دیدگاه اسلام درباره عشق

دیدگاه اسلام درباره عشق
دیدگاه اسلام درباره عشق

مرکز پاسخگویی به سوالات دینی در پاسخ به دو سوال درباره دیدگاه اسلام به عشق و علاقه میان دوجنس مخالف و ازدواج از منظر قرآن پاسخ گفته است.

به گزارش خبرنگار مهر، مرکز پاسخگویی به سوالات دینی در پاسخ به دو سوال درباره دیدگاه اسلام به عشق و علاقه میان دوجنس مخالف و ازدواج از منظر قرآن پاسخ گفته است.

قرآن چه دیدگاهی درباره ازدواج دارد؟

قرآن و به تعبیری اسلام، برنامه منسجمی برای این جهت از زندگی بشر دارد. (همان گونه که در سایر مسائل نگاه جامع وجود دارد) مساله ای  که از یک سو، توالد و تناسل بشر در آن قرار دارد و از سویی نیاز غریزی انسان را تامین می کند و از سویی نیز اولین و مهمترین کانون اجتماع را تشکیل می دهد و اولین حلقه تربیتی نیز هست.

بیان کامل تمام ابعاد این مساله، بسیار فراتر از این مجال است و آیات آن نیز بسیار است. آیاتی که به ازدواج ترغیب و تشویق می کند، آیاتی که حقوق زن و شوهر را تبیین می کند، آیاتی که مربوط به فرزندان است. آیاتی که تخطی کنندگان از مسیر صحیح ازدواج را توبیخ کرده و مجازات آن ها را تبیین می کند، ایاتی که با بیان لزوم عفت و حجاب، عطش های بی جا را ریشه کن می کند. آیاتی که آفت های کانون خانواده را مورد بررسی قرار می دهد و راهکارهایی برای حل معضل تبیین می کند و … حتی آن جا که قرآن از نفس اماره می گوید، به این مساله گره می خورد، چون تمام ابعاد بشر به یکدیگر مرتبط است و تغییر در هر گوشه ای، ما را با معادله ای جدید مواجه می کند.

دیدگاه اسلام درباره عشق

بنابراین ضمن توجه دادن به این سیستم منسجم و یک پارچه باید گفت که ازدواج در قرآن بسیار مورد ترغیب و تشویق قرار گرفته است:

1. «وَ أَنْكِحُوا الْأَیامى مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ یَكُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ؛[نور/۳۲] مردان و زنان بى همسر خود را همسر دهید و همچنین غلامان و كنیزان صالح را، اگر فقیر و تنگدست باشند. خداوند از فضل خود آنان را بى ‏نیاز مى ‏سازد خداوند گشایش دهنده و آگاه است».

2. «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِى ذلِكَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ؛[روم/۲۱] و از نشانه‏ هاى او این است كه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در كنار آنان آرامش یابید و در میانتاتان مودت و رحمت قرار داد. در این نشانه ‏هایى است براى گروهى كه تفكر مى ‏كنند».

3. «وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِى الْیَتامى فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَیْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنى أَلَّا تَعُولُوا؛[نساء/۳] و اگر مى ‏ترسید كه [به هنگام ازدواج با دختران یتیم‏] عدالت را رعایت نكنید [از ازدواج با آنان چشم پوشى كنید و] با زنان پاك [دیگر] ازدواج كنید دو یا سه یا چهار همسر و اگر مى ‏ترسید عدالت را [در باره همسران متعدد] رعایت نكنید، تنها یك همسر بگیرید و یا از زنانى كه مالك آنهایید، استفاده كنید. این كار از ظلم و ستم بهتر جلوگیرى مى ‏كند».

همچنین علاوه بر آیات، روایات بسیارى نیز در این زمینه وجود دارد چنان كه از پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله نقل شده است: «هر كس ازدواج كند، به درستى كه از نصف دینش پاسدارى كرده است».[۱]

یا اینکه ایشان فرموده اند: «ما بنى بناء فى الاسلام احب الى الله عز و جل من التزویج؛[۲] هیچ بنایى در اسلام محبوب‏تر از ازدواج، نزد خداوند بنا نشده است. »

بنابراین کوچکترین تردیدی در جایگاه عالی ازدواج در نگاه اسلام از منظر اخلاقی و اجتماعی نیست. هر چند ممکن است در بعضی از آئین ها، این پیوند را مقدس نداند و پرهیز از آن را نیکو بشمارند! مانند راهبان مسیحی که از نظر ما راهی صحیحی نمی روند.

[۱]. وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۵.

[۲]. وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۳.

دیدگاه قرآن نسبت به عشق و علاقه بین دو جنس مخالف چیست؟

زندگی خانوادگی و کنار هم قرار گرفتن زن و شوهر باید همراه با محبت به یکدیگر و کانون خانواده باید کانون آرامش و پیوند زن و شوهر باید پیوندی عاطفی باشد و تعاملات و روابط با همین معیار برقرار می شود.  و این مساله به طور طبیعی در خلقت قرار داده شده است:

«وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی‏ ذلِكَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ؛[روم/۲۱] و از نشانه‏ هاى او اینكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در كنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد در این نشانه‏ هایى است براى گروهى كه تفكّر مى ‏كنند! »

برای استحکام همین کانون خانوادگی باید روابط را ضابطه مند کرد. قرآن تنها یک راه را برای ایجاد رابطه بین دو جنس مخالف مشروع می داند:

«وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ * إِلَّا عَلىَ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَیْمَانهُمْ فَإِنهَّمْ غَیرْ مَلُومِینَ؛[مومنون/۵و۶] و آنها كه دامان خود را (از آلوده ‏شدن به بى ‏عفتى) حفظ مى ‏كنند * تنها آمیزش جنسى با همسران و كنیزانشان دارند، كه در بهره ‏گیرى از آنان ملامت نمى ‏شوند. »

و همچنین دوستی های پنهان را مذموم می داند:

«وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ؛[نساء/۲۵] و نه گیرندگان دوست پنهان. »

شاید کسی تصور کند که رابطه او با جنس مخالف، فارغ از نگاه های جنسیتی است. اما بی تردید چنین کسی از حقه های شیطان غافل شده که چگونه اندک اندک انسان را به انحراف می کشاند:

«لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ؛[بقره/۱۶۸] و از گام‏هاى شیطان پیروى نكنید زیرا او نسبت به شما دشمنى آشكار است. »

و در حالی که پیامبر خدا، حضرت یوسف (ع) از نفس اماره خود ایمن نیست، ایمن بودن ما از سر بی احتیاطی است و آنکه لباسی سر تا پا روغنی پوشیده، از نشستن بر روی خاک احساس آلوده شدن لباس ندارد:

«وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی‏ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحیمٌ؛[یوسف/۵۳] من هرگز خودم را تبرئه نمى‏ كنم، كه نفس (سركش) بسیار به بدیها امر مى ‏كند مگر آنچه را پروردگارم رحم كند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است. »

بنابراین هر نوع احساس و عاطفه ای خارج از کانون خانواده، از نگاه قرآن مذموم است:

«زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ؛[آل عمران/۱۴] محبت و عشق به خواستنى‏ ها [كه عبارت است‏] از زنان»

و آنجا که رابطه به عنوان مقدمه ازدواج برقرار شده، نشانه هایی دارد که با نبود آن نشانه ها، می توانیم فریب های نفس اماره و شیطان را بفهمیم!

کسی که ازدواج خود را در پیش رو نمی بیند، بلکه امری مرتبط به چند سال بعد می داند، دوستی او ربطی به مقدمه ازدواج ندارد. کسی که رابطه خود را پنهان می کند و والدین را در جریان امر قرار نمی دهد، در مسیر صحیح گام بر نمی دارد.

و کسی که به جای پیگیری شناخت، به دنبال بهره حضور است، قصدش ازدواج نیست. مگر به عنوان لقلقه زبان که این گونه روابط قطعا حرام است.

عشق هائى كز پى رنگى بود

عشق نبود عاقبت ننگى بود

زانكه عشق مردگان پاینده نیست

چون كه مرده سوى ما آینده نیست

عشق زنده در روان و در بصر

هر دو مى باشد زغنچه تازه تر

عشق آن زنده گزین كو باقى است

وز شراب جانفزایت ساقى است

عشق آن بگزین كه جمله انبیا

یافتند از عشق او كار و كیا

دیدگاه اسلام درباره عشق

[مثنوى معنوى]

کپی شد

All Content by Mehr News Agency is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License.

عشق از نظر اسلام

۱۳۹۰/۰۸/۲۲


۱۱۵۰۰ بازدید

نقل مطالب در مطبوعات و نشریات با ذکر منبع بلامانع است.
اداره تبلیغ نوین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها



فلاسفه و عارفان عشق را به اقسام گوناگون تقسیم کرده‌اند، اما در یک تقسیم‌بندی کلی گفته‌اند عشق بر دو قسم است:

در این‌که عشق حکمش چیست؟ آنچه در این زمینه می‌توان گفت: این است که عشق اگر از نوع حقیقی و برخی از انواع مجازی آن؛ مانند عشق عقلانی و عشق روحانی باشد، نه تنها نکوهیده نیست، بلکه چه بسا از کمالات محسوب می‌شود. اما اگر از نوع حیوانی آن‌که پایین‌ترین نوع عشق است باشد، این نوع عشق هم اگر با عفاف و تقوا همراه باشد و از حریم عفت خارج نشود، بدون اشکال است.

این‌گونه عشق‌ها به سرعت می‌آید و به سرعت می‌رود، قابل اعتماد و توصیه نیست. فضیلت‌کش است. تنها با کمک عفاف، تقوا و تسلیم نشدن در برابر آن است که آدمی از آن سود می‌برد؛ یعنی در زمینۀ فراق و دست نارسی از یک طرف و پاکی و عفاف از طرف دیگر، سوز و گدازها، فشارها و سختی‌هایی که بر روح عاشق وارد می‌شود. آثار نیک و سودمندی به بار می‌آورد.

عرفا در همین زمینه است که می‌گویند: عشق مجازی تبدیل به عشق حقیقی؛ یعنی عشق به ذات احدیت می‌گردد و انسان می‌تواند از آن سود ببرد. علاوه بر این دارای آثار و فوایدی است؛ نظیر این‌که عشق به انسان نیرو و قدرت و چالاکی می‌بخشد، ترس را از وجود آدمی بیرون می‌کند و به انسان شجاعت و جسارت می‌بخشد. عشق، انسان بخیل را بخشنده می‌کند؛ عشق نفس را تکمیل می‌کند و استعدادهای حیرت‌انگیز باطنی را ظاهر می‌سازد؛ عشق تصفیه‌گر است و روح انسان را از ناخالصی‌ها پاک می‌کند.

دیدگاه اسلام درباره عشق

بنابراین، عشق اگر از نوع حقیقی باشد قطعاً پسندیده است