشان در جایی دیگر در مورد وابستگی اقتصادی ایران به امریکا در زمان شاه می فرمایند:
” … امروز اقتصاد ایران به دست امریکا و اسرائیل است . و بازار ایران از دست ایرانی و مسلم خارج شده است و غبار ورشکستگی و
فقر به رخسار بازرگانان و زراع نشسته است و اصلاحات آقایان، بازار سیاه برای امریکا و اسرائیل درست کرده است و کسی نیست
که به داد ملت فقیر برسد” . (2)
“از طرف دیگر کارشناسان و سرمایه داران بزرگ امریکا به اسم عظیم ترین سرمایه گذاری خارجی برای اسارت این ملت مظلوم به
ایران هجوم آوردند، سرمایه دارانی که بنا به نوشته بعضی از روزنامه ها هر لحظه از عمرشان دهها هزار دلار قیمت دارد، باید دید
برای چه منظور در تهران اجتماع می کنند; آیا برای غمخواری و انساندوستی است؟ کسانیکه دنیا را به خاک و خون کشیده اند و
دهها هزار انسان را برای شهرت به زیر خاک کرده اند در اینجا دوست صمیمی ما هستند؟ یا نفوذ دولت ایران و عظمت شاه موجب
این امر است (این را همه می دانند) یا سودجویی سیاسی و اقتصادی با دامنه وسیع آن که پایگاهش ایران و دنبال آن سایر ممالک
اسلامی و دیگر ممالک شرقی است از یک طرف، و خودباختگی دستگاه ننگین ایران در مقابل استعمار چپ و راست از طرف دیگر
موجب این بدبختی هاست” . (3)
این دوره تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه پیدا می کند و چون حضرت امام (س) معتقد بودند که رابطه ما با آمریکا به ضرر و زیان
کشور ما خواهد بود به آن، دوره نفی گفته می شود . امام در صدد بودند که مردم ما و کشور ما را از بدبختی نجات دهند . ایشان
علت بدبختی کشور را دو عامل می دانستند: یکی نفوذ کشورهای اجانب و یا امریکا برای چپاول و غارت ثروتهای زیرزمینی ما از
جمله نفت; و دیگری خودباختگی دستگاه پهلوی در مقابل بیگانگان . امریکا نه تنها اموال و ثروتهای ملی ایران را چپاول می کرد
بلکه در امور داخلی ایران همچون، انتخاب وکلای مجلس، حمایت از اسرائیل (که باعث غصب زمینهای ملل مسلمان شده بود) و …
دخالت می کرد . به این دلیل حضرت امام (س) شجاعانه در مقابل استعمار امریکا و استبداد پهلوی که منافع همسو داشتند، قیام
کردند و حتی در دوران تبعید هم این قیام و مبارزه را دنبال نمودند تا انقلاب اسلامی نقطه عطف دیگری در تاریخ کشورهای
اسلامی باشد .
این دوره، دوره گذار از رژیم کهن به نظام جدید است و از حساسیت بالایی برخوردار می باشد . حضرت امام به دقت واکنشهای
امریکا در قبال شاه و حرکتهای مردمی را زیر نظر دارند . ایشان در جواب سئوال یکی از خبرنگاران که پرسید تا حال دولت امریکا
با تمام نیرو پشتیبان شاه بود، آیا با رفتن شاه روابط شما با امریکا خوب خواهد شد؟ فرمودند: “بعد از رفتن شاه و تشکیل دولت،
این مسایل مورد مطالعه قرار خواهد گرفت” . (4)
ایشان حتی در جایی راه حل مطلوبی پیش روی امریکا قرار می دهند و می فرمایند: “در مورد امریکا، وقتی که واشنگتن از
مایت شاه و دولت بختیار دست بردارد، همه عداوت ها نسبت به امریکا از میان خواهد رفت” . (5)
اگر امریکا دست از حمایت شاه بردارد، دورنمای بهتری برای روابط ایران و امریکا می توان در نظر گرفت اما امریکا این کار را نکرد .
حضرت امام در جواب یکی از خبرنگاران که پرسید به نظر شما چرا امریکا می کوشد که شاه را بر تخت شاهی نگاه دارد؟ علت این
اقدام امریکا را به روشنی بیان می دارد; “چون در غارت مخازن کشور ما و تاسیس پایگاههای نظامی در نقاط مختلف مملکت، شاه
دست نشانده مطیع و تسلیم است” (6) . امریکا رفتار غیر عقلانی خود را تا جایی ادامه داد که بعد از سقوط رژیم محمدرضا شاه و
پیروزی انقلاب اسلامی همچنان به حمایت از شاه ادامه داد . یکی از خبرنگاران از حضرت امام پرسیدند: “نظر شما در مورد امریکا
چیست؟ شما فرموده اید که کشورهایی که از شاه حمایت کنند از این زمان به بعد با آنها روابطتان خوب نخواهد بود و تا زمانی که
دولتهای حامی سرکار باشند با آنها قطع رابطه خواهید کرد . آیا این بدان معنا است که تا کارتر در امریکا سرکار است شما با امریکا
دشمن خواهید بود؟ حضرت امام در جواب فرمودند: “ما تا ایشان با ملت ایران مخالفت می کند، از شاه حمایت می کند، با او مخالف
هستیم اما با ملت امریکا هیچ مخالفتی نداریم” . (7)
امریکا در نهایت از سقوط شاه اظهار تاسف می کند، و حضرت امام (ره) در این زمینه، جمله جالب توجهی دارند; “البته آمریکا باید
اظهار تاسف بکند، برای اینکه محمدرضا یک نوکر بسیار خوبی برای امریکا بود که همه منافع را به کام امریکا کرد . ایران را فقیر
کرد و همه را داد به امریکا و رفقای او البته باید اظهار تاسف بکند … ” (8)
در این دوره حضرت امام شتابزده و عجولانه با قضایا برخورد نمی کردند بلکه برعکس، رفتاری کاملا حکیمانه و همراه با شناخت و
اندیشه داشتند و سعی می کردند با واقع بینی هرچه بیشتر اقدامات امریکا را تحت نظر داشته باشند و براساس اعمال و رفتار
امریکا اقدام به پاسخ گویی نمایند تا اگر امریکا نسبت به انقلاب اسلامی حسن نیت به خرج بدهد، مسلما روابط حسنه برقرار کنند و
در غیر این صورت برقراری رابطه با امریکا را منع نمایند برای تشریح بهتر وضعیت این نقل قول قابل توجه است:
سئوال: آیا شما می خواهید ماندن تکنسین ها و مستشاران را در ایران ببینید؟ مستشارانی از امریکا (45000 نفر) آلمان غربی
(13000 نفر) بریتانیا (1000 نفر)، فرانسه (7500) و ژاپن (7000نفر)
جواب: در این مورد هر یک از این گروهها و نقش آنها در ایران و میزان احتیاج کشور به آنها، حکومت آینده مطالعه وبررسی
می کند و تصمیم می گیرد . حکومت آینده هیچ تعهدی در برابر ملت جز حفظ منافع و مصالح آنها ندارد . ” (9)
امریکا توقعات مورد انتظار حضرت امام را برآورد نکرد و حالب اینکه درنهایت خود باعث شد روابطش با ایران قطع شود . سردی
روابط ایران و امریکا از بحران گروگانگیری شروع شد . در این زمینه، امام (س) فرمودند:
“بارها گفته ام که گروگان گیری توسط دانشجویان مسلمان مبارز و متعهد ما عکس العمل طبیعی صدماتی است که ملت ما از
امریکا خورده است واینان فعلا با بازپس دادن اموال شاه معدوم و لغو تمام ادعاهای امریکا علیه ایران و ضمانت به عدم
خالت سیاسی و نظامی امریکا در ایران و آزادگذاشتن تمامی سرمایه های ما آزاد می گردند که البته این امر را محول به مجلس
اسلامی نموده ام تا آنان به هر نحو که صلاح می دانند ، عمل نمایند . با اینان در ایران به بهترین وجه رفتار شده است ولی تبلیغات
امریکا و اقمارش از هیچ دروغ و افترا و تهمتی در این مورد فروگذار نکردند” . (10)
“اما قضیه اینجایی که شما اسمش را سفارت می گذارید و ما اسمش را جاسوس خانه می گذاریم، این قضیه را یک دسته از جوان های
ما رفتند و آنجا را گرفتند و دیدند که محل جاسوسی است . اینجا اصلا یک سفارتخانه نیست، با اسم سفارتخانه یک محلی را درست
کردند برای جاسوسی و توطئه منطقه نه توطئه تنها برای ایران … ” (11)
امریکا با جاسوسی کردن در ایران، تمامی راه های ممکنه را بر روی روابط صحیح بست . حضرت امام (س) در پیامی به
حجة الاسلام موسوی خوئینی ها و دانشجویان خط امام به تشریح بیشتر گروگان گیری می پردازد و بازگرداندن گروگان ها را منوط
به استرداد شاه کردند و اعمال امریکا و اقدامات کارتر را اشتباه خواندند .
“جناب حجة الاسلام آقای موسوی خوئینی ها و برادران و خواهران دانشجوی ساکن در مرکز جاسوسی امریکا:
مرکز توطئه و جاسوسی به اسم سفارت امریکا و اشخاصی که در آن برضد نهضت اسلامی ما توطئه نموده اند از احترام سیاسی
بین المللی برخوردار نیستند، تهدیدات و تبلیغات دامنه دار ملت امریکا به قدر پشیزی نزد ملت ما ارزش ندارد، نه تهدیدات نظامی
او عاقلانه است و نه تهدید اقتصادی او واجد اهمیت و کارتر یک اشتباه دارد و آن اینکه گمان می کند همه دولت ها چشم بسته به
خدمت او ایستاده اند و این اشتباه بزرگ به زودی برای خودش هم روشن خواهد شد و طلیعه آن نیز مشهود است . ملت ایران به پا
خاسته که نگذارد این لانه های جاسوسی در ایران به عمل ننگین خود ادامه دهند و تا استرداد محمدرضا پهلوی برای محاکمه و
استرداد آنچه به یغما برده است، این لانه جاسوسی و آن جاسوسان حرفه ای به جای خود باقی خواهند ماند” . (12) نظر امام در مورد رابطه با امریکا
امریکا بعد از بحران گروگانگیری ماجرای طبس را به وجود آورد و این خود نقطه دیگری از برخورد نامتعادل امریکا در قبال ایران
بود . حضرت امام (س) در مورد حمله نظامی کارتر به طبس که نمونه آشکار از نقض قوانین بین المللی بود فرمودند:
” … آقای کارتر از روز اول هی با فریاد و با صدا می خواست تحمیل کند . اگر شما یادتان باشد اولی که این جوان های ما رفتند و این
لانه جاسوسی را گرفتند هی مسائل را اینها پخش می کردند یعنی آنها تعلیم می دادند و اینهایی که در ایران داشتند این را پخش
می کردند که بناست بیایند به لانه جاسوسی و چتربازها بیایند و اینها را بیهوش کنند و – عرض می کنم که – وارد شوند و چه بکنند
یا همه تهران را بیهوش بکنند . وقتی که اعتنا به این حرف نشد معلوم شد مسئله این نیست . حالا هم اینها امتحان کرده اند که
آمدند با آن تجهیزاتی که می گویند زیاد بوده است آمدند و در ایران هم پیاده شدند، خوب ضربه سیاسی خوردند، ضربه روحی
خوردند . جوانهای مردم را آوردند اینجا به کشتن دادند و به نظر من می آید که بیشتر از این مقداری است که اینها می گویند .
اینهایی که، بعضی از اینهایی که رفته اند و آنجا را دیده اند می گویند نخیر یک مقداری از اینها همچو سوخته شده اند که از آنها اثری
خیلی باقی نمانده است یک همچون جنایت کاری که جوانهای مملکت خودش را برای جنایت می فرستند به اینجا . این آقایان که
هی فریاد می زنند که شما نقض قراردادهای اجتماعی و بین المللی را کردید، خودش هم همین نقض قرارداد بین المللی را کرده
است که نظامی وارد کرده در یک مملکتی که مستقل است . این یکی از چیزهایی است که نقض حقوق بین المللی است، نقض
قراردادهای بین المللی است . این نقض قرارداد بین المللی را که ایشان آنجا هی فریاد می زند، خودش نقض می کند و اینقدرها هم
این مجالسی که در دنیا هست از او انتقاد نمی کنند، البته در این وضعیت که حال شکست خوردند انتقادات زیاد است لکن بدانید
که اگر این توفیقی پیدا کرده بود، همه این انتقادهایی که اینها می کردند، برمی گشت به تعریف و ثنا خوانی” . (13)
این گونه روابط مسلما نمی توانست پایدار بماند و نهایتا نیز پایدار نماند، ولی جالب توجه است که عامل قطع رابطه خود
امریکایی ها بودند و حضرت امام (س) و دولت جمهوری اسلامی ایران به چنین اقدامی مبادرت نکردند . حضرت امام (س) یک
سال قبل از قطع رابطه با امریکا صحبتی از آن به میان نمی آورد بلکه از حفظ روابط یا حفظ “بعضی روابط” صحبت می کردند .
سئوال: از شما نقل قول کرده اند که فرموده اید که به مصلحت ایران نیست داشتن روابط با امریکا . آیا این امکان پذیر است که در
یک لحظه ای از زمان، شما تصمیم بگیرید که تمامی روابطتان را با آمریکا قطع بکنید و تمام امریکاییان را و همچنین این گروگانها
را به امریکا مراجعه بدهید؟
جواب: امکان دارد این معنا، باید مطالعه بشود، این نحو روابطی که امریکا با ما تاکنون داشته است این طور سفارت خانه ای که
امریکا در ایران داشته است . ا ینها قابل قبول نیستند و اما اگر این محل جاسوسی متبدل شود به یک محلی که سفارت خانه
صحیح در آن باشد و آن طور روابطی که امریکا تاکنون با دولت ایران در رژیم سابق داشته است آن نباشد و ما صلاح ببینیم که
بعضی روابط محفوظ باشد، آن مانع ندارد، محفوظ می ماند . ” (14)
حضرت امام (س) در فقره ای خطاب به مردم شریف ایران، قطع رابطه با امریکا را روزنه پیروزی می دانند و به ملت ایران به دلیل
این قطع رابطه و چپاولگری نوید پیروزی و استقلال می دهند . ایشان با اینکه رابطه با ابرقدرت ها را به نفع ایران و هیچ کشور
دیگری نمی دیدند ولی طوری عمل کردند که خود امریکا به این “اشتباه” بزرگ اقدام کند:
“ملت شریف ایران، خبر قطع رابطه بین ایران و امریکا را دریافت کردم . اگر کارتر در عمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به
خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است . رابطه بین یک ملت به پاخاسته برای رهایی از چنگال چپاولگران بین المللی با
یک چپاولگر عالم خوار، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است . ما این قطع رابطه را به فال نیک می گیریم چون که
این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید امریکا از ایران است . ملت رزمنده ایران این طلیعه پیروزی نهایی را که ابر قدرت سفاکی را
وادار به قطع رابطه یعنی خاتمه دادن به چپاولگری ها کرده است، اگر جشن بگیرد حق دارد . ما امیدواریم که نابودی
سرسپردگانی مثل سادات و صدام حسین به زودی انجام گیرد و ملتهای شریف اسلامی به این انگل های خائن، آن کنند که ملت ما
با محمدرضای خائن کرد . به دنبال آن برای آزاد زیستن و به استقلال تمام رسیدن، قطع رابطه با ابرقدرتها خصوصا امریکا نمایند .
من کرارا گوشزد نموده ام که رابطه ما با امثال امریکا رابطه ملت مظلوم با جهانخواران است” . (15)
رابطه ایران و امریکا هر روز تیره تر می شود و امریکا از هیچ اقدام خصمانه ای جهت ضربه زدن به ایران کوتاهی نمی کند . محاصره
اقتصادی و جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران از این جمله اند، که حضرت امام (س) در هر دو زمینه سخنان مبسوطی دارند:
“این محاصره اقتصادی را که خیلی از آن می ترسند، من یک هدیه ای می دانم برای کشور خودمان، برای اینکه معنی محاصره
اقتصادی معنی اش این است که مایحتاج ما را به ما نمی دهند، وقتی که مایحتاج را به ما ندادند خودمان می رویم دنبالش . ممکن
است یک ده سالی زحمت بکشیم، ده سالی گرفتاری داشته باشیم، اما نتیجه آخرش این است که بعد از ده سال خودمان هستیم . ” (16)
حضرت امام (س) تمام فعالیتهای برضد ایران را ناشی از اقدامات امریکا می دانند و ملت ایران را به آگاهی و هشیاری در مقابل
اقدامات انجام شده فرا می خوانند:
“امریکا دشمن شماره یک مردم محروم و مستضعف جهان است . امریکا برای سیطره سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و نظامی
خویش بر جهان زیر سلطه، از هیچ جنایتی خودداری نمی نماید . او مردم مظلوم جهان را با تبلیغات وسیعش که به وسیله
صهیونیسم بین الملل سازماندهی می گردد، استثمار می نماید . او با ایادی مرموز و خیانت کارش چنان خون مردم بی پناه را
می مکد که گویی در جهان هیچ کس جز او و اقمارش حق حیات ندارند . ایران که خواسته است از هر جهت با این شیطان بزرگ
قطع رابطه کند امروز گرفتار این جنگ های تحمیلی است . امریکا عراق را وادار نموده است خون جوانان ما رابریزد . او سایر
کشورهای تحت نفوذش را وادار نموده است تا ما را با حصر اقتصادی از پای در آورد . مع الاسف اکثر کشورهای آسیایی هم با ما سر
ستیز برداشته اند . ملتهای مسلمان باید بدانند که ایران کشوری است که رسما با امریکا می جنگد و شهدای ما، این جوانان و
دلاوران ارتش و سپاه از ایران و اسلام عزیز در مقابل امریکا دفاع می کنند … چه، اگر ما با امریکا و سایر ابرقدرت ها و قدرت ها کنار
آمده بودیم . گرفتار این مصائب نبودیم … ما با امریکا در ستیزیم و امروز دست امریکا از آستین دولت عراق بیرون آمده است … ما
به شرق و غرب و به شوروی و امریکا پشت کرده ایم تا خود کشور خود را اداره کنیم، آیا حق است تا اینچنین مورد هجوم شرق و
غرب واقع شویم؟ … ” (17)
“دولت غاصب عراق به دستور امریکا مدت هاست به ایران تجاوز می کند و ما ندیدیم این جمعیت ها و سازمان ها ولو برای یک مرتبه
هم که شده است، اعتراض کنند . لکن برای پنجاه نفر جاسوس که با کمال انسانیت با آنها عمل می شود هر روز اعتراضات و فریاد
نقض حقوق بشر از حلقوم آنان طنین انداز است . ما ندیدیم که طرفداران حقوق بشر از حق دولت ضعیف و مظلوم ما دفاع کنند” .
(18)
“اگر چنانچه قدرت امریکا نبود، صدام هم نمی توانست این کار احمقانه را بکند و اگر قدرت امریکا نبود، اسرائیل
هم نمی توانست این کار سفاکانه را بکند و اگر قدرت امریکا نبود، این دولت های اطراف خلیج [فارس] و امثال آنها هم این کارهایی
را که حالا انجام می دهند، نمی دادند” . (19)
” و من با وجود چنین شرایطی به همه سران کشورهای خلیج فارس و همه ابرقدرتهای شرق و غرب و خصوصا امریکا و شوروی
هشدار می دهم و آنان را از دخالت و ماجراجویی و تصمیمات عجولانه برحذر می دارم . ” (20)
حضرت امام (س) در فقرات مزبور اقدامات امریکا را به وضوح بیان می دارند . جنگ تحمیلی عراق در برابر ایران و اقدامات
ناخوشایند تمامی کشورهای وابسته به یکی از ابرقدرت های شرق و غرب و حتی اقدامات کشورهای خلیج فارس را ناشی از
فعالیتهای خصمانه امریکا می داند و همه این اعمال را به خوبی در یک کلمه “عجولانه” خلاصه می کنند و به آنان هشدار می دهند تا
مقبولانه تر عمل نمایند . بدین ترتیب، روابط ایران و امریکا نه تنها رو به بهبودی نرفت که بعد از دوره کوتاه صبر و انتظار، بیشتر رو
به سردی گرایید و خصمانه تر شد .
همیشه این سئوال مطرح بود که علی رغم وجود سابقه سلطه طلبی ایالات متحده، قبل از انقلاب اسلامی، آیا حضرت امام (س)
خواهان ایجاد ارتباط با امریکا خواهند بود یا خیر؟ ایشان دقیقا براساس واقع بینی و به مثابه رهبری انقلابی و سیاستمداری
برجسته در کوران انقلاب پاسخ به سئوال خبرنگاری که پرسید “رابطه یک دولت اسلامی و دولت امریکا در آینده چگونه خواهد
بود؟ ” فرمودند:
“باید ببینیم امریکا خودش در آینده چه نقشی دارد . اگر امریکا بخواهد، همانطور که حال با ملت ایران معامله می کند با ما رفتار
کند، نقش ما با او خصمانه است و اگر چنانچه امریکا به دولت ایران احترام بگذارد ما هم با همان احترام متقابل عمل می کنیم و با
او به طور عادلانه، که نه به او ظلم کنیم و نه به ما ظلم کند، رفتار خواهیم کرد و اشکال پیش نمی آید” . (21)
ایشان در پاسخ به این پرسش که “دولی که در جریان انقلاب کنونی ایران، آشکارا از شاه حمایت کرده اند، در صورتی که اظهار
ندامت کنند آیا مناسبات خود را با آنها ادامه می دهید؟ ” جواب دادند: “بله . مگر اسرائیل … ” . (22) حضرت امام (س) دقیقا در اینجا
امکان رابطه را رد نمی کنند و علی رغم گذشته ناخوشایند امریکا خواهان رابطه سالم و متقابل هستند . ایشان در جای دیگر
فرمودند: “در مورد امریکا وقتی که واشنگتن از حمایت شاه و دولت بختیار دست بردارد همه عداوت ها نسبت به امریکا از میان
خواهند رفت” . (23) و همچنین در پاسخ به این پرسش که “روابط آتی ایران باایالات متحده چگونه خواهد بود؟ ” . فرمودند: “مادامی
که آنها روابط حسنه داشته باشند، روابط حسنه است . اگر چنانچه دولت امریکا دست از پشتیبانی شاه بردارد و دست از دخالت در
مملکت ما بکشد و ما را به حال خود بگذارد، با او روابط حسنه خواهیم داشت” . (24)
در جایی دیگر، حضرت امام (س) مجددا بر دیدگاه های خود تاکید می فرمایند:
سئوال: شما اخیرا گفته اید که اگر امریکا سیاست تسلط جویی خود را در برابر ایران تغییر دهد شما حاضر خواهید بود در روابط
خود با امریکا تجدیدنظر کنید، منظور شما از این مطلب چیست؟
جواب: ” اگر امریکا به نحو صحیح رفتار کند و در امور داخلی ما مداخله نکند و مشاوران خود را که در امور کشور ما دخالت دارند
فرا خواند، ما نیز به آنها احترام خواهیم گذاشت” . (25)
حضرت امام (س) کاملا بین رابطه (Relationship) ، وابستگی ( (dependency و تسلط ( (domination تمایز قایل
بودند . در نقل قول ذیل، این نکته روشن است .
سوال: حضرت آیة الله، آیا شما خواهان قطع تمام روابط ایران با قدرت های خارجی هستید یا اینکه مایل به ادامه این روابط
می باشید و در صورت قطع این روابط آیا سیاست شما بسیار شدید و مخالف خواهد بود؟
جواب: “خیر، ما خواهان قطع روابط نیستیم، ما خواهان قطع وابستگی های ایران به دول خارجی هستیم که اکنون، شاه ایران را
وابسته به امریکا و سایر دول کرده است” . (26)
حضرت امام (س) معتقدند رابطه، جریانی دو طرفه براساس منافع ملی، احترام متقابل، عدالت، حق تعیین سرنوشت و دور از
هرگونه سلطه گری و سلطه طلبی است . ایشان نه تنها در این تعریف اصول و موازین و مقررات حقوق بین الملل را رعایت نموده اند
بلکه با وارد کردن مفهوم “عدالت” ( (justice آن را در چارچوب های اسلامی قرار دادند . عدالت از اصولی است که در سراسر
تاریخ به آن توجه خاص شده است و جوامع انسانی همیشه در صدد دست یابی به آن بوده اند . در نظر حضرت امام (س) عدالت،
صرفا مختص مسلمین نیست بلکه عدالت، نفع همه است و باعث منع ظلم و ستم نسبت به تمامی انسان ها می شود . عبارت
مشخص تر، هم به نفع ایران است و هم به نفع امریکا .
سوال: بعضی می گویند شما غرب را به لرزه درآوردید، آیا ما غربی ها حق داریم از شما بترسیم؟
جواب: “اما اینکه می گویید غرب به لرزه درآمده، اگر از این لحاظ است که ما مطلب حقی گفته ایم و بدین مناسبت قلب مردم غرب
را به لرزه انداخته است، مایه ترس نیست، مایه امید است . غرب، باید غربی که احتمال می دهند منافعشان به خطر افتاده خوف
داشته باشند لکن اگر با عدالت رفتار کنند خوفشان بی جاست، ایران هم با آنان به عدالت رفتار خواهد کرد . ” (27)
حال که دیدگاههای حضرت امام (س) در مورد نوع رابطه با امریکا مطرح شد، سوال دیگری در مورد موضع و اهداف
یاست خارجی ایران مطرح می شود . به عبارت دیگر، ایران باید برای ارتباط خود در سیاست خارجی از چه اهداف روشن و صریحی
پیروی کند؟ حضرت امام (س) این اهداف را به روشنی بیان می دارند:
سوال: سیاست خارجی جمهوری اسلامی، خصوصا در رابطه با ابرقدرت ها چه خواهد بود؟
جواب: “سیاست دولت اسلامی، حفظ استقلال، آزادی ملت و دولت و کشور و احترام متقابل بعد از استقلال تمام می باشد و فرقی
بین ابرقدرت ها و غیر آنها نیست” . (28)
سوال: آیا در جمهوری آینده این را شما پیش بینی می فرمایید که کشور شما در روابط با ابر قدرت ها بی طرف باشد یا بیشتر در
اردوگاه غرب قرار بگیرد؟
جواب: “خیر . در هیچ اردوگاهی قرار نمی گیرد و بی طرفی خودش را حفظ خواهد کرد” . (29)
سوال: پیمان های خارجی که انقلاب کوشش دارد برقرار نماید چیست؟
جواب: “ما هرگز داخل درب های بسته زندگی نمی کنیم ولی این درها را نیز برای استعمارگران باز نمی نماییم که اکنون شاه
چنین کرده است . روابط خارجی ما براساس حفظ آزادی، استقلال و حفظ مصالح و منافع اسلام و مسلمین است . براین اساس، هر
کشوری که مایل باشد، با احترام متقابل عمل می کنیم” . (30)
سیاست خارجی جمهوری اسلامی از نگاه حضرت امام (س) براساس حفظ استقلال و آزادی ملت و دولت، احترام متقابل، بی طرفی
و منافع و مصالح ملی و اسلامی استوار است . ایشان، حتی در اوایل انقلاب، در دو مورد جریان صدور نفت به غرب با واقع بینی
سیاسی عمل کردند و اعلام داشتند مادامی که روابط در چارچوب سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بگنجد مشکلی در این
زمینه پیش نمی آید و بدین ترتیب امکان هیچ گونه بهانه گیری واهی را برای کشورهای غربی باقی نگذاشتند .
سوال: نظر شما درباره این ترس و نگرانی در میان امریکایی ها که اگر شاه برود یا خلع شود ، جریان نفت به غرب قطع خواهد شد
چیست؟
جواب: “این هم یکی از تبلیغات شاه و طرفداران اوست، ما با برقراری حکومت اسلامی نمی خواهیم نفت را در زیرزمین نگه داریم .
برای اداره کشور، ما احتیاج به پول نفت داریم به هرکس که بخرد به طور عادلانه نفت را می فروشیم و درآمد حاصل از آن را آن
طور که صلاح ملت باشد به کار می اندازیم . لکن به طوری که شاه عمل می کند که خیانت است، ما نمی خواهیم عمل کنیم” . (31)
سوال: گفته اید که در جمهوری اسلامی به صادرات گاز و نفت به کشورهای غربی ادامه داده و تکنولوژی آنها را وارد خواهید کرد،
تحت چه شرایطی؟
جواب: “ما نه چاههای نفت را می بندیم و نه درهای مملکت را به روی خود می بندیم ونه کشور را به بازار مصرف هرچه که غرب
می سازد و می خواهد به ما تحمیل کند، تبدیل می کنیم . ما از نفت استفاده خواهیم کرد . ولی دلیلی ندارد که همیشه صادر کننده
آن باشیم . ما چیزی را که نداریم و به آن نیاز داریم، از خارج می خریم ولی چرا خود تولیدکننده مایحتاج خود نباشیم؟
سیاست ما همیشه بر مبنای آزادی، استقلال و حفظ منافع مردم است که این اصل را هرگز فدای چیزی نمی کنیم” . (32)
حضرت امام (س) هیچ وقت رابطه با غرب را رد نمی کردند و حتی معتقد بودند که ما به ملتهای غرب هیچ نظر سوئی نداریم و
حتی فرمودند با آنها صمیمی هستیم چنین برخوردی در عرف دیپلماتیک به معنی “چراغ سبز” است و اگر غرب و امریکا براساس
احترام متقابل عمل می کردند، مشکلاتی که بعد از انقلاب اسلامی بین ما و غرب روی داد هرگز رخ نمی داد و زمینه مناسب
همکاری بین ایران و غرب فراهم می شد . امام (س) نظر خود را در این زمینه به روشنی بیان می دارند:
سوال: روابط دولت آینده با غرب چگونه خواهد بود؟ آیا تمام خارجی هایی که در ایران هستند باید ایران را ترک کنند؟
جواب: “ما به ملتهای غرب نه تنها هیچ نظر سوئی نداریم بلکه با آنان هم صمیمی هستیم . آن دولتهایی که با ملت ایران بدرفتای
کرده اند ما با آنها نظر خوبی نداریم و در هر صورت با غربی ها ما رفتارمان عادلانه است و هیچوقت با هیچ کس رفتار ظالمانه
نخواهیم داشت” . (33)
حضرت امام (س) همچنین انتظارات خود را از مردم امریکا این گونه بیان می دارند:
سوال: اگر شاه سرنگون شود، نقشی را که ایالات متحده خواهد داشت چه خواهد بود؟
جواب: “آنچه را که ما از امریکا انتظار داریم این است که به مصالح ملت و استقلال مملکت ما احترام بگذارد و از دخالت د رامور ما
خودداری کند” . (34)
گرچه حضرت امام (س) رفتار هیات حاکمه امریکا را مورد مذمت و سرزنش قرار می دهند ولی هیچگاه به مردم امریکا
بی احترامی نمی کنند و حتی از آنها جهت رفع اختلافات طلب کمک و مساعدت هم می نمایند .
سوال: آیا تغییری در اتحاد شما با امریکا رخ خواهد داد؟
جواب: “ما با ملت امریکا روابط دوستانه داریم و با دولت امریکا روابطی برقرار می کنیم که به نفع ملت ایران باشد” . (35)
سوال: راجع به روش امریکا چه قضاوتی دارید؟
جواب: “دولت و رئیس جمهوری امریکا در جریانات اخیر به صورت دشمن ملت ایران رفتار کردند . حضور پایگاه های نظامی و
حضور مستشاران امریکایی کشور ما را فقیر کرده است . امریکا در کشتار فجیع ملت ما توسط شاه از این رژیم حمایت کرد و شریک
جرم شناخته می شود . اکنون باملت امریکاست که هیات حاکمه خود را تحت فشار قرار دهد” . (36)
حضرت امام (س) حرف آخر خود را در مورد رابطه ایران و امریکا این گونه بیان می کنند:
سوال: روابط آینده ایران با آمریکا چگونه خواهد بود؟ آیا دولت رئیس جمهور کارتر اثر نهضت اخیر در ایران را درک کرده است؟ آیا
فکر می کنید که روابط ایران و امریکا باید تغییر کند در چه جهت؟
جواب: “روابط ما با امریکا و همچنین با سایر کشورهای جهان براساس احترام متقابل خواهد بود . ما برای امریکا حق تعیین
سرنوشت خودمان را قایل نخواهیم بود . آنچه تا به حال دولتهای گذشته در امریکا و اکنون دولت آقای کارتر انجام داد و می دهد،
نشان می دهد که هنوز به تمام وسایل متوسل می شوند که این سلطنت را برای تامین منافع خودشان حفظ کنند و لذا هنوز
الت خصمانه نسبت به نهضت اسلامی کنونی دارند، تا وضع به این منوال است نظر ما نیز نسبت به سیاست امریکا نظری منفی است
و البته ما حساب ملت امریکا را با دولت امریکا جدا کرده و می کنیم و از ملت امریکا می خواهیم که از نهضت اسلامی ایران
پشتیبانی کنند . روابط فعلی ایران و امریکا، روابط ارباب و نوکری است که قطعا باید به یک رابطه سالم تغییر پیدا کند” . (37)
با استناد به بیانات حضرت امام (س) مشخص می شود که رابطه فی حد ذاته نه تنها چیز بدی نیست بلکه در صورت سلامت حتی
برای گسترش، ترقی و توسعه لازم و ضروی است . رابطه همچون تیغ دو دم عمل می کند، هم می تواند ترقی و پیشرفت را به
ارمغان آورد و هم می تواند موجب رابطه وابستگی و زیر سلطه رفتن شود . پس درک رابطه ( (Relationship و وابستگی ( (dependeny و حد و حدود آنها بسیار اساسی است .
حضرت امام (س) علی رغم ظلم و ستم های امریکا در زمان شاه در قبال ملت ایران”توبه” را می پذیرفتند و اگر امریکا از رفتار ”
سلطه طلبانه” خود دست می شست “رابطه حسنه” با این کشور را می پذیرفتند . ایشان “رابطه حسنه” و “رابطه سالم” را شامل
شروطی به قرار ذیل می دانند:
1 . احترام متقابل
2 . اصل تعیین سرنوشت
3 . پرهیز از هرگونه سلطه جویی و سلطه طلبی
4 . حفظ منافع ملی
5 . برقراری عدالت
اگر روابط میان دو کشور بر این اصول استوار باشد هیچ وقت رابطه به وابستگی تبدیل نخواهد شد، در غیر این صورت رابطه عین
وابستگی است و بر دستگاه سیاست خارجی ماست که به وضوح میان این دو تمایز قائل شود و اما هرجا که احساس کرد امکان
برقراری ارتباط وجود دارد و یا رابطه وابستگی حذف شده است و شرایط و امکان رابطه به وجود آمده است اقدام جدی نماید .
1 . موسوی خمینی، روح الله: صحیفه نور، جلد 22، تهران ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام (س) .
2 . بیل، جیمز: عقاب و شیر، ترجمه مهوش غلامی، تهران، شهرآب، 1371
3 . کدیور، جمیله: رویارویی انقلاب اسلامی ایران و امریکا، تهران، اطلاعات، 1372
4 . برژینسکی، زیبگنیو: در جستجوی امنیت ملی، ترجمه ابراهیم حسینی، تهران، نشر سفیر، 1369
5 . کاتوزیان ، محمد علی: اقتصاد سیاسی ایران، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران، پپیروس، 1366
6 . فاوست، لوئیس، ایران و جنگ سرد، ترجمه کاوه بیات، تهران، وزارت امو رخارجه، 1374
7 . دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی، مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی، بی تا
8 . هوشنگ مهدوی، عبدالرضا: سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، تهران ، البرز، 1375
9 . منصوری، جواد: 25 سال حاکمیت امریکا بر ایران، تهران، بی تا، 1364
10 . لوین، مایکل: شاه و کارتر، ترجمه مهدی افشار، تهران، دنیای کتاب، 1371
11 . سولیوان، ویلیام و آنتونی پارسونز: خاطرات دو سفیر، ترجمه محمود طاعی، تهران، علم، 1375
12 . برزگر، ابراهیم: مبانی تصمیم گیری سیاسی از دیدگاه امام خمینی (س)، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1373
13 . برژینسکی، زیبگنیو: اسرار سقوط شاه و گروگانگیری، ترجمه حمید احمدی، تهران، نراقی، 1362
14 . لاون، جان: چالش های سیاست خارجی امریکا، ترجمه حسین نورانی بیدنت، تهران، سفیر، 1371
15. Keddi, NIKKI & Gasion rowski: Neither East Nor West: Iran / The Somi nionandThe us. New Hawen and London : Uole – umieshis P, 40.1990
16. Jones, Howes: the Course of American diplomacy (From the Revolution to the war) Chicago : Borsey Press, 1988.
1 . امام خمینی (س)، صحیفه نور، ج 1، ص 110 .
2 . همان، ص 112 – 113 .
3 . همان، ص 154
4 . همان، ص 133 .
5 . همان، ص 218 .
6 . همان، ص 98 .
7 . همان، ص 133 .
8 . همان، ص 174 .
9 . همان، ص 177 .
10 . همان، ج 13، ص 84 .
11 . همان، ج 11، ص 56 و 57 .
12 . همان، ج 10، ص 195 .
13 . همان، ج 13، ص 67 .
14 . همان، ج 22، ص 260 .
15 . همان، ج 12، ص 40 .
16 . همان، ج 14، ص 77 .
17 . همان، ج 12، ص 84 و 83 .
18 . همان، ج 13، ص 60 .
19 . همان، ج 17، ص 71 .
20 . همان، ج 20، ص 120 .
21 . همان، ج 3، ص 33 .
22 . همان، ص 26 .
23 . همان، ج 4، ص 218 .
24 . همان، ص 197 .
25 . همان، ص 186 .
26 . همان، ص 229 .
27 . همان، ج 22، ص 161 .
28 . همان، ج 3، ص 89 .
29 . همان، ج 22، ص 156 .
30 . همان، ج 3، ص 236 .
31 . همان، ص 108 .
32 . همان، ص 49 .
33 . همان، ص 258 و 258 .
34 . همان، ص 98 .
35 . صحیفه نور، جلد 2، ص 17 .
36 . صحیفه نور، جلد 4، ص 241 .
37 . همان، ص 7 و 8 .
کشور ما تقریبا بیش از نیم قرن است که با آمریکا بیش از هر کشور دیگری رابطه گسترده دارد . در این مدت، تحولات و @@N@@سیاستهای داخلی و خارجی ایالات متحده تاثیر به سزایی در تحولات کشور ما داشته است و دارد . البته چگونگی این رابطه بسیار @@N@@متفاوت و همواره با نوسانات زیادی همراه بوده و روند مستمر و یک نواختی را طی نکرده است . به عبارت دیگر، قبل از انقلاب @@N@@اسلامی، با توجه به امتیازاتی که امریکایی ها به دست آورده بودند، حق هرگونه مداخله در امور ایران را داشتند و نوعی رابطه دست @@N@@نشاندگی و سروری میان دو کشور به وجود آمده بود; ارتباطی که برای مردم، روشنفکران و روحانیون تحمل ناپذیر بود . برعکس، @@N@@بعد از انقلاب اسلامی، رابطه ما با امریکا، بسیار خصمانه شد تا آنجا که به قطع روابط سیاسی بین دو کشور منجر گردید .
منظور از رابطه وجود هرگونه ارتباط مستقیم و غیر مستقیم بین دو کشور است که شامل روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی @@N@@بین دو دولت (ارتباطات بین المللی) و همچنین بین دو ملت (ارتباط بین المللی) و براساس احترام متقابل به حق حاکمیت دو @@N@@کشور می باشد .
طرح این بحث از دو جهت اهمیت دارد: اولا: ایالات متحده امریکا یکی از کشورهای قدرتمند و مطرح جهانی است و بعد از @@N@@فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، که رقیب دیرینه امریکا بعد از جنگ جهانی دوم بود، قدرت این کشور رو به فزونی نهاد، تا آنجا که @@N@@ابرقدرت بلامنازع جهان شد . بررسی چگونگی رابطه ایران و امریکا بعد از فروپاشی نظام دو قطبی جهان، در بحثهای @@N@@یاست خارجی اهمیت خاصی دارد; زیرا می تواند به نوعی تحولات کشور تجدید نظر طلب (ایران) را، آن هم در شرایط جدید قدرت @@N@@امریکا، مورد مطالعه قرار دهد . ثانیا: از زمان تیره شدن روابط میان ایران و امریکا بحثی بسیار جنجالی در سطوح مختلف جامعه @@N@@مطرح شد مبنی بر اینکه نحوه روابط این دو دولت در آینده باید چگونه باشد . موضوع مورد بحث تا حدود زیادی به این پرسش @@N@@پاسخ می دهد .
در این مقاله چگونگی این رابطه را از منظر امام خمینی (س)، بنیان گذار جمهوری اسلامی و اصلی ترین فرد مخالف حضور امریکا @@N@@در ایران و منطقه و کسی که دست امریکا را از ایران قطع کرد، بررسی می کنیم; زیرا بدون تردید، نگرش و طرز تفکر رهبر موفق @@N@@انقلاب نسبت به مسائل سیاسی جامعه، کمک زیادی به فهم پدیده های سیاسی و اجتماعی خواهد کرد .
بدین ترتیب، محتوای اصلی این مقاله، برسی فرایند رابطه ایران و امریکا قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از طریق @@N@@موضع گیری و نحوه نگرش حضرت امام (س) می باشد . در اینجا این سوال مطرح می شود که آیا امکان رابطه میان ایران و امریکا @@N@@وجود دارد یا خیر، اگر وجود ندارد، چرا؟ و اگر وجود دارد تحت چه شرایطی ممکن است برقرار شود، این بحث حکایت از سلب و @@N@@ایجاب رابطه بین دو کشور دارد:
فرضیه اساسی این است که امکان ایجاد رابطه در نظریات حضرت امام (س)، تحت شرایطی خاص وجود دارد، اما فرضیه رقیب @@N@@بیانگر آن است که امکان ایجاد چنین رابطه ای در نظریات ایشان وجود ندارد .
حضرت امام (س) از 15 خرداد 1342 تا 14 خرداد 1368، اظهارنظرهایی درباره امریکا و نقش و جایگاه آن در ایران داشته اند که @@N@@می توان آنها را به سه بخش کلی تقسیم کرد: بخش اول، از شروع زعامت حضرت امام (س) تا سرنگونی شاه; بخش دوم، از اواخر @@N@@سلطنت شاه و بحبوحه انقلاب اسلامی یعنی از واژگونی رژیم شاهنشاهی تا استقرار نظام جمهوری اسلامی; و بخش سوم، از @@N@@استقرار نظام جدید تا زمان رحلت ایشان .
قبل از شروع بحث ذکر نکاتی ضروری به نظر می رسد: اول اینکه، رابطه ایران و امریکا به صورت یک جانبه یعنی فقط از دیدگاه @@N@@امام نسبت به امریکا مطرح می شود و دیگر اینکه سعی شده است، از سخنرانی ها و نوشتجات حضرت امام (س) که در مجموعه @@N@@صحیفه نور جمع آوری شده است به گونه ای توصیفی و تحلیلی استناج شود تا شرح و تفاسیرهای مختلف از آن .
به طور کلی، روابط ایران و امریکا را می توان به سه دوره تقسیم کرد: دوره اول، اواخر قرن نوزدهم تا شروع جنگ جهانی دوم را در @@N@@برمی گیرد که با توجه به استراتژی انزواطلبی امریکا، نفوذ این کشور در ایران چندان محسوس نبود و صرفا به اعطای برخی @@N@@خدمات آموزشی و بهداشتی و اعزام تعدادی از مستشاران امریکایی به قصد انجام اصلاحات به خصوص اصلاح امور مالی در ایران @@N@@ختم می شد .
دوره دوم، از زمان اشغال ایران از سوی متفقین، در جریان جنگ جهانی دوم آغاز و تا پیروزی انقلاب اسلامی به طول انجامید . در @@N@@این دوره، به تدریج، نفوذ امریکا در ایران رو به افزایش گذارد و تعدادی از نیروهای نظامی امریکا نیز در ایران مستقر شدند . @@N@@تحولات این دوره به دو بخش تقسیم می شود: بخش نخست از اشغال ایران توسط متفقین تا کودتای 1332 را شامل می شود، که @@N@@امریکا به تحکیم مواضع خود در ایران پرداخت و با توجه به نقشی که ایران در مقابله با کمونیسم داشت، سعی کرد ایران را به @@N@@اردوگاه سرمایه داری ملحق کند . مصداق این ادعا، تلاش کشور مزبور برای خروج نیروهای شوروی از ایران در زمان پایان جنگ @@N@@جهانی دوم و جلوگیری از تجزیه ایران بود . بخش دوم با کودتای 1332 آغاز می شود که طی آن موقعیت امریکا درایران تثبیت شد و @@N@@با نقشی که در حوادث نفت و بازگرداندن شاه به ایران انجام داد به صورت قدرتی بلامعارض در ایران درآمد . در این دوران بود که @@N@@امریکا با حمایت همه جانبه از رژیم شاه، ایران را به صورت ژاندارم منطقه درآورد و با توجه به کاهش نفوذ انگلیس در منطقه خلیج @@N@@فارس، امنیت منطقه را به دست ایران سپرد، و به این منظور سیل جنگ افزارهای امریکایی را به ایران روانه کرد و ایران نیز با @@N@@سرکوبی برخی جنبش های مترقی منطقه، همچون ظفار، به ایفای نقش ژاندارمی در منطقه پرداخت .
دوره سوم از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران شروع می شود که با توجه به ویژگی استقلال طلبی انقلاب و نفی دخالت بیگانگان @@N@@در امور کشور، روابط دو کشور رو به تیرگی گذارد . گروگان گیری، بلوکه شدن دارایی های ایران، واقعه طبس، جنگ
ایران و عراق و سیاست مهار دوگانه (containment policy) سقوط هواپیمای ایرباس، تلاش برای امنیت اسرائیل، از جمله@@N@@عوامل تیرگی روابط ایران و امریکا بعد از انقلاب اسلامی محسوب می شود .
ایالات متحده امریکا در دوره اول، براساس سیاست مونروئه که معتقد به دخالت نکردن امریکا و اروپا در حوزه های نفوذ یکدیگر @@N@@بود و شعار “اروپا برای اروپا و امریکا برای امریکا” را طرح می کرد از حضور موثر در سطح جهانی بازماند . بعد از کنار گذاشتن @@N@@سیاست انزواطلبی و به دنبال تضعیف جناح سرمایه داری (به ویژه کشور انگلستان از جریان جنگ جهانی دوم به بعد)، امریکا به @@N@@صحنه جهانی وارد و نفوذ این کشور در ایران جانشین نفوذ انگلستان شد . این اعمال نفوذ آن قدر شدید بود که علی رغم هم مرزی @@N@@ایران با اتحاد جماهیر شوروی سابق (بلوک شرق)، ایران به بلوک غرب پیوست .
به طور کلی، از ابتدای برخورد ایران با کشورهای غربی و خارجی سه طرز تفکر یا نگرش به وجود آمد .
1 . سیاست موازنه مثبت، که در بین هیات حاکمه ایران در زمان قاجار متداول شد و تا جنگ جهانی دوم حاکم بود . مجریان این @@N@@سیاست معتقد بودند که بهترین روش ممکن برای جلوگیری از خطرات احتمالی از سوی دو کشور انگلیس و روسیه، اعطای @@N@@امتیاز به آنهاست .
2 . سیاست نیروی سوم، که عده زیادی از دست اندرکاران سیاسی به آن معتقد بودند و از مجرای واقع گرایانه، معتقد به ایجاد @@N@@رابطه با ایالات متحده امریکا جهت کاهش نفوذ روس و انگلیس بود . این نگرش کمک زیادی به نفوذ امریکا در ایران کرد .
3 . سیاست موازنه عدمی، که اول بار به همت سیدحسن مدرس به وجود آمد و حضرت امام (س) نیز از موافقان این نگرش بود . @@N@@معتقدان به این سیاست مخالف هرگونه نفوذ و اعمال قدرت بیگانگان در ایران بودند .
حال از این دیدگاه نظریات حضرت امام (س) را ارایه می کنیم .
در این قسمت نحوه نگرش حضرت امام (س) در مورد رابطه ایران و امریکا ارائه می شود . کیفیت برخورد ایشان با این مسئله را @@N@@می توان به سه دوره تقسیم کرد: دوره نفی رابطه یا دوره مبارزه و قیام، دوره صبر و انتظار یا دوران بحبوحه انقلاب اسلامی و دوره @@N@@تیرگی و سردی روابط ایران و امریکا که بعد از انقلاب اسلامی را شامل می شود .
بعد از ارتحال مرجع عالیقدر جهان اسلام حضرت آیة العظمی بروجردی (رض)، حضرت امام (س) وظیفه خطیر زعامت مسلمین @@N@@را برعهده گرفتند . ایشان به شدت از نفوذ امریکا در ایران ناراضی و خواستار جلوگیری از نفوذ استکبار امریکا بودند . امام رابطه @@N@@امریکا و ایران را شامل بحث فقهی”نفی سبیل” می دانستند . و معتقد بودند تمامی گرفتاریهای ملت ایران به اجانب به خصوص به @@N@@امریکا منتسب است:
“دنیا بداند که هر گرفتاری که ملت ایران و ملل مسلمین دارند، از اجانب است . از امریکاست . ملل اسلام از اجانب عموما و از @@N@@امریکا خصوصا متنفر است، بدبختی دول اسلامی، از دخالت اجانب در مقدرات آنهاست، اجانبند که مخازن پرقیمت زمینی ما را به @@N@@یغما برده و می برند، انگلیس است که سالیان دراز طلای سیاه ما را با بهای ناچیز برده و می برد . اجانبند که کشور عزیز ما را @@N@@اشغال کرده و بدون محوز از سه طرف بر آن حمله کرده وسربازان ما را از پا در می آوردند .
دیروز ممالک اسلامی به چنگال انگلیس و عمال آن مبتلا بودند . امروز به چنگال امریکا و عمال آن . امریکاست که از اسراییل و @@N@@هواداران آن پشتیبانی می کند، امریکاست که به اسرائیل قدرت می دهد که اعراب مسلمان را آواره کند، امریکاست که وکلا را یا @@N@@بی واسطه یا با واسطه بر ملت ایران تحمیل می کند . امریکاست که اسلام و قرآن مجید را به حال خود مضر می داند و می خواهد @@N@@آنها را از جلوی خود بردارد، امریکاست که روحانیون را خار راه استعمار می داند و باید آنها را به حبس و زجر و اهانت بکشد، @@N@@امریکاست که … با ملت اسلام معامله وحشیگری و بدتر از آن می نماید” . (1)
حضرت امام (س) در قطعه مذکور علت روی آوردن کشورهای غربی به سوی ایران را وجود طلای سیاه یا نفت در ایران @@N@@می دانستند و به دلیل وجود نفت بود که قبلا انگلیس و بعد امریکا به سوی کشور ما سوق پیدا کردند . حضرت امام علل تنفر ملت @@N@@ایران را از اجانب و امریکا به وضوح بیان می دارند و کیفیت نفوذ امریکا در ایران را تشریح می کنند .
ایشان در جایی دیگر در مورد وابستگی اقتصادی ایران به امریکا در زمان شاه می فرمایند:
” … امروز اقتصاد ایران به دست امریکا و اسرائیل است . و بازار ایران از دست ایرانی و مسلم خارج شده است و غبار ورشکستگی و @@N@@فقر به رخسار بازرگانان و زراع نشسته است و اصلاحات آقایان، بازار سیاه برای امریکا و اسرائیل درست کرده است و کسی نیست @@N@@که به داد ملت فقیر برسد” . (2)
“از طرف دیگر کارشناسان و سرمایه داران بزرگ امریکا به اسم عظیم ترین سرمایه گذاری خارجی برای اسارت این ملت مظلوم به @@N@@ایران هجوم آوردند، سرمایه دارانی که بنا به نوشته بعضی از روزنامه ها هر لحظه از عمرشان دهها هزار دلار قیمت دارد، باید دید @@N@@برای چه منظور در تهران اجتماع می کنند; آیا برای غمخواری و انساندوستی است؟ کسانیکه دنیا را به خاک و خون کشیده اند و @@N@@دهها هزار انسان را برای شهرت به زیر خاک کرده اند در اینجا دوست صمیمی ما هستند؟ یا نفوذ دولت ایران و عظمت شاه موجب @@N@@این امر است (این را همه می دانند) یا سودجویی سیاسی و اقتصادی با دامنه وسیع آن که پایگاهش ایران و دنبال آن سایر ممالک @@N@@اسلامی و دیگر ممالک شرقی است از یک طرف، و خودباختگی دستگاه ننگین ایران در مقابل استعمار چپ و راست از طرف دیگر @@N@@موجب این بدبختی هاست” . (3)
این دوره تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه پیدا می کند و چون حضرت امام (س) معتقد بودند که رابطه ما با آمریکا به ضرر و زیان @@N@@کشور ما خواهد بود به آن، دوره نفی گفته می شود . امام در صدد بودند که مردم ما و کشور ما را از بدبختی نجات دهند . ایشان @@N@@علت بدبختی کشور را دو عامل می دانستند: یکی نفوذ کشورهای اجانب و یا امریکا برای چپاول و غارت ثروتهای زیرزمینی ما از @@N@@جمله نفت; و دیگری خودباختگی دستگاه پهلوی در مقابل بیگانگان . امریکا نه تنها اموال و ثروتهای ملی ایران را چپاول می کرد @@N@@بلکه در امور داخلی ایران همچون، انتخاب وکلای مجلس، حمایت از اسرائیل (که باعث غصب زمینهای ملل مسلمان شده بود) و … @@N@@دخالت می کرد . به این دلیل حضرت امام (س) شجاعانه در مقابل استعمار امریکا و استبداد پهلوی که منافع همسو داشتند، قیام @@N@@کردند و حتی در دوران تبعید هم این قیام و مبارزه را دنبال نمودند تا انقلاب اسلامی نقطه عطف دیگری در تاریخ کشورهای @@N@@اسلامی باشد .
این دوره، دوره گذار از رژیم کهن به نظام جدید است و از حساسیت بالایی برخوردار می باشد . حضرت امام به دقت واکنشهای @@N@@امریکا در قبال شاه و حرکتهای مردمی را زیر نظر دارند . ایشان در جواب سئوال یکی از خبرنگاران که پرسید تا حال دولت امریکا @@N@@با تمام نیرو پشتیبان شاه بود، آیا با رفتن شاه روابط شما با امریکا خوب خواهد شد؟ فرمودند: “بعد از رفتن شاه و تشکیل دولت، @@N@@این مسایل مورد مطالعه قرار خواهد گرفت” . (4)
ایشان حتی در جایی راه حل مطلوبی پیش روی امریکا قرار می دهند و می فرمایند: “در مورد امریکا، وقتی که واشنگتن از @@N@@مایت شاه و دولت بختیار دست بردارد، همه عداوت ها نسبت به امریکا از میان خواهد رفت” . (5)
اگر امریکا دست از حمایت شاه بردارد، دورنمای بهتری برای روابط ایران و امریکا می توان در نظر گرفت اما امریکا این کار را نکرد . @@N@@حضرت امام در جواب یکی از خبرنگاران که پرسید به نظر شما چرا امریکا می کوشد که شاه را بر تخت شاهی نگاه دارد؟ علت این @@N@@اقدام امریکا را به روشنی بیان می دارد; “چون در غارت مخازن کشور ما و تاسیس پایگاههای نظامی در نقاط مختلف مملکت، شاه @@N@@دست نشانده مطیع و تسلیم است” (6) . امریکا رفتار غیر عقلانی خود را تا جایی ادامه داد که بعد از سقوط رژیم محمدرضا شاه و @@N@@پیروزی انقلاب اسلامی همچنان به حمایت از شاه ادامه داد . یکی از خبرنگاران از حضرت امام پرسیدند: “نظر شما در مورد امریکا @@N@@چیست؟ شما فرموده اید که کشورهایی که از شاه حمایت کنند از این زمان به بعد با آنها روابطتان خوب نخواهد بود و تا زمانی که @@N@@دولتهای حامی سرکار باشند با آنها قطع رابطه خواهید کرد . آیا این بدان معنا است که تا کارتر در امریکا سرکار است شما با امریکا @@N@@دشمن خواهید بود؟ حضرت امام در جواب فرمودند: “ما تا ایشان با ملت ایران مخالفت می کند، از شاه حمایت می کند، با او مخالف @@N@@هستیم اما با ملت امریکا هیچ مخالفتی نداریم” . (7)
امریکا در نهایت از سقوط شاه اظهار تاسف می کند، و حضرت امام (ره) در این زمینه، جمله جالب توجهی دارند; “البته آمریکا باید @@N@@اظهار تاسف بکند، برای اینکه محمدرضا یک نوکر بسیار خوبی برای امریکا بود که همه منافع را به کام امریکا کرد . ایران را فقیر @@N@@کرد و همه را داد به امریکا و رفقای او البته باید اظهار تاسف بکند … ” (8)
در این دوره حضرت امام شتابزده و عجولانه با قضایا برخورد نمی کردند بلکه برعکس، رفتاری کاملا حکیمانه و همراه با شناخت و @@N@@اندیشه داشتند و سعی می کردند با واقع بینی هرچه بیشتر اقدامات امریکا را تحت نظر داشته باشند و براساس اعمال و رفتار @@N@@امریکا اقدام به پاسخ گویی نمایند تا اگر امریکا نسبت به انقلاب اسلامی حسن نیت به خرج بدهد، مسلما روابط حسنه برقرار کنند و @@N@@در غیر این صورت برقراری رابطه با امریکا را منع نمایند برای تشریح بهتر وضعیت این نقل قول قابل توجه است:
سئوال: آیا شما می خواهید ماندن تکنسین ها و مستشاران را در ایران ببینید؟ مستشارانی از امریکا (45000 نفر) آلمان غربی @@N@@(13000 نفر) بریتانیا (1000 نفر)، فرانسه (7500) و ژاپن (7000نفر)
جواب: در این مورد هر یک از این گروهها و نقش آنها در ایران و میزان احتیاج کشور به آنها، حکومت آینده مطالعه وبررسی @@N@@می کند و تصمیم می گیرد . حکومت آینده هیچ تعهدی در برابر ملت جز حفظ منافع و مصالح آنها ندارد . ” (9)
امریکا توقعات مورد انتظار حضرت امام را برآورد نکرد و حالب اینکه درنهایت خود باعث شد روابطش با ایران قطع شود . سردی @@N@@روابط ایران و امریکا از بحران گروگانگیری شروع شد . در این زمینه، امام (س) فرمودند:
“بارها گفته ام که گروگان گیری توسط دانشجویان مسلمان مبارز و متعهد ما عکس العمل طبیعی صدماتی است که ملت ما از @@N@@امریکا خورده است واینان فعلا با بازپس دادن اموال شاه معدوم و لغو تمام ادعاهای امریکا علیه ایران و ضمانت به عدم @@N@@خالت سیاسی و نظامی امریکا در ایران و آزادگذاشتن تمامی سرمایه های ما آزاد می گردند که البته این امر را محول به مجلس @@N@@اسلامی نموده ام تا آنان به هر نحو که صلاح می دانند ، عمل نمایند . با اینان در ایران به بهترین وجه رفتار شده است ولی تبلیغات @@N@@امریکا و اقمارش از هیچ دروغ و افترا و تهمتی در این مورد فروگذار نکردند” . (10)
“اما قضیه اینجایی که شما اسمش را سفارت می گذارید و ما اسمش را جاسوس خانه می گذاریم، این قضیه را یک دسته از جوان های @@N@@ما رفتند و آنجا را گرفتند و دیدند که محل جاسوسی است . اینجا اصلا یک سفارتخانه نیست، با اسم سفارتخانه یک محلی را درست @@N@@کردند برای جاسوسی و توطئه منطقه نه توطئه تنها برای ایران … ” (11)
امریکا با جاسوسی کردن در ایران، تمامی راه های ممکنه را بر روی روابط صحیح بست . حضرت امام (س) در پیامی به @@N@@حجة الاسلام موسوی خوئینی ها و دانشجویان خط امام به تشریح بیشتر گروگان گیری می پردازد و بازگرداندن گروگان ها را منوط @@N@@به استرداد شاه کردند و اعمال امریکا و اقدامات کارتر را اشتباه خواندند .
“جناب حجة الاسلام آقای موسوی خوئینی ها و برادران و خواهران دانشجوی ساکن در مرکز جاسوسی امریکا:
مرکز توطئه و جاسوسی به اسم سفارت امریکا و اشخاصی که در آن برضد نهضت اسلامی ما توطئه نموده اند از احترام سیاسی @@N@@بین المللی برخوردار نیستند، تهدیدات و تبلیغات دامنه دار ملت امریکا به قدر پشیزی نزد ملت ما ارزش ندارد، نه تهدیدات نظامی @@N@@او عاقلانه است و نه تهدید اقتصادی او واجد اهمیت و کارتر یک اشتباه دارد و آن اینکه گمان می کند همه دولت ها چشم بسته به @@N@@خدمت او ایستاده اند و این اشتباه بزرگ به زودی برای خودش هم روشن خواهد شد و طلیعه آن نیز مشهود است . ملت ایران به پا @@N@@خاسته که نگذارد این لانه های جاسوسی در ایران به عمل ننگین خود ادامه دهند و تا استرداد محمدرضا پهلوی برای محاکمه و @@N@@استرداد آنچه به یغما برده است، این لانه جاسوسی و آن جاسوسان حرفه ای به جای خود باقی خواهند ماند” . (12)
امریکا بعد از بحران گروگانگیری ماجرای طبس را به وجود آورد و این خود نقطه دیگری از برخورد نامتعادل امریکا در قبال ایران @@N@@بود . حضرت امام (س) در مورد حمله نظامی کارتر به طبس که نمونه آشکار از نقض قوانین بین المللی بود فرمودند:
” … آقای کارتر از روز اول هی با فریاد و با صدا می خواست تحمیل کند . اگر شما یادتان باشد اولی که این جوان های ما رفتند و این @@N@@لانه جاسوسی را گرفتند هی مسائل را اینها پخش می کردند یعنی آنها تعلیم می دادند و اینهایی که در ایران داشتند این را پخش @@N@@می کردند که بناست بیایند به لانه جاسوسی و چتربازها بیایند و اینها را بیهوش کنند و – عرض می کنم که – وارد شوند و چه بکنند @@N@@یا همه تهران را بیهوش بکنند . وقتی که اعتنا به این حرف نشد معلوم شد مسئله این نیست . حالا هم اینها امتحان کرده اند که @@N@@آمدند با آن تجهیزاتی که می گویند زیاد بوده است آمدند و در ایران هم پیاده شدند، خوب ضربه سیاسی خوردند، ضربه روحی @@N@@خوردند . جوانهای مردم را آوردند اینجا به کشتن دادند و به نظر من می آید که بیشتر از این مقداری است که اینها می گویند . @@N@@اینهایی که، بعضی از اینهایی که رفته اند و آنجا را دیده اند می گویند نخیر یک مقداری از اینها همچو سوخته شده اند که از آنها اثری @@N@@خیلی باقی نمانده است یک همچون جنایت کاری که جوانهای مملکت خودش را برای جنایت می فرستند به اینجا . این آقایان که @@N@@هی فریاد می زنند که شما نقض قراردادهای اجتماعی و بین المللی را کردید، خودش هم همین نقض قرارداد بین المللی را کرده @@N@@است که نظامی وارد کرده در یک مملکتی که مستقل است . این یکی از چیزهایی است که نقض حقوق بین المللی است، نقض @@N@@قراردادهای بین المللی است . این نقض قرارداد بین المللی را که ایشان آنجا هی فریاد می زند، خودش نقض می کند و اینقدرها هم @@N@@این مجالسی که در دنیا هست از او انتقاد نمی کنند، البته در این وضعیت که حال شکست خوردند انتقادات زیاد است لکن بدانید @@N@@که اگر این توفیقی پیدا کرده بود، همه این انتقادهایی که اینها می کردند، برمی گشت به تعریف و ثنا خوانی” . (13)
این گونه روابط مسلما نمی توانست پایدار بماند و نهایتا نیز پایدار نماند، ولی جالب توجه است که عامل قطع رابطه خود @@N@@امریکایی ها بودند و حضرت امام (س) و دولت جمهوری اسلامی ایران به چنین اقدامی مبادرت نکردند . حضرت امام (س) یک @@N@@سال قبل از قطع رابطه با امریکا صحبتی از آن به میان نمی آورد بلکه از حفظ روابط یا حفظ “بعضی روابط” صحبت می کردند .
سئوال: از شما نقل قول کرده اند که فرموده اید که به مصلحت ایران نیست داشتن روابط با امریکا . آیا این امکان پذیر است که در @@N@@یک لحظه ای از زمان، شما تصمیم بگیرید که تمامی روابطتان را با آمریکا قطع بکنید و تمام امریکاییان را و همچنین این گروگانها @@N@@را به امریکا مراجعه بدهید؟
جواب: امکان دارد این معنا، باید مطالعه بشود، این نحو روابطی که امریکا با ما تاکنون داشته است این طور سفارت خانه ای که @@N@@امریکا در ایران داشته است . ا ینها قابل قبول نیستند و اما اگر این محل جاسوسی متبدل شود به یک محلی که سفارت خانه @@N@@صحیح در آن باشد و آن طور روابطی که امریکا تاکنون با دولت ایران در رژیم سابق داشته است آن نباشد و ما صلاح ببینیم که @@N@@بعضی روابط محفوظ باشد، آن مانع ندارد، محفوظ می ماند . ” (14)
حضرت امام (س) در فقره ای خطاب به مردم شریف ایران، قطع رابطه با امریکا را روزنه پیروزی می دانند و به ملت ایران به دلیل @@N@@این قطع رابطه و چپاولگری نوید پیروزی و استقلال می دهند . ایشان با اینکه رابطه با ابرقدرت ها را به نفع ایران و هیچ کشور @@N@@دیگری نمی دیدند ولی طوری عمل کردند که خود امریکا به این “اشتباه” بزرگ اقدام کند:
“ملت شریف ایران، خبر قطع رابطه بین ایران و امریکا را دریافت کردم . اگر کارتر در عمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به @@N@@خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است . رابطه بین یک ملت به پاخاسته برای رهایی از چنگال چپاولگران بین المللی با @@N@@یک چپاولگر عالم خوار، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است . ما این قطع رابطه را به فال نیک می گیریم چون که @@N@@این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید امریکا از ایران است . ملت رزمنده ایران این طلیعه پیروزی نهایی را که ابر قدرت سفاکی را @@N@@وادار به قطع رابطه یعنی خاتمه دادن به چپاولگری ها کرده است، اگر جشن بگیرد حق دارد . ما امیدواریم که نابودی @@N@@سرسپردگانی مثل سادات و صدام حسین به زودی انجام گیرد و ملتهای شریف اسلامی به این انگل های خائن، آن کنند که ملت ما @@N@@با محمدرضای خائن کرد . به دنبال آن برای آزاد زیستن و به استقلال تمام رسیدن، قطع رابطه با ابرقدرتها خصوصا امریکا نمایند . @@N@@من کرارا گوشزد نموده ام که رابطه ما با امثال امریکا رابطه ملت مظلوم با جهانخواران است” . (15)
رابطه ایران و امریکا هر روز تیره تر می شود و امریکا از هیچ اقدام خصمانه ای جهت ضربه زدن به ایران کوتاهی نمی کند . محاصره @@N@@اقتصادی و جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران از این جمله اند، که حضرت امام (س) در هر دو زمینه سخنان مبسوطی دارند:
“این محاصره اقتصادی را که خیلی از آن می ترسند، من یک هدیه ای می دانم برای کشور خودمان، برای اینکه معنی محاصره @@N@@اقتصادی معنی اش این است که مایحتاج ما را به ما نمی دهند، وقتی که مایحتاج را به ما ندادند خودمان می رویم دنبالش . ممکن @@N@@است یک ده سالی زحمت بکشیم، ده سالی گرفتاری داشته باشیم، اما نتیجه آخرش این است که بعد از ده سال خودمان هستیم . ” (16)
حضرت امام (س) تمام فعالیتهای برضد ایران را ناشی از اقدامات امریکا می دانند و ملت ایران را به آگاهی و هشیاری در مقابل @@N@@اقدامات انجام شده فرا می خوانند:
“امریکا دشمن شماره یک مردم محروم و مستضعف جهان است . امریکا برای سیطره سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و نظامی @@N@@خویش بر جهان زیر سلطه، از هیچ جنایتی خودداری نمی نماید . او مردم مظلوم جهان را با تبلیغات وسیعش که به وسیله @@N@@صهیونیسم بین الملل سازماندهی می گردد، استثمار می نماید . او با ایادی مرموز و خیانت کارش چنان خون مردم بی پناه را @@N@@می مکد که گویی در جهان هیچ کس جز او و اقمارش حق حیات ندارند . ایران که خواسته است از هر جهت با این شیطان بزرگ @@N@@قطع رابطه کند امروز گرفتار این جنگ های تحمیلی است . امریکا عراق را وادار نموده است خون جوانان ما رابریزد . او سایر @@N@@کشورهای تحت نفوذش را وادار نموده است تا ما را با حصر اقتصادی از پای در آورد . مع الاسف اکثر کشورهای آسیایی هم با ما سر @@N@@ستیز برداشته اند . ملتهای مسلمان باید بدانند که ایران کشوری است که رسما با امریکا می جنگد و شهدای ما، این جوانان و @@N@@دلاوران ارتش و سپاه از ایران و اسلام عزیز در مقابل امریکا دفاع می کنند … چه، اگر ما با امریکا و سایر ابرقدرت ها و قدرت ها کنار @@N@@آمده بودیم . گرفتار این مصائب نبودیم … ما با امریکا در ستیزیم و امروز دست امریکا از آستین دولت عراق بیرون آمده است … ما @@N@@به شرق و غرب و به شوروی و امریکا پشت کرده ایم تا خود کشور خود را اداره کنیم، آیا حق است تا اینچنین مورد هجوم شرق و @@N@@غرب واقع شویم؟ … ” (17)
“دولت غاصب عراق به دستور امریکا مدت هاست به ایران تجاوز می کند و ما ندیدیم این جمعیت ها و سازمان ها ولو برای یک مرتبه @@N@@هم که شده است، اعتراض کنند . لکن برای پنجاه نفر جاسوس که با کمال انسانیت با آنها عمل می شود هر روز اعتراضات و فریاد @@N@@نقض حقوق بشر از حلقوم آنان طنین انداز است . ما ندیدیم که طرفداران حقوق بشر از حق دولت ضعیف و مظلوم ما دفاع کنند” .@@N@@ (18)
“اگر چنانچه قدرت امریکا نبود، صدام هم نمی توانست این کار احمقانه را بکند و اگر قدرت امریکا نبود، اسرائیل
هم نمی توانست این کار سفاکانه را بکند و اگر قدرت امریکا نبود، این دولت های اطراف خلیج [فارس] و امثال آنها هم این کارهایی @@N@@را که حالا انجام می دهند، نمی دادند” . (19)
” و من با وجود چنین شرایطی به همه سران کشورهای خلیج فارس و همه ابرقدرتهای شرق و غرب و خصوصا امریکا و شوروی @@N@@هشدار می دهم و آنان را از دخالت و ماجراجویی و تصمیمات عجولانه برحذر می دارم . ” (20)
حضرت امام (س) در فقرات مزبور اقدامات امریکا را به وضوح بیان می دارند . جنگ تحمیلی عراق در برابر ایران و اقدامات @@N@@ناخوشایند تمامی کشورهای وابسته به یکی از ابرقدرت های شرق و غرب و حتی اقدامات کشورهای خلیج فارس را ناشی از @@N@@فعالیتهای خصمانه امریکا می داند و همه این اعمال را به خوبی در یک کلمه “عجولانه” خلاصه می کنند و به آنان هشدار می دهند تا @@N@@مقبولانه تر عمل نمایند . بدین ترتیب، روابط ایران و امریکا نه تنها رو به بهبودی نرفت که بعد از دوره کوتاه صبر و انتظار، بیشتر رو @@N@@به سردی گرایید و خصمانه تر شد .
همیشه این سئوال مطرح بود که علی رغم وجود سابقه سلطه طلبی ایالات متحده، قبل از انقلاب اسلامی، آیا حضرت امام (س) @@N@@خواهان ایجاد ارتباط با امریکا خواهند بود یا خیر؟ ایشان دقیقا براساس واقع بینی و به مثابه رهبری انقلابی و سیاستمداری @@N@@برجسته در کوران انقلاب پاسخ به سئوال خبرنگاری که پرسید “رابطه یک دولت اسلامی و دولت امریکا در آینده چگونه خواهد @@N@@بود؟ ” فرمودند:
“باید ببینیم امریکا خودش در آینده چه نقشی دارد . اگر امریکا بخواهد، همانطور که حال با ملت ایران معامله می کند با ما رفتار @@N@@کند، نقش ما با او خصمانه است و اگر چنانچه امریکا به دولت ایران احترام بگذارد ما هم با همان احترام متقابل عمل می کنیم و با @@N@@او به طور عادلانه، که نه به او ظلم کنیم و نه به ما ظلم کند، رفتار خواهیم کرد و اشکال پیش نمی آید” . (21)
ایشان در پاسخ به این پرسش که “دولی که در جریان انقلاب کنونی ایران، آشکارا از شاه حمایت کرده اند، در صورتی که اظهار @@N@@ندامت کنند آیا مناسبات خود را با آنها ادامه می دهید؟ ” جواب دادند: “بله . مگر اسرائیل … ” . (22) حضرت امام (س) دقیقا در اینجا @@N@@امکان رابطه را رد نمی کنند و علی رغم گذشته ناخوشایند امریکا خواهان رابطه سالم و متقابل هستند . ایشان در جای دیگر @@N@@فرمودند: “در مورد امریکا وقتی که واشنگتن از حمایت شاه و دولت بختیار دست بردارد همه عداوت ها نسبت به امریکا از میان @@N@@خواهند رفت” . (23) و همچنین در پاسخ به این پرسش که “روابط آتی ایران باایالات متحده چگونه خواهد بود؟ ” . فرمودند: “مادامی @@N@@که آنها روابط حسنه داشته باشند، روابط حسنه است . اگر چنانچه دولت امریکا دست از پشتیبانی شاه بردارد و دست از دخالت در @@N@@مملکت ما بکشد و ما را به حال خود بگذارد، با او روابط حسنه خواهیم داشت” . (24)
در جایی دیگر، حضرت امام (س) مجددا بر دیدگاه های خود تاکید می فرمایند:
سئوال: شما اخیرا گفته اید که اگر امریکا سیاست تسلط جویی خود را در برابر ایران تغییر دهد شما حاضر خواهید بود در روابط @@N@@خود با امریکا تجدیدنظر کنید، منظور شما از این مطلب چیست؟
جواب: ” اگر امریکا به نحو صحیح رفتار کند و در امور داخلی ما مداخله نکند و مشاوران خود را که در امور کشور ما دخالت دارند @@N@@فرا خواند، ما نیز به آنها احترام خواهیم گذاشت” . (25)
حضرت امام (س) کاملا بین رابطه (Relationship) ، وابستگی ( (dependency و تسلط ( (domination تمایز قایل@@N@@بودند . در نقل قول ذیل، این نکته روشن است .
سوال: حضرت آیة الله، آیا شما خواهان قطع تمام روابط ایران با قدرت های خارجی هستید یا اینکه مایل به ادامه این روابط @@N@@می باشید و در صورت قطع این روابط آیا سیاست شما بسیار شدید و مخالف خواهد بود؟
جواب: “خیر، ما خواهان قطع روابط نیستیم، ما خواهان قطع وابستگی های ایران به دول خارجی هستیم که اکنون، شاه ایران را @@N@@وابسته به امریکا و سایر دول کرده است” . (26)
حضرت امام (س) معتقدند رابطه، جریانی دو طرفه براساس منافع ملی، احترام متقابل، عدالت، حق تعیین سرنوشت و دور از @@N@@هرگونه سلطه گری و سلطه طلبی است . ایشان نه تنها در این تعریف اصول و موازین و مقررات حقوق بین الملل را رعایت نموده اند @@N@@بلکه با وارد کردن مفهوم “عدالت” ( (justice آن را در چارچوب های اسلامی قرار دادند . عدالت از اصولی است که در سراسر@@N@@تاریخ به آن توجه خاص شده است و جوامع انسانی همیشه در صدد دست یابی به آن بوده اند . در نظر حضرت امام (س) عدالت، @@N@@صرفا مختص مسلمین نیست بلکه عدالت، نفع همه است و باعث منع ظلم و ستم نسبت به تمامی انسان ها می شود . عبارت @@N@@مشخص تر، هم به نفع ایران است و هم به نفع امریکا .
سوال: بعضی می گویند شما غرب را به لرزه درآوردید، آیا ما غربی ها حق داریم از شما بترسیم؟
جواب: “اما اینکه می گویید غرب به لرزه درآمده، اگر از این لحاظ است که ما مطلب حقی گفته ایم و بدین مناسبت قلب مردم غرب @@N@@را به لرزه انداخته است، مایه ترس نیست، مایه امید است . غرب، باید غربی که احتمال می دهند منافعشان به خطر افتاده خوف @@N@@داشته باشند لکن اگر با عدالت رفتار کنند خوفشان بی جاست، ایران هم با آنان به عدالت رفتار خواهد کرد . ” (27)
حال که دیدگاههای حضرت امام (س) در مورد نوع رابطه با امریکا مطرح شد، سوال دیگری در مورد موضع و اهداف @@N@@یاست خارجی ایران مطرح می شود . به عبارت دیگر، ایران باید برای ارتباط خود در سیاست خارجی از چه اهداف روشن و صریحی @@N@@پیروی کند؟ حضرت امام (س) این اهداف را به روشنی بیان می دارند:
سوال: سیاست خارجی جمهوری اسلامی، خصوصا در رابطه با ابرقدرت ها چه خواهد بود؟
جواب: “سیاست دولت اسلامی، حفظ استقلال، آزادی ملت و دولت و کشور و احترام متقابل بعد از استقلال تمام می باشد و فرقی @@N@@بین ابرقدرت ها و غیر آنها نیست” . (28)
سوال: آیا در جمهوری آینده این را شما پیش بینی می فرمایید که کشور شما در روابط با ابر قدرت ها بی طرف باشد یا بیشتر در @@N@@اردوگاه غرب قرار بگیرد؟
جواب: “خیر . در هیچ اردوگاهی قرار نمی گیرد و بی طرفی خودش را حفظ خواهد کرد” . (29)
سوال: پیمان های خارجی که انقلاب کوشش دارد برقرار نماید چیست؟
جواب: “ما هرگز داخل درب های بسته زندگی نمی کنیم ولی این درها را نیز برای استعمارگران باز نمی نماییم که اکنون شاه @@N@@چنین کرده است . روابط خارجی ما براساس حفظ آزادی، استقلال و حفظ مصالح و منافع اسلام و مسلمین است . براین اساس، هر @@N@@کشوری که مایل باشد، با احترام متقابل عمل می کنیم” . (30)
سیاست خارجی جمهوری اسلامی از نگاه حضرت امام (س) براساس حفظ استقلال و آزادی ملت و دولت، احترام متقابل، بی طرفی @@N@@و منافع و مصالح ملی و اسلامی استوار است . ایشان، حتی در اوایل انقلاب، در دو مورد جریان صدور نفت به غرب با واقع بینی @@N@@سیاسی عمل کردند و اعلام داشتند مادامی که روابط در چارچوب سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بگنجد مشکلی در این @@N@@زمینه پیش نمی آید و بدین ترتیب امکان هیچ گونه بهانه گیری واهی را برای کشورهای غربی باقی نگذاشتند .
سوال: نظر شما درباره این ترس و نگرانی در میان امریکایی ها که اگر شاه برود یا خلع شود ، جریان نفت به غرب قطع خواهد شد @@N@@چیست؟
جواب: “این هم یکی از تبلیغات شاه و طرفداران اوست، ما با برقراری حکومت اسلامی نمی خواهیم نفت را در زیرزمین نگه داریم . @@N@@برای اداره کشور، ما احتیاج به پول نفت داریم به هرکس که بخرد به طور عادلانه نفت را می فروشیم و درآمد حاصل از آن را آن @@N@@طور که صلاح ملت باشد به کار می اندازیم . لکن به طوری که شاه عمل می کند که خیانت است، ما نمی خواهیم عمل کنیم” . (31)
سوال: گفته اید که در جمهوری اسلامی به صادرات گاز و نفت به کشورهای غربی ادامه داده و تکنولوژی آنها را وارد خواهید کرد، @@N@@تحت چه شرایطی؟
جواب: “ما نه چاههای نفت را می بندیم و نه درهای مملکت را به روی خود می بندیم ونه کشور را به بازار مصرف هرچه که غرب @@N@@می سازد و می خواهد به ما تحمیل کند، تبدیل می کنیم . ما از نفت استفاده خواهیم کرد . ولی دلیلی ندارد که همیشه صادر کننده @@N@@آن باشیم . ما چیزی را که نداریم و به آن نیاز داریم، از خارج می خریم ولی چرا خود تولیدکننده مایحتاج خود نباشیم؟
سیاست ما همیشه بر مبنای آزادی، استقلال و حفظ منافع مردم است که این اصل را هرگز فدای چیزی نمی کنیم” . (32)
حضرت امام (س) هیچ وقت رابطه با غرب را رد نمی کردند و حتی معتقد بودند که ما به ملتهای غرب هیچ نظر سوئی نداریم و @@N@@حتی فرمودند با آنها صمیمی هستیم چنین برخوردی در عرف دیپلماتیک به معنی “چراغ سبز” است و اگر غرب و امریکا براساس @@N@@احترام متقابل عمل می کردند، مشکلاتی که بعد از انقلاب اسلامی بین ما و غرب روی داد هرگز رخ نمی داد و زمینه مناسب @@N@@همکاری بین ایران و غرب فراهم می شد . امام (س) نظر خود را در این زمینه به روشنی بیان می دارند:
سوال: روابط دولت آینده با غرب چگونه خواهد بود؟ آیا تمام خارجی هایی که در ایران هستند باید ایران را ترک کنند؟
جواب: “ما به ملتهای غرب نه تنها هیچ نظر سوئی نداریم بلکه با آنان هم صمیمی هستیم . آن دولتهایی که با ملت ایران بدرفتای @@N@@کرده اند ما با آنها نظر خوبی نداریم و در هر صورت با غربی ها ما رفتارمان عادلانه است و هیچوقت با هیچ کس رفتار ظالمانه @@N@@نخواهیم داشت” . (33)
حضرت امام (س) همچنین انتظارات خود را از مردم امریکا این گونه بیان می دارند:
سوال: اگر شاه سرنگون شود، نقشی را که ایالات متحده خواهد داشت چه خواهد بود؟
جواب: “آنچه را که ما از امریکا انتظار داریم این است که به مصالح ملت و استقلال مملکت ما احترام بگذارد و از دخالت د رامور ما @@N@@خودداری کند” . (34)
گرچه حضرت امام (س) رفتار هیات حاکمه امریکا را مورد مذمت و سرزنش قرار می دهند ولی هیچگاه به مردم امریکا @@N@@بی احترامی نمی کنند و حتی از آنها جهت رفع اختلافات طلب کمک و مساعدت هم می نمایند .
سوال: آیا تغییری در اتحاد شما با امریکا رخ خواهد داد؟
جواب: “ما با ملت امریکا روابط دوستانه داریم و با دولت امریکا روابطی برقرار می کنیم که به نفع ملت ایران باشد” . (35)
سوال: راجع به روش امریکا چه قضاوتی دارید؟
جواب: “دولت و رئیس جمهوری امریکا در جریانات اخیر به صورت دشمن ملت ایران رفتار کردند . حضور پایگاه های نظامی و @@N@@حضور مستشاران امریکایی کشور ما را فقیر کرده است . امریکا در کشتار فجیع ملت ما توسط شاه از این رژیم حمایت کرد و شریک @@N@@جرم شناخته می شود . اکنون باملت امریکاست که هیات حاکمه خود را تحت فشار قرار دهد” . (36)
حضرت امام (س) حرف آخر خود را در مورد رابطه ایران و امریکا این گونه بیان می کنند:
سوال: روابط آینده ایران با آمریکا چگونه خواهد بود؟ آیا دولت رئیس جمهور کارتر اثر نهضت اخیر در ایران را درک کرده است؟ آیا @@N@@فکر می کنید که روابط ایران و امریکا باید تغییر کند در چه جهت؟
جواب: “روابط ما با امریکا و همچنین با سایر کشورهای جهان براساس احترام متقابل خواهد بود . ما برای امریکا حق تعیین @@N@@سرنوشت خودمان را قایل نخواهیم بود . آنچه تا به حال دولتهای گذشته در امریکا و اکنون دولت آقای کارتر انجام داد و می دهد، @@N@@نشان می دهد که هنوز به تمام وسایل متوسل می شوند که این سلطنت را برای تامین منافع خودشان حفظ کنند و لذا هنوز @@N@@الت خصمانه نسبت به نهضت اسلامی کنونی دارند، تا وضع به این منوال است نظر ما نیز نسبت به سیاست امریکا نظری منفی است @@N@@و البته ما حساب ملت امریکا را با دولت امریکا جدا کرده و می کنیم و از ملت امریکا می خواهیم که از نهضت اسلامی ایران @@N@@پشتیبانی کنند . روابط فعلی ایران و امریکا، روابط ارباب و نوکری است که قطعا باید به یک رابطه سالم تغییر پیدا کند” . (37)
با استناد به بیانات حضرت امام (س) مشخص می شود که رابطه فی حد ذاته نه تنها چیز بدی نیست بلکه در صورت سلامت حتی @@N@@برای گسترش، ترقی و توسعه لازم و ضروی است . رابطه همچون تیغ دو دم عمل می کند، هم می تواند ترقی و پیشرفت را به @@N@@ارمغان آورد و هم می تواند موجب رابطه وابستگی و زیر سلطه رفتن شود . پس درک رابطه ( (Relationship و وابستگی ( (dependeny و حد و حدود آنها بسیار اساسی است .
حضرت امام (س) علی رغم ظلم و ستم های امریکا در زمان شاه در قبال ملت ایران”توبه” را می پذیرفتند و اگر امریکا از رفتار “@@N@@سلطه طلبانه” خود دست می شست “رابطه حسنه” با این کشور را می پذیرفتند . ایشان “رابطه حسنه” و “رابطه سالم” را شامل @@N@@شروطی به قرار ذیل می دانند:
1 . احترام متقابل
2 . اصل تعیین سرنوشت
3 . پرهیز از هرگونه سلطه جویی و سلطه طلبی
4 . حفظ منافع ملی
5 . برقراری عدالت
اگر روابط میان دو کشور بر این اصول استوار باشد هیچ وقت رابطه به وابستگی تبدیل نخواهد شد، در غیر این صورت رابطه عین @@N@@وابستگی است و بر دستگاه سیاست خارجی ماست که به وضوح میان این دو تمایز قائل شود و اما هرجا که احساس کرد امکان @@N@@برقراری ارتباط وجود دارد و یا رابطه وابستگی حذف شده است و شرایط و امکان رابطه به وجود آمده است اقدام جدی نماید .
1 . موسوی خمینی، روح الله: صحیفه نور، جلد 22، تهران ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام (س) .
2 . بیل، جیمز: عقاب و شیر، ترجمه مهوش غلامی، تهران، شهرآب، 1371
3 . کدیور، جمیله: رویارویی انقلاب اسلامی ایران و امریکا، تهران، اطلاعات، 1372
4 . برژینسکی، زیبگنیو: در جستجوی امنیت ملی، ترجمه ابراهیم حسینی، تهران، نشر سفیر، 1369
5 . کاتوزیان ، محمد علی: اقتصاد سیاسی ایران، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران، پپیروس، 1366
6 . فاوست، لوئیس، ایران و جنگ سرد، ترجمه کاوه بیات، تهران، وزارت امو رخارجه، 1374
7 . دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی، مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی، بی تا
8 . هوشنگ مهدوی، عبدالرضا: سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، تهران ، البرز، 1375
9 . منصوری، جواد: 25 سال حاکمیت امریکا بر ایران، تهران، بی تا، 1364
10 . لوین، مایکل: شاه و کارتر، ترجمه مهدی افشار، تهران، دنیای کتاب، 1371
11 . سولیوان، ویلیام و آنتونی پارسونز: خاطرات دو سفیر، ترجمه محمود طاعی، تهران، علم، 1375
12 . برزگر، ابراهیم: مبانی تصمیم گیری سیاسی از دیدگاه امام خمینی (س)، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1373
13 . برژینسکی، زیبگنیو: اسرار سقوط شاه و گروگانگیری، ترجمه حمید احمدی، تهران، نراقی، 1362
14 . لاون، جان: چالش های سیاست خارجی امریکا، ترجمه حسین نورانی بیدنت، تهران، سفیر، 1371
15. Keddi, NIKKI & Gasion rowski: Neither East Nor West: Iran / The Somi nionandThe us. New Hawen and London : Uole – umieshis P, 40.1990
16. Jones, Howes: the Course of American diplomacy (From the Revolution to the war) Chicago : Borsey Press, 1988.
1 . امام خمینی (س)، صحیفه نور، ج 1، ص 110 .
2 . همان، ص 112 – 113 .
3 . همان، ص 154
4 . همان، ص 133 .
5 . همان، ص 218 .
6 . همان، ص 98 .
7 . همان، ص 133 .
8 . همان، ص 174 .
9 . همان، ص 177 .
10 . همان، ج 13، ص 84 .
11 . همان، ج 11، ص 56 و 57 .
12 . همان، ج 10، ص 195 .
13 . همان، ج 13، ص 67 .
14 . همان، ج 22، ص 260 .
15 . همان، ج 12، ص 40 .
16 . همان، ج 14، ص 77 .
17 . همان، ج 12، ص 84 و 83 .
18 . همان، ج 13، ص 60 .
19 . همان، ج 17، ص 71 .
20 . همان، ج 20، ص 120 .
21 . همان، ج 3، ص 33 .
22 . همان، ص 26 .
23 . همان، ج 4، ص 218 .
24 . همان، ص 197 .
25 . همان، ص 186 .
26 . همان، ص 229 .
27 . همان، ج 22، ص 161 .
28 . همان، ج 3، ص 89 .
29 . همان، ج 22، ص 156 .
30 . همان، ج 3، ص 236 .
31 . همان، ص 108 .
32 . همان، ص 49 .
33 . همان، ص 258 و 258 .
34 . همان، ص 98 .
35 . صحیفه نور، جلد 2، ص 17 .
36 . صحیفه نور، جلد 4، ص 241 .
37 . همان، ص 7 و 8 .
موضوع: ویژه مسائل زنان و خانواده
موضوع: فرهنگی, مسائل اجتماعی, دانشجویی
موضوع: علوم انسانی
برای اجرای این برنامه لطفا جاوا اسکریپت دستگاه خود را فعال کنید
برای اجرای این برنامه لطفا جاوا اسکریپت دستگاه خود را فعال کنید
برای اجرای این برنامه لطفا جاوا اسکریپت دستگاه خود را فعال کنید
برای اجرای این برنامه لطفا جاوا اسکریپت دستگاه خود را فعال کنید
نظر امام در مورد رابطه با امریکا
روابط سیاسی ایران و امریکا رسما از سال 1262. ش (1883. م) آغاز شد. تا مدتها سیاست اعلام شده و رسمی ایالاتمتحده بر این مبنا بود که در امور داخلی سایر کشورها مداخله نکند و این سیاست در دورههای مختلف همچنان از سوی زمامداران امریکا با شدت و ضعفهایی دنبال میشد. امریکاییها زمانی که ایران محل رقابت شدید بین دو دولت روسیه و انگلستان بود، ضمن اعلام بیطرفی سعی داشتند از این طریق اعتماد دولت و ملت ایران را به خود جلب نمایند تا در بلندمدت به منافع سیاسی و اقتصادی خاص خود در ایران و منطقه دست پیدا کنند. آنان کاملا درست تشخیص داده بودند؛ این امر مستلزم آن بود که ابتدا اعتماد مردم ایران را به خود جلب کنند و سپس در مرحله بعد، از حضور و نفوذ دولتهای روسیه و انگلستان در کشور بکاهند و همینطور هم شد؛ بدین معنا که ایالاتمتحده بهتدریج از نفرت مردم نسبت به روس و انگلیس بهرهبرداری نمود و بهویژه در جریان جنگ جهانی دوم که نیروهای متفقین ایران را به تصرف خود درآورده بودند، امریکاییها پس از اتمام جنگ تلاش زیادی در عرصه بینالمللی در حمایت از ایران انجام دادند تا سرانجام سربازان روسی از شمال کشور خارج شدند. امریکا با این اقدام خود، در اصل در زمینه اعتمادسازی بهنوعی سنگ تمام گذاشت. هرچند هدف اصلی آنها در آن زمان جلوگیری از نفوذ روسیه در کشور و جایگزینی خود بود اما تعقیب همین سیاست نیز توانست به جلب اعتماد ملت و دولت ایران منجر شود. جانبداری امریکا از دولت ایران در این مقطع درواقع بهخاطر اهمیتی بود که آنها برای این منطقه حساس بهعنوان منبع عظیم انرژی و سدی در برابر نفوذ کمونیسم قائل بودند. اما پس از آنکه پروژه اعتمادسازی تکمیل شد و دست روسیه و سپس انگلیس از ایران کوتاه گردید و امریکا بهطورکامل بر اریکهای که پیشتر آن دو کشور بر آن نشسته بودند تکیه داد، بهتدریج سیاست خود را ـ بهویژه پس از سال 1320. ش ـ تغییر داد و در لوای روابط دوستانه دخالت مستقیم و گسترده خود را در تمامی امور و زمینههای داخلی کشورمان آغاز کرد و تا آنجا پیش رفت که در سالهای بعد کشور ایران تنها در ظاهر مستعمره امریکا نبود وگرنه آنها نه تنها استقلال سیاسی ما را نقض کردند بلکه جنایات فراوانی نیز در حق مردم ایران روا داشتند. این دخالتها و تعدیات امریکا ابعاد و انواع گوناگونی را شامل میشود که در اینجا، پیش از ورود به مبحث اصلی، به دو مورد از مهمترین آنها اشاره میکنیم.[1]
در سال 1379. ش اسنادی از سازمان سیا و وزارت امورخارجه امریکا انتشار یافت که به استناد صریح این اسناد، نمایندگان سرویسهای جاسوسی و امنیتی بریتانیا سرنگونی دولت مصدق و جایگزیننمودن یک حکومت کاملا وابسته را به نمایندگان سازمان سیا (C.I.A) پیشنهاد کردند که در فروردین 1332. ش (مارس 1952) به آن از سوی دولت ایالاتمتحده پاسخ مثبت داده شد و به تبع آن، طرح یک کودتا در ایران، پس از مطالعات فراوان و بازنگریهای مکرر توسط ماموران انگلیسی و امریکایی، ریخته شد و در قالب طرح Ajaax.P.T در تاریخ بیستویکم تیرماه همان سال بهتایید رئیس سازمان سیا، وزیرامورخارجه و نیز رئیسجمهور وقت امریکا (آیزنهاور) رسیده و سرانجام پس از فراهمشدن مقدمات و استخدام عوامل داخلی، این طرح در بیستوهشتم مرداد 1332 با موفقیت به انجام رسید.[2] در نتیجه این کودتا، دولت دکتر مصدق سقوط کرد و شاه که از بیم مخالفتها و اعتراضات مردمی به ایتالیا گریخته بود مجددا به کشور بازگشت و بدینطریق سلطه همهجانبه امریکا بر کشورمان آغاز شد. هرچند سران کاخ سفید همواره دخالت مستقیم خود در ماجرای کودتای بیستوهشتم مرداد 1332 را کتمان میکردند اما سرانجام در بیستوهفتم اسفند سال 1378 مادلین آلبرایت، وزیرخارجه وقت ایالاتمتحده، برای نخستینبار در یک سخنرانی رسمی و بدون هیچگونه عذرخواهی از ملت ایران، به نقش مستقیم و محوری ایالاتمتحده در این کودتا اعتراف کرد.
شاه پس از کودتای ننگین بیستوهشتم مرداد عملا به آلت دست و عامل واقعی امریکاییها تبدیل شد. از سوی دیگر حمایت امریکا از شاه نیز پس از این واقعه وارد مرحله جدیدی شد و حمایتهای مالی، سیاسی و نظامی ایالاتمتحده از دولت پهلوی بهشدت افزایش یافت. این امر بهتدریج سبب گردید تا رژیم شاه بیشازپیش به امریکا وابسته شده و نفوذ این کشور در ارکان حاکمیت ایران افزایش یابد. امریکاییها که ایران را جزیره ثبات خود در منطقه پرتلاطم خاورمیانه میدانستند، تا آخرین روزهای حیات رژیم پهلوی دست از حمایت شاه برنداشتند و در تمام این سالها در برابر جنایات و ستمهای این دیکتاتور دستنشانده خود علیه مردم ایران سکوت اختیار کردند. این روند حتی تا زمان اوجگیری اعتراضات مردمی به رهبری امام خمینی(ره) ادامه داشت و در حالیکه ملت ایران یکپارچه نابودی شاه را فریاد میزدند، امریکا همچنان تلاش میکرد بههرشکلممکن رژیم پهلوی را پابرجا نگاه دارد. جیمی کارتر در اوج اعتراضات مردمی (دیماه 1356) در جریان سفر خود به ایران و بدون توجه به واقعیات و مظالم حکومت پهلوی، علاقه خود نسبت به شاه را چنین ابراز داشت: «هیچ کشور دیگری در جهان برای برنامهریزی مشترک از ایران به امریکا نزدیکتر نیست. هیچ کشور دیگری برای مشکلات منطقهای که مورد علاقه هر دو طرف نیز هست، ارتباط نزدیکتری از ایران با ما ندارد و هیچ رهبر دیگری نزد من احترامی عمیقتر و رابطه دوستانهتر از شاه ندارد.»[3]
حمایتها و پشتیبانیهای ایالاتمتحده از حکومت پهلوی و شخص شاه سرانجام بر اثر مبارزات ملت و نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی(ره) بیاثر شد و با اوجگرفتن اعتراضات و مخالفتهای مردم، شاه در حالیکه تا آخرین ساعات مشغول مشاوره و رایزنی با مقامات مختلف امریکایی جهت حفظ و تداوم حکومت خود بود، سرانجام از کشور فرار کرد. امریکا در نتیجه حمایتهای بیدریغ و علیه ملت ایران از شاه، در نگاه مردم ایران مصداق این اصل قدیمی قرار گرفت که «دوست دشمن ما، دشمن ماست.» بههرحال، کارنامه نزدیک به سهدهه حمایت همهجانبه کاخ سفید از محمدرضاشاه دیگر امری نبود که بر ایرانیان پوشیده باشد. بنابراین باید گفت یکی از ویژگیهای اصلی حرکت انقلابی سال 1357 را انزجار و خشمی تشکیل میداد که مردم ایران نسبت به امریکا و دخالتها و سیاستهای آن در ایران داشتند. اما متاسفانه ایالاتمتحده به جای آنکه از این واقعه عبرت گرفته و پس از آن سعی در ترمیم و جبران این کدورتها بهشیوهایدرست داشته باشد، همچنان به عداوت خود با ملت ایران ادامه داد و پس از انقلاب نه تنها از دخالتهای بیجا در سیاست داخلی کشور باز نایستاد بلکه از طریق سفارت خود در تهران به انحاء مختلف، در ارتباط با گروههای درگیر در وقایع انقلاب سعی بر ایجاد اخلال در استقلال و اسلامیت نظام داشت و میخواست بار دیگر از طریق برخی عوامل داخلی نفوذ ازدسترفته خود را مجددا احیا کند. مقاله حاضر نیز در اصل به یکی از این موارد دستاندازیهای ـ البته باز هم نافرجام ـ دولت امریکا در ایران در ارتباط با نهضت آزادی میپردازد.
حضرت امامخمینی(ره) که در نخستین روزهای بهمن سال 1357 بهعنوان رهبر انقلاب به میهن مراجعت نمود، اصلیترین هدف و سیاست خود را سرنگونی دولت دستنشانده و استقرار یک حکومت انقلابی، مستقل و هماهنگ با اهداف حرکت مردم ایران اعلام کرد و پس از مشورت با گروهها و شخصیتهای برجسته و فعال در عرصه انقلاب و باتوجه به شرایط، اقتضائات و تنگناهای موجود، مهندس مهدی بازرگان را بهعنوان نخستوزیر دولت موقت معرفی کرده و او را مامور به تشکیل کابینه نمود. بازرگان نیز باتوجه به سوابق و فعالیتهای گذشته خود، بیشتر اعضای دولت موقت را از بین دوستان و یاران خود در تشکیلات موسوم به نهضت آزادی انتخاب کرد که البته در این میان، برخی چهرههای جبهه ملی نیز به چشم میخوردند. لذا طبیعتا مشخص بود که ماهیت و عملکرد این دولت و سیاستهای آن در ابعاد داخلی و خارجی منطبق بر باورها و ایدئولوژی حاکم بر این گروهها خواهد بود. اما از آنجا که رئیس دولت موقت ـ مهندس بازرگان ـ و نیز بیشتر اعضای آن از گروه نهضت آزادی بودند، میتوان گفت سیاستها و ایدئولوژی حاکم بر آن را در اصل باید به نهضت آزادی منسوب کرد. این نوشتار نیز بر آن است که ضمن نقد سیاستهای دولت موقت در نزدیکیجستن به ایالاتمتحده، ریشههای این سیاستها را در ماهیت و تعریف گروه نهضت آزادی نشان دهد.
امام خمینی(ره) پس از ورود به کشور در دوازدهم بهمنماه 1357 و نطق معروف خود در این روز مبنی بر تعیین دولت، در پانزدهم بهمن در حالیکه هنوز رژیم شاه مستقر بود، طی حکمی مهندس مهدی بازرگان را ـ به پیشنهاد شورای انقلاب ـ بهعنوان رئیس دولت موقت مامور کرد تا جهت سامانبخشیدن به امور آشفته کشور کابینه خود را تشکیل دهد. بازرگان پس از دریافت این فرمان و انجام رایزنیها و مشورتهای لازم، با کابینهای متشکل از نوزده عضو فعالیت خود را رسما آغاز کرد. دولت موقت در مجموع دویستوهشتادوهفت روز عمر کرد و در این مدت کوتاه برای پنجبار دست به ترمیم کابینه زد.
مهندس بازرگان به لحاظ شخصیتی، فردی معتقد و دارای دغدغههای دینی بود. او سابقه مبارزه علیه رژیم شاه را نیز همراه داشت و نسل جوان مبارز پیش از انقلاب کموبیش از ایشان تاثیر میپذیرفت. با این وجود، وی در بعد رهبری سیاسی ضعفهای غیرقابلاغماض و فراوانی داشت. شاید بتوان گفت عمدهترین ضعف او و دولتش آن بود که نتوانست شرایط انقلاب و فضای انقلابی حاکم بر کشور را بهدرستی درک کرده و همگام با حرکت انقلابی و همسو با سیاستهای امام حرکت کند. بازرگان در حالیکه از علوم و دانش غربی آگاهی داشت اما درخصوص فرمولها و تاکتیکهای سیاسی حاکم بر جهان، فاقد آگاهی لازم بود و بههمیندلیل در رفتار سیاسی خود، بهویژه در دوران تصدی نخستوزیری دولت موقت، دچار لغزشهای بزرگ و خطرناکی شد.
خوی مصالحهگر و تاحدودی غربباور بازرگان سبب شد که او در برابر سیاستهای خصمانه امریکا که سابقه حمایت از شاه را داشت و در روزهای نخستپیروزی انقلاب نیز به دخالت و جاسوسی در کشور میپرداخت، همواره با مشی مصالحتآمیز همراه با پنهانکاری برخورد کند. اشتیاق و علاقه بازرگان به حفظ روابط با دنیای غرب، بهویژه با امریکا، امری نیست که بتوان آن را انکار کرد. او همواره به برقراری روابط بین ایران و امریکا با دیده مثبت مینگریست و آن را عطیهای بیبدیل به حساب میآورد؛ چنانکه تنها یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی و سرنگونی رژیم شاه در مصاحبه با نیویورکتایمز چنین گفت: «دولت ایران مشتاق است روابط خوب خود با امریکا را از سر بگیرد.»[4] و در جایی دیگر، بدون درنظرگرفتن روابط خسارتبار و مداخلهگرانه امریکا در ایران، در مصاحبه با خبرنگار نیوزویک این روابط را بسیار دوستانه توصیف کرد: «ما روابط دوستانهای با ایالاتمتحده داشتهایم و میل داریم این روابط را با ایالاتمتحده و تمامی کشورهای جهان حفظ کنیم.»[5] در کل میتوان گفت مهندس بازرگان که چه پیش از انقلاب و چه پس از آن همواره شخص اول مطرح در نهضت آزادی بود، هیچگاه امریکا را دشمن اصلی انقلاب اسلامی ندانست و علاوه بر آنکه مدام با مسئولان امریکایی گفتوگو و تماس داشت، در مصاحبههای رسمی خود نیز همواره بر ایجاد روابط حسنه با امریکا تاکید میکرد. برقراری روابط حسنه با ایالاتمتحده در نزد بازرگان به اندازهای اهمیت داشت که بهنظر میرسید جزو امور اعتقادی او باشد؛ چنانکه وقتی درباره ابراهیم یزدی بهعنوان نامزد وزارت امورخارجه مطرح شد، بازرگان از او استنطاق میکرد تا مطمئن شود که او از مناسبات دوستانه با ایالاتمتحده پشتیبانی میکند. بازرگان همواره در حرفهای خود خاطرنشان میکرد که ایالاتمتحده در تلاش خود برای برقراری مناسبات حسنه با ایران «صداقت» دارد.[6] این طرز بیان بازرگان که نهتنها از برقراری رابطه با امریکا دفاع میکرد بلکه بر دوستانه و حسنهبودن آن نیز تاکید داشت، مخالفتها و اعتراضات گستردهای را از سوی مردم و چهرههای برجسته انقلابی برانگیخت.
ازسویدیگر، امریکا جایگاه ممتاز و ویژهای را برای دولت موقت قائل بود. علت این امر نیز آن بود که دولت ایالات متحده ازاینطریق به حفظ بنیادها، مراکز و منافع خود در ایران نظر داشت؛ چنانکه اسناد لانه جاسوسی نیز بر این مدعا صحه میگذارد. مطابق یکی از این اسناد، امریکا پس از انقلاب اهداف کوتاهمدت زیر را در ایران جستجو میکرد: «دستیابی به نفت، عدم پذیرش نفوذ شوروی، پیشرفت یک دولت میانهرو، دوست و غیر متعهد در ایران و در بلندمدت تسلط ناسیونالیستهای غیرمذهبی میانهرو بر اداره امور کشور.»[7]
علاوه بر بازرگان، دیگر اعضای نهضت آزادی و دولت موقت نیز اکثرا حفظ رابطه با امریکا را استراتژیک میدانستند و در مواضع رسمی و غیررسمی خود، این دیدگاه را ترویج میکردند که قطع رابطه با امریکا عاقلانه نیست و کشور به تداوم روابط با دولت ایالاتمتحده نیاز حیاتی و مبرم دارد. بهعنوان مثال امیر انتظام بهعنوان سخنگوی دولت موقت، بارها در اعلام مواضع دولت موقت بر تداوم روابط حسنه با امریکا تاکید کرد.[8] در یکی از اسناد لانه جاسوسی درخصوص یکی از مصاحبههای او چنین آمده است: «او [امیر انتظام] به خبرنگاران گفت که امیدوار است روابط با امریکا بهزودی به سوی بهبودی رود. در مورد فسخ قراردادهای نظامی، امیر انتظام گفت که فسخ تمام قراردادهای سابقی که ایران قبلا در آنها میلیاردها دلار سرمایهگذاری کرده بود غیرعاقلانه است. او حتی غیرمستقیم به لزوم حضور متخصصان نظامی امریکایی در ایران اشاره کرد.» [9] همینطور در یکی از این اسناد درباره یکی از مصاحبههای یزدی ( از اعضای نهضت آزادی و وزیر امورخارجه دولت موقت) میخوانیم: «یزدی آنطور که در تهرانتایمز مورخ 23 ژوئن منعکس شده شخصا این مساله را مطرح نموده است که ایران نمیتواند بهتنهایی به پیش برود. یزدی صریحا به ادامه وابستگی به غرب اقرار دارد.» [10] متعاقب گزارشهای سفارت امریکا در تهران درخصوص یزدی و امیر انتظام، وزارت خارجه امریکا طی دستورالعملی به سفارت این کشور در تهران دستور داد: «هنگامیکه شما یزدی یا امیر انتظام را ملاقات کردید خواهشمند است قدردانی ما را از اظهارات بسیار مفید اخیرشان در تلویزیون راجع به روابط ایالاتمتحده و ایران ابراز دارید.» [11] احمد صدرحاجسیدجوادی (وزیر دادگستری کابینه بازرگان) نیز در ملاقاتی با کاردار سفارت امریکا ضمن خوب توصیفکردن روابط ایران و امریکا در گذشته، اعلام داشت دلیلی وجود ندارد که دو کشور قادر به داشتن روابط نزدیک و سودمند دوجانبه نباشند.[12]
اما در حقیقت سیاستی که بازرگان و دولتش در رابطه با امریکا در پیش گرفته بود، هیچ تشابهی با مواضع سیاسی حضرت امام و جو غالب بر جامعه آن روز نداشت. وقتیکه شورای انقلاب به دولت موقت نظر به همین گرایشات آنها به امریکا و غرب اعتراض و عملکردشان را به انقلابی نبودن متهم میکرد، این عمل درواقع منعکسکننده اعتراضات مردمی بود، اما اعضای دولت موقت و بهویژه مهندس بازرگان بر این باور بودند که اعضای شورای انقلاب، خود باعث و بانی این اعتراضها هستند و از آن به «چوبلایچرخدولتگذاشتن» تعبیر میکردند.[13]
سیاستها و اظهارنظرهای اعضای برجسته نهضت آزادی در قالب دولت موقت در رابطه با ضرورت استمرار روابط با امریکا در حالی صورت میگرفت که امام خمینی(ره) بهعنوان رهبر نهضت اسلامی مردم ایران بر محدودکردن و سپس قطع روابط با امریکا تاکید داشتند. امام همواره معتقد بودند که «امریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از امریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر، همه از هم بدتر و پلیدترند»[14] اما از آنجا که در آن ایام سروکار کشور بیش از همه با امریکاییها بود، ایشان نیز بیشتر گرفتاریهای ما را از ناحیه دولت امریکا میدانستند و بههمیندلیل رابطه ایران و امریکا را رابطه مظلوم با ظالم میخواندند. امام خمینی برخلاف اعتقاد دولت موقت به برقراری روابط حسنه با امریکاییها، خواهان اتخاذ مواضعی اصولی و نیز مقاومت در برابر نفوذ امریکا بودند. این اعتقاد امام به قدری راسخ بود که حتی خود امریکاییها معترف شدند که: «نظریات [امام] خمینی[ره] تقریبا تحت تسلط رد هرگونه دخالت خارجی و بهویژه امریکایی قرار گرفته است»[15] عملکرد امامخمینی(ره) بهگونهای بود که سازش با امریکا را برای تمام گروهها و شخصیتهایی که به غرب گرایش داشتند عملا غیرممکن ساخته بود. به اعتراف امریکاییها «مذاکره به روش معمول با [امام] خمینی[ره] مفهومی ندارد. در او جایی برای سازش و مصالحه وجود ندارد.» [16] همچنین در یکی دیگر از اسناد آمده است: «وجود فردی مطمئنازخود مانند [امام] خمینی[ره] که مسائل داخلی ایران را تحت کنترل دارد و نسبت به غرب خیلی بدبین است برای ما در زمینه مسائل دو جانبه مشکلات جدی بهوجود خواهد آورد.» [17] امریکاییها وجود امامخمینی(ره) و همچنین روحیه انقلابی، ضداستعماری، ضداستکباری مردم کشور را در تقابل با سیاستهای دولت موقت میدانستند که خواهان برقراری روابط حسنه با این کشور بود: «آیتالله خمینی(ره) علاوه بر بهوجودآوردن سیاستها و بیانیههای افراطی در ایران، بهنظر میآید که با حرارت زیادی ضد ایالاتمتحده است. توانایی محدود ما [امریکا] برای ارتباط با رهبریت مذهبی و اکثریت ایرانیها موانع اساسی ایجاد رابطه میباشد.» [18] اما در مقابل، اعضای نهضت آزادی و برخی اعضای دولت موقت سعی داشتند چنین وانمود کنند که ادامه روابط با امریکا از همان ابتدای پیروزی انقلاب از جانب رهبری، دولت و شورای انقلاب امری طبیعی تلقی شده بود. بدیهی است ولو این مدعا درست هم باشد، نمیتوان آن را بیانگر دوستی امام نسبت به امریکا دانست. امام خمینی(ره) حتی باتوجه به شرایط پیچیده و بسیار سخت روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی ـ به اعتراف صریح خود اعضای نهضت آزادی ـ بارها خطاب به نخستوزیر و اعضای دولت موقت فرمودند: «فعلا با آنها [امریکاییها] کجدارومریض رفتار کنید.» بنابر شهادت دکتر یزدی، امام چندینبار از او درخصوص قطع رابطه با امریکا گزارش خواسته بود. هرچند حضرت امام (ره) به لحاظ موقعیت حساس بینالمللی و مطالباتی که دولت ایران از ایالاتمتحده داشت، در نخستین روزهای پیروزی انقلاب هیچگاه مساله قطع روابط دیپلماتیک با امریکا را مطرح نکرد، اما همواره منتظر این فرصت بود که در موقع مقتضی و با فراهمشدن شرایط، قطع رابطه را اعلام و از این طریق به دخالتهای امریکا در کشورمان خاتمه دهد. بهعنوانمثال، هنگامی که مجلس سنای امریکا ضمن اعتراض به برخی احکام صادره از سوی دادگاههای انقلاب در مورد سران رژیم پهلوی تهدید کرد که چنانچه این روند ادامه یابد روابط ایران با امریکا به خطر خواهد افتاد،[19] حضرت امام با صراحت اعلام داشتند که: «الهی که به خطر بیافتد. ما روابط با امریکا میخواهیم چه بکنیم. روابط ما با امریکا روابط یک مظلوم با یک ظالم است، روابط یک غارتشده با یک غارتگر است.»[20]
اما متاسفانه مجریان دستگاه دیپلماسی کشور در ماههای نخست پیروزی انقلاب فاقد پختگی و توانایی لازم جهت هدایت و کنترل روابط با امریکا در مجاری صحیح آن بودند. دولت موقت برخلاف خطمشی امام دست دوستی به سوی امریکا دراز کرد در حالیکه انتظار مردم و رهبر در این دوره آن بود که دولت موقت حداقل با اتخاذ روشی عاقلانه روند نفوذ و دخالت کمافیالسابق ایالاتمتحده در امور ایران را متوقف کند. در ضعیفترین حالت، دولت موقت میتوانست تا زمان استقرار کامل نهادهای قانونی و ثبات امور کشور روابط با امریکا را همانگونه که امام فرموده بودند به صورت «کجدارومریض» ادامه دهد. اما متاسفانه نخستوزیر، وزیر امور خارجه، سخنگو و نیز برخی دیگر از اعضای کابینه دولت موقت بر ایجاد روابط عمیق و حسنه با امریکا و بازگذاشتن دست آنها در امور ایران تاکید داشتند. بنابراین باید گفت سیاستی که بازرگان و سایر دوستانش در دولت موقت و نهضت آزادی در پیش گرفته بودند بههیچعنوان تشابهی با مواضع و آرمانهای مردم و امام نداشت و این اختلاف به حدی بود که امام خمینی فرمودند: «اولِ انقلاب شهادت میدهد که نهضت به اصطلاح آزادی، طرفدار جدی وابستگی کشور به امریکاست و دراینباره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است»[21] و یا در یکی از سخنرانیهای خود در تاریخ هفتم مرداد 1358 از عملکرد دولت موقت چنین انتقاد کردند: «اشتباهی که ما کردیم این بود که بهطورانقلابی عمل نکردیم و مهلت دادیم به این قشرهای فاسد. اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد بسیار فاسد را خراب کردیم بهطورانقلابی عمل کرده بودیم . . . این زحمتها پیش نمیآمد.» [22]
در اسناد لانه جاسوسی به اختلاف عقیده میان امام خمینی(ره) و دولت موقت بر سر مساله رابطه با امریکا چنین اشاره شده است: «دولت موقت ایران و [امام] خمینی[ره] درباره ارزش مناسبات با امریکا اختلاف نظر دارند. ماهیت ضدامریکایی نظریات [امام] خمینی[ره] باعث شده است که فعالیتهای ضدامریکایی افزایش یابد، در حالیکه دولت موقت ایران اهمیت مناسبات حسنه را با ما [امریکاییها] به رسمیت شناخته است، آیتالله خمینی و اطرافیان او چنین اهمیتی را به رسمیت نمیشناسند.» [23]همچنین در گزارش سفارت امریکا در تهران به وزارت امورخارجه این کشور در این خصوص آمده است: «تضاد و دوگانگی بین مواضع مقامات ارشد دولت موقت که متوجه لزوم برقراری روابط عادیتر دیپلماتیک و تبادلات تجاری با امریکا شدهاند و مواضع ضدامریکایی و انقلابی مطبوعات، [امام] خمینی[ره] و اطرافیان او تلاشهایمان را برای عادیکردن روابط خنثی میسازند.» [24]نظر امام در مورد رابطه با امریکا
روز سهشنبه اول آبانماه 1358 رسانهها اعلام کردند که شاه به بهانه معالجه وارد امریکا شده است. این خبر هرچهبیشتر بر خشم مردم ستمدیده ایران نسبت به امریکا افزود و آنان را در عزم خود جهت مقابله با توطئههای دولت ایالاتمتحده استوارتر ساخت. دولت امریکا با این عمل خود نهتنها خشم ملت ایران بلکه اعتراضات گستردهای را در سراسر جهان و منطقه، بهویژه از سوی ملل مسلمان و ستمدیده، علیه خود برانگیخت. نخستین واکنش طبیعی مردم ایران به این اقدام دولت امریکا، برگزاری راهپیمایی اعتراضآمیز در روز چهارم همان ماه بود. در یکی از تندترین و انقلابیترین واکنشها در این روز، شهید دکتر بهشتی ـ دبیر وقت شورای انقلاب ـ ضمن توهینآمیزخواندن این اقدام اعلام کرد: «دولت امریکا که امروز میزبان دشمن دیرینه خلق ما شد، بایستی وضع خود را در برابر ملت و دولت ایران هرچهزودتر روشن کند. مبادا این دولت جهانخوار تصور کند که ملت ما بهخاطر مسائل اقتصادی، در برابر اهانت بزرگ به آرمان ملت سکوت میکند.» [25]
دولت موقت در برابر این اقدام امریکا از خود واکنش جدی نشان نداد و بههمیندلیل از سوی مردم و گروههای انقلابی متهم به سهلانگاری و عملکرد ضعیف شد. گرچه دولت موقت کوشید تا خود را از این اتهامات برهاند اما قرائنی وجود داشت که نشان میداد دولت موقت حتی علیرغم اطلاع قبلی از ورود شاه به امریکا، قاطعیت لازم جهت ممانعت از این کار را از خود نشان نداده و حتی با آن موافقت کرده است. این موضع دولت موقت را از اظهارات سخنگوی وزارت امور خارجه آن نیز میتوان دریافت: «دولت جمهوری اسلامی ایران، همیشه مخالفت خود را با سفر شاه مخلوع به امریکا اعلام کرده است ولی چون گفته میشود که شاه مخلوع برای معالجه بیماری صعبالعلاج به نیویورک رفته است، بنابراین وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی ایران از مقامات مسئول امریکایی این تعهد را گرفته است که شاه و فرح در مدت اقامتشان در امریکا اقدام به انجام هیچگونه فعالیت سیاسی نکنند.»[26] این مماشات تا آنجا پیش رفت که بازرگان در مورد اقامت شاه مخلوع در امریکا گفت: «آنها [امریکا] میگویند این کار جنبه صرفا انسانی داشته و بههیچوجه از شاه استفاده سیاسی به عمل نخواهد آمد و مذاکرات سیاسی نیز با وی انجام نمیگیرد.» [27]
از جمله مهمترین عواملی که موجب نگرانی و اعتراض مردم و بهویژه اقشار تحصیلکرده و دانشجویان به عملکرد دستگاه سیاست خارجی دولت موقت درخصوص رابطه با امریکا گردید، موضوع ملاقات و مذاکرات بازرگان با برژینسکی ـ معاون امنیتی کارتر ـ بود. این دیدار در شرایطی صورت گرفت که شاه در امریکا به سر میبرد و ازسویدیگر امام خمینی(ره) شدیدترین حملات را به امریکا به دلیل اقدام توهینآمیز این دولت ابراز مینمود. طبیعی بود که این اقدام بازرگان یک موضع غیرانقلابی و سازشکارانه از سوی ملت ایران تلقی گردد و آنان را به واکنش وادارد. ماجرا از آنجا آغاز شد که دولت الجزایر از سران برخی کشورها، از جمله از نخستوزیر ایران جهت شرکت در بیستوپنجمین سالگرد استقلال این کشور دعوت نمود و بههمینمنظور در روز نهم آبان 1358 هیاتی بلندپایه متشکل از نخستوزیر و وزیرامورخارجه عازم الجزایر گردیدند تا در جشن استقلال این کشور شرکت کنند. در روز دهم آبان، مهندس بازرگان در حاشیه این دیدار با هماهنگی قبلی سفارت امریکا در تهران و دولت موقت که پیش از سفر به الجزایر در تهران صورت گرفته بود، با برژینسکی به گفتوگو و مذاکره نشست؛ در حالیکه این مذاکره در شرایط فوقالعاده حساس و بدون اطلاع قبلی امام صورت میگرفت. این موضوع بهشدت احساسات ملی و انقلابی مردم کشور را تحریک و آنان را بیشازگذشته نسبت به دولت موقت و عملکرد آن بدبین نمود. این مذاکره و ملاقات در اصل در وضعیتی انجام میشد که روابط ایران و امریکا شدیدا به تیرگی گراییده بود. بنابر عرف سیاسی معمول، هنگامیکه روابط دو کشور غیرحسنه و متشنج گردد، سران و مقامات ارشد سیاسی این کشورها از ملاقات با یکدیگر اجتناب میکنند. بااینوجود، مطابق گزارش برخی منابع آن روز، حتی این ملاقات به درخواست مهندسبازرگان صورت گرفته بود. حزب جمهوری اسلامی که در این مقطع مردمیترین و تاثیرگذارترین حزب کشور به شمار میرفت، طی اطلاعیهای ضمن محکومنمودن سیاستهای امریکا و تقبیح ملاقات بازرگان با برژینسکی، سوالاتی را مطرح کرد که بررسی و تعمق در آنها بیانگر بسیاری از موارد خواهد بود:
«. . . 1ـ در زمانیکه امام و امت شدیدا سیاستهای تجاوزکارانه امریکا را محکوم میکنند، آیا ملاقات با برژینسکی میتواند با حرکت انقلابی مردم مسلمان ایران هماهنگ باشد؟
2ـ اگر چنانچه گفتوگو با برژینسکی ضرورت داشت، چرا این ملاقات در سطح بالای سیاسی که در عرف و فرهنگ سیاست جهانی مفهوم ویژهای دارد صورت گرفته است؟ آیا بهتر نبود این ملاقات در سطوح پایینتر صورت میگرفت؟
3ـ ما نمیتوانیم از امریکا بخواهیم روش خود را نسبت به ما تغییر دهد بلکه باید با حرکات مناسب انقلابی و سیاسی امریکا را ناگزیر به عقبنشینی نماییم. در این رابطه خبر یکی از روزنامههای صبح تهران مبنی بر اینکه شما چنین درخواستی را کردهاید [درخواست ملاقات و مذاکره با برژینسکی] صحت دارد یا خیر؟ اگر صحت دارد مقتضی است که توضیحات لازم را بدهید و اگر صحت ندارد باید هرچه زودتر تکذیب شود.
4ـ ما لازم میدانیم که گزارش این ملاقات کامل و تمام در اختیار امام خمینی و شورای انقلاب گذاشته شود و ملت نیز کلا در جریان امور قرار بگیرد تا از سری تفاهمات احتمالی جلوگیری شود و این امر مورد بهرهبرداری سوء قرار نگیرد . . . .» [28]
جالب آنکه در پیام امام به مناسبت بیستوپنجمین سالگرد قیام مردم الجزایر، در مورد امریکا چنین موضعگیری شده بود: «سران و نمایندگان کشورهایی که در الجزایر جمع شدهاید بیایید متحد شویم و دست جنایتکاران چپ و راست که در راس آنها امریکاست قطع نموده و اسرائیل را از ریشه برکنیم.» [29] با این همه، بازرگان و یزدی بهعنوان نمایندگان کشور انقلابی ایران، در حاشیه مراسمی که چنین پیامی از سوی رهبرشان در آنجا قرائت گردید با نماینده امریکا ملاقات نمودند!
متاسفانه تاکنون سوالات پیرامون این ملاقات همچنان بیپاسخ مانده است و مردم هرگز مطلع نگردیدند که در این گفتوگوی یکساعتونیمه که در پشت درهای بسته بین سران دولت موقت و مقامات امریکا انجام شد چه گذشت. درهرصورت، آنچه از رهگذر این اقدام نصیب دولت موقت شد، بیاعتمادی مردم، تودههای تحصیلکرده و دانشجویان انقلابی به عملکرد آن بود.
مردم و در راس آنان دانشجویان انقلابی پیرو امام با مشاهده ضعف عملکرد دولت موقت و سکوت سران آن در برابر مداخلات ایالاتمتحده در امور داخلی کشور، پناهدادن به شاه مخلوع، عدم استرداد داراییهایی که سران رژیم سابق به امریکا برده بودند، عدم پرداخت مطالبات ارزی دولت ایران از امریکا، جاسوسی تحت پوشش فعالیت دیپلماتیک، تحریک و تجهیز اقلیتهای قومی و مذهبی در کشور، حمایت از گروهها و محافل سیاسی مخالف امام و حرکت مردم و . . .، تصمیم گرفتند که خود در این زمینه اقدام نمایند. افشای مذاکرات سری میان بازرگان و برژینسکی به مثابه کبریتی در انبار باروت خشم و انزجار مردم و دانشجویان مسلمان بود. مهمترین واکنش به تمام اقدامات مداخلهگرانه امریکا و ضعف عملکرد دولت موقت درخصوص رابطه با ایالاتمتحده، در شکل تسخیر سفارت این کشور در تهران از سوی دانشجویان پیرو خط امام تجلی یافت. این اقدام به نظر تمامی کارشناسان مسائل سیاسی نوعی اعتراض به مشی محافظهکارانه دولت موقت و اقدامات دولت امریکا بود که امام خمینی(ره) از آن به انقلاب دوم یاد کرد. هاشمی رفسنجانی در این خصوص میگوید: «این اقدام یک اعتراض علیه دولت تلقی میشد. فکر میکنم آن زمان موضوع سفر مهندس بازرگان عاملی برای آن اقدام بود.»[30] نگاهی گذرا به اعلامیه دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بهتر میتواند دلایل تسخیر لانه جاسوسی را تبیین نماید: «ما دانشجویان مسلمان دانشگاهها هستیم و خود را پیرو خط امام میدانیم . . . تحلیل ما این است که مکتب اسلام یک مکتب ضد امپریالیستی است که با هرگونه سلطهجویی مخالف است. اسلام نمیتواند دینی باشد که موافق این سلطهجویی باشد انقلاب ما قبل از بیستودوم بهمن بهعنوان یک مکتب در جهان مطرح بود، اما بعد از این مرحله و بهوجود آمدن یک ارگان اجرایی که بهظاهر بنام دولت انتقالی بود ولی بعد به دولت موقت تبدیل گردید و دولت موقت به جای اینکه به استقلال سیاسی و فرهنگی و اقتصادی برسد، روزبهروز در جهت عکس پیش میرود. امریکا در تمام مکانها نفوذ میکند. حتی هیات دولت در الجزایر با برژینسکی ملاقات میکند. توجه داشته باشید که امام موضع بسیار شدید ضدامریکایی دارد.»[31] گرچه نگاه واقعبینانه دولت موقت به فضای انقلابی آن روز و پاسخ به ابهامات موجود میتوانست راه برونرفت دولت از بنبست خودساخته را فراهم آورد اما به دلیل بیتوجهی و غربگرایی اعضای آن، این اتفاق رخ نداد و بحران تا مرز انفجار پیش رفت و سرانجام نیز دولت با این اقدام دانشجویان خشمگین در مقابل یک عمل انقلابی انجامشده قرار گرفت. این عمل هرچند در ظاهر برخلاف عرف دیپلماتیک جهانی بود اما بنا به دلایلی منطقی از سوی مردم و امام خمینی باصراحتتمام تایید شد و انقلاب دوم نام گرفت. این حرکت بعدها مبدا تحولات بنیادینی در عرصه سیاست داخلی و خارجی کشور گردید. در بخش دیگری از اطلاعیههای صادره از سوی متصرفین میتوان آشکارا به هویت سیاسی، اهداف و انگیزه آنان پی برد: «ما دانشجویان مسلمان پیرو امام خمینی(ره) از موضع قاطعانه امام در مقابل امریکای جهانخوار، به منظور اعتراض به دسیسههای امپریالیستی و صهیونیستی، سفارت جاسوسی امریکا در تهران را به تصرف درآوردیم تا اعتراض خویش را به گوش جهانیان برسانیم. اعتراض به امریکا جهت پناهدادن و استفاده از شاه جنایتکاری که قاتل دههاهزار زن و مرد بهخونخفته در این مملکت است. اعتراض به امریکا، بهعلت ایجاد فشار تبلیغات مسموم و انحصاری و کمک و حمایت از افراد ضدانقلابی فراری علیه انقلاب اسلامی. اعتراض به امریکا بهخاطر توطئهها و دسیسههای ناجوانمردانهاش در مناطق مختلف کشور و نفوذ در ارگانهای اجرائی مملکت . . . .» [32]
اقدام دانشجویان پیرو خط امام در تسخیر لانه جاسوسی واکنشهای متفاوتی را در داخل و خارج از کشور در پی داشت. در داخل کشور مردم، رهبر انقلاب و شورای انقلاب، در نقطه مقابل دولت موقت و نهضت آزادی، به تایید و حمایت از آن پرداختند. اینک در اینجا بهطورمختصر مواضع و واکنشهای این گروهها مورد بحث قرار میگیرد.
پس از اشغال سفارت، همگی بیصبرانه منتظر شنیدن مواضع و دیدگاههای حضرت امام بودند. سرانجام ایشان 24 ساعت پس از تسخیر سفارت امریکا، اولین موضع رسمی خود را در حمایت از اقدام دانشجویان اعلام داشتند و ضمن ستودن این حرکت، آن را انقلابی بزرگتر از انقلاب اول نام نهادند. بخشهایی از سخنان حضرت امام در چهاردهم آبان اینگونه بود: «آن مرکزی که جوانان ما گرفتند آنطور که اطلاع دادند، مرکز جاسوسی و مرکز توطئه بوده است. امریکا توقع دارد که شاه را ببرد به آنجا، مشغول توطئه بشود، پایگاهی هم اینجا برای توطئه درست کند و جوانهای ما بنشینند و تماشا کنند.»[33] حضرت امام در همین سخنرانی ضمن توصیف امریکا بهعنوان شیطان بزرگ اظهار داشتند: «امروز روزی نیست که ما بنشینیم و نگاه بکنیم، امروز یک توطئههای زیرزمینی، در همین سفارتخانهها دارد درست میشود که عمدهاش مال شیطان بزرگ است که امریکا باشد. نمیشود بنشینیم و آنها توطئهشان را بکنند.» [34] همچنین ایشان پس از این واقعه، طی پیامی ملاقات با نمایندگان امریکا را ممنوع و انجام آن را ـ آنهم صرفا در سطحی محدود ـ به پارهای اقدامات از سوی امریکاییها مشروط کردند: «اگر چنانچه امریکا، شاه مخلوع این دشمن شماره یک ملت عزیز ما را به ایران تحویل دهد و دست از جاسوسی بر ضد نهضت ما بردارد راه مذاکره در موضوع بعضی از روابطی که به نفع ملت است باز میباشد.» [35] درهمینزمان، امام در مصاحبه با خبرنگار تلویزیون امریکایی اِنبیسی اعلام داشتند: « این نحوه روابطی که امریکا با ما تاکنون داشته است و اینطور سفارتخانهای که امریکا در ایران داشته است، اینها قابلقبول نیستند.» [36]
شورای انقلاب در آستانه پیروزی نهضت اسلامی شکل گرفت و سپس بهتدریج با ترکیبی جدید و ماموریتی متفاوت در سال 1358 به دستور امام خمینی(ره) به کار خود ادامه داد. شورای انقلاب در جایگاهی مافوق دولت موقت قرار داشت و ترسیم خطوط کلی و استراتژیک نظام و تبیین راهکارهای عملی آن، از جمله وظایف این شورا به شمار میآمد. شورای انقلاب در آن مقطع وظایف مجلس شورای اسلامی را نیز عهدهدار بود.[37] از آنجا که این شورا یک نهاد انقلابی بود و از سیاستهای امام خمینی(ره) تبعیت میکرد، هرگز با اقدام دانشجویان مخالفتی نکرد. هاشمی رفسنجانی که خود در آن مقطع از اعضای برجسته و فعال شورای انقلاب به شمار میرفت، در این خصوص میگوید: «زمانی که امام این حرکت را تایید کردند و اسمش را انقلاب دوم گذاشتند طبیعتا شورای انقلاب دیگر مخالفتی نداشت. اگرچه بعضی از افراد شورا موافق اقدام دانشجویان نبودند، شورای انقلاب عکسالعمل منفی نشان نداد و خیلی از اعضای آن به تبع حضرت امام، در سخنرانیها و اظهاراتشان این حرکت را تایید کردند . . . .» [38]
دولت موقت نیز همچون امام خمینی(ره) موضعی بسیار صریح و قاطع اتخاذ کرد اما نه در جهت تایید بلکه در جهت محکوم و تخطئهنمودن این حرکت انقلابی. البته این موضعگیری دولت موقت باتوجه به مجموعه سیاستها و عملکرد آن در طول عمر هشتماههاش کاملا قابل پیشبینی بود. ابراهیم یزدی ـ وزیر امور خارجه دولت موقت ـ در واکنش به تسخیر سفارت امریکا، ضمن ابراز تعجب از این پیشامد، با سخنانی مبهم و چندپهلو ضمن ابراز نارضایتی از حرکت دانشجویان، کوشید از آشکارکردن صریح مخالفت دولت با این اقدام انقلابی دانشجویان بپرهیزد. مهندس بازرگان نیز در روز چهاردهم آبانماه، یعنی فقط یک روز پس از تسخیر سفارت، با تقدیم استعفانامه خود به محضر امام خمینی(ره) از ریاست دولت کنارهگیری نمود. وی در این استعفانامه اشارهای به مساله اشغال سفارت امریکا نکرد اما بسیار واضح است که اعلام استعفا، آن هم فقط یک روز پس از تسخیر لانه جاسوسی، چه معنایی دارد! این مساله نمیتوانست معنا و مفهومی جز اعتراض به اقدام دانشجویان داشته باشد و تلقی همه کارشناسان سیاسی در آن روز نیز بر همین نکته تاکید داشت. ازسوییدیگر، از آنجا که امام خمینی نیز در پذیرش این استعفا هیچ تعللی از خود نشان ندادند، میتوان دریافت که ایشان نیز حرکت دولت موقت را نوعی اعتراض و به مثابه محکومکردن اقدام دانشجویان از سوی آنها ارزیابی کردهاند؛ چنانکه وقایع ماهها و سالهای بعد و نیز اظهارات اعضای دولت موقت پس از استعفا نیز بهروشنی بر ارزیابی دقیق امام صحه گذاشت.
نهضت آزادی در برابر این رویداد در مقاطع مختلف مواضع متعدد و گاه متناقضی اتخاذ کرده است اما موضع مهندس بازرگان که از بنیانگذاران نهضت آزادی و مرد شماره یک آن به شمار میرفت و نیز مواضع برخی از دیگر همفکران او در نهضت آزادی که در دولت موقت نیز با وی همکاری داشتند، کاملا مخالف حرکت دانشجویان پیرو خط امام بود. بازرگان بعدها در این خصوص چنین اظهار داشت: «اسم خودشان را میگذارند خط امام. خط شیطانند اینهایی که افشا میکنند. آخر فلانفلانشدهها . . . بیشرفند اینهایی که میگویند ما با امریکا راه کج رفتیم و راه سازش رفتیم اینها [دانشجویان پیرو خط امام] ضدانقلابند. مامور همان امریکا یا شورویاند که میخواهند اختلاف بیندازند . . . .» [39]
اما جناح رادیکال نهضت آزادی، برخلاف بازرگان و همفکران او، برای آنکه همچون گذشته از قافله انقلاب اسلامی و مبارزات ضدامپریالیستی آن عقب نماند، دو روز پس از اشغال سفارت، در بیانیهای اقدام دانشجویان پیرو خط امام را تحسین نموده و با بهکاربردن الفاظ و تعابیر پرطمطراقی چون امریکای استعمارگر، سردسته استعمارگران، دشمن بزرگ خلقهای مستضعف و سنبل استعمار، از شورای انقلاب خواست که به قطع رابطه سیاسی با امریکا اقدام نماید. در بخشی از این بیانیه آمده بود: «. . . ازاینرو، منطق مبارزه ضداستعماری دانشجویان و همه مردم انقلابی ضداستعماری ایران را نباید نیمهکاره رها ساخت. شورای انقلاب که از طرف مقامات، مسئول اداره کشور شده است باید در صدد قطع روابط سیاسی با امریکا باشد.»[40]
اما واضح است که چنین موضعگیریهایی صرفا به دلیل فریب افکار عمومی و حفظ جایگاه نهضت آزادی در میان گروههای فعال در آن مقطع اتخاذ شده بود. خیلی زود و پس از آنکه افشاگریهای دانشجویان پیرو خط امام آغاز شد و محتوای اسناد لانه جاسوسی به مردم ابلاغ شد و نهضت آزادی و عناصر آن بهعنوان موضوع اصلی این اسناد مطرح شدند، این نهضت که تا پیش از آن تبلیغات ضدامریکایی را شعار خود قرار داده بود و بخشهایی از آن به حمایت از حرکت انقلابی دانشجویان پرداخته بودند، فورا به نفی و تخریب اقدام دانشجویان پیرو خط امام پرداخته و با بازرگان همصدا شدند.
لازم به ذکر است که یکی از دستاوردهای بسیار مهم تسخیر لانه جاسوسی امریکا، کشف انبوهی از اسناد و مدارک سری و طبقهبندیشده بود که بخش اعظم آنها توسط کارمندان سفارت امریکا در طی مقاومت چندساعته آنها با دستگاههای مخصوص کاملا قطعهقطعه شده بود. این امر موجب گردید فرصت زیادی صرف بازیافت، تنظیم و بازخوانی اسناد فوت شده شود. اما سرانجام با وجود دشواریهای فراوان این امر طی مراحلی به انجام رسید و نتایج آن در شصت جلد کتاب توسط دانشجویان پیرو خط امام چاپ و منتشر گردید.
در فرآیند بازیابی و بازخوانی این اسناد، دانشجویان به سندهای محرمانهای دست یافتند که از ارتباط افراد و گروههایی در داخل کشور با ایالاتمتحده و سازمانهای جاسوسی کشور حکایت داشت. ازاین رو، این دانشجویان بلافاصله جهت تنویر افکار عمومی آنها را منتشر ساختند. پارهای از این اسناد از ارتباط برخی از اعضای نهضت آزادی، جبهه ملی و اعضای کابینه دولت بازرگان با امریکا حکایت داشت. زمانیکه دانشجویان در جریان افشاگریهای خود این اسناد را منتشر ساختند، با واکنش بسیار تند بازرگان و اعضای دیگر نهضت آزادی مواجه شدند تا جایی که در یکی از این واکنشهای تند، مهندس بازرگان دانشجویان خط امام را دانشجویان خط شیطان بیشرف و ضدانقلاب معرفی کرد.[41] پس از افشاگریهای دانشجویان خط امام بود که همنوایی ظاهری نهضت آزادی با امام و ملت چندان به طول نینجامید. افشای این اسناد محرمانه خشم اعضای نهضت آزادی را برانگیخت و آنان بار دیگر همسو با بازرگان در موضع مخالف دانشجویان پیرو خط امام قرار گرفتند. در همین ارتباط چند تن از اعضای نهضت آزادی علیه بعضی از این دانشجویان که در یک برنامه تلویزیونی دست به افشاگری زده بودند اعلام جرم کرده و در نامهای به شهید قدوسی ـ دادستان وقت دادگاههای انقلاب اسلامی ـ خواستار رسیدگی جرائم، تعقیب و محاکمه این دانشجویان شدند.[42]
اسناد لانه جاسوسی حاکی از آن بود که تنی چند از اعضای نهضت آزادی بهطوررسمی به مهره امریکا در بدنه نظام اسلامی ایرانی تبدیل شده بودند. امام خمینی(ره) در یکی از سخنرانیهای خود ضمن تایید کامل حرکت دانشجویان در سخنان خود، به این مساله چنین اشاره کردند: «خطر این بود که قضیه مرگ بر امریکا منسی [فراموش] شود لهذا دیدید که این جوانهای بیدار و عزیز ما، این لانه جاسوسی را گرفتند. این شیاطین به دست و پا افتادند. یکی [منظور بازرگان] گفت: اینها [منظور دانشجویان] خط شیطان هستند. قضیه گرفتن این محل جاسوسخانه ناگوار بود برای آنها. برای اینکه پرونده اینها ظاهر میشد. اینها، این جوانهای عزیز ما که میگفتند ما در خط اسلام هستیم، بهشان میگفتند که شما در خط شیطان هستید.» [43] همچنین حضرت امام(ره) در جای دیگر نظر به این مسائل و وقایع، سخنانی را ایراد فرمودند که میتواند زینتبخش پایان این نوشتار باشد: «اگر چنانچه دولت ما مثل سابق [دولت موقت] باشد و آنطور وضع و آنطور دید را داشته باشد ما باید عزای این نهضت را بگیریم.»[44]
[1]ـ جهت مطالعه بیشتر ر.ک: کامران غضنفری، امریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران ـ حسن واعظی، ایران و امریکا ـ شورای پژوهشگران بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، برررسی تاریخ روابط ایران ـ عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران ـ جیمز بیل، عقاب و شیر ـ مارک گازیوروفسکی، سیاست خارجی امریکا و شاه ـ جمیله کدیور، رویارویی انقلاب اسلامی ایران و امریکا.
[2]ـ برای آگاهی بیشتر در مورد کودتای 28 مرداد براساس اسناد سازمان سیا و وزارت خارجه امریکا ر.ک: حسن واعظی، ایران و امریکا و پیام وود هاوس، اسرار کودتای 28 مرداد یا شرح عملیات آژاکس.
[3]ـ حسن واعظی، ایران و امریکا: بررسی سیاستهای امریکا در ایران، انتشارات سروش، ص 64-65.
[4]ـ علی رضوینیا، نهضت آزادی: مروری بر تاریخچه، ماهیت و عملکرد، ص 70 و روزنامه اطلاعات مورخ 30/11/1357
[5] ـ همان، روزنامه اطلاعات مورخ 3/12/1357.
[6] ـ اسناد لانه جاسوسی، شماره 18، ص 29.
[7]ـ دانشجویان مسلمان پیرو خط امام: اسناد لانه جاسوسی، شماره 16، دخالتهای امریکا در ایران، صص 78 و 79.
[8] ـ عزتالله سحابی، نیمقرن خاطره و تجربه، جلسات خاطرهگویی از دوازدهم اسفند 1376 تا نهم اردیبهشت 1378، جلسه هفدهم.
[9]ـ روزنامه اطلاعات، مورخ نوزدهم خرداد 1358.
[10]ـ اسناد لانه جاسوسی، شماره 34، ص 137 و 138.
[11]ـ همان، ص 63.
[12]ـ همان، ص 140.
[13]ـ همان، اسناد لانه جاسوسی، شماره 28، ص 81.
[14]ـ سید حمید روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، جلد اول، ص 722.
[15]ـ اسناد لانه جاسوسی، همان، شماره 15، ص 78.
[16]ـ همان، شماره 6-1، ص 159.
[17]ـ همان، شماره 16، ص 75.
[18]ـ همان، شماره 16، ص 17.
[19]ـ صحیفه نور، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، انتشارات شرکت سهامی چاپخانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، جلد 6، 1361، ص 57.
[20]ـ همان.
[21]ـ صحیفه امام، جلد 20، ص 479.
[22]ـ همان، جلد 8، ص 51.
[23]ـ اسناد لانه جاسوسی، شماره 15، ص 77 و 78.
[24]ـ همان شماره 34، ص 137.
[25]ـ روزنامه جمهوری اسلامی، شنبه پنجم آبان 1358، شماره 122، ص 1.
[26]ـ روزنامه جمهوری اسلامی، چهارشنبه دوم آبان 1358، شماره 120، ص 8.
[27]ـ روزنامه اطلاعات، شنبه دوازدهم آبان 1358، شماره 15994.
[28]ـ روزنامه جمهوری اسلامی، مورخ سیزدهم آبان، 1358.
[29]ـ روزنامه انقلاب اسلامی، پانزدهم آبان، 1358، ص 14.
[30]ـ حقیقتها و مصلحتها: گفتوگو با علیاکبر هاشمی رفسنجانی، مسعود سفیری، ص 53.
[31]ـ روزنامه جمهوری اسلامی، دوشنبه چهاردهم آبان 1358، شماره 129، ص 2.
[32]ـ همان.
[33]ـ صحیفه نور، جلد 10، ص 140، وسط 41.
[34]ـ همان
[35]ـ روزنامه جمهوری اسلامی، مورخ هفدهم آبان 1358.
[36]ـ روزنامه جمهوری اسلامی، بیستوهشتم آبان 1358.
[37]ـ برای اطلاع بیشتر از ماهیت و تاریخچه شکلگیری شورای انقلاب و وظایف آن ر.ک: مسعود رضوی، هاشمی و انقلاب، انتشارات همشهری، ص 511.
[38]ـ مسعود سفیری، حقیقتها و مصلحتها، گفتوگو با هاشمی رفسنجانی.
[39]ـ روزنامه انقلاب اسلامی، بیستم اسفند 1358، ص 12، سخنرانی بازرگان در مسجد جامع نارمک تهران، مورخ 19/12/1358.
[40]ـ اسناد نهضت آزادی ایران، جلد 11، ص 207.
[41]ـ سخنرانی بازرگان در مسجد جامع نارمک تهران، مورخ 19/12/58، همان.
[42]ـ ر.ک: اسناد نهضت آزادی ایران، جلد 11، ص 232.
[43]ـ در جستجوی راه امام از کلام امام، دفتر سیزدهم، ص 40 و 41.
[44]ـ همان، دفتر دهم، ص 360.
نی نی سایت
دیدگاهتان را بنویسید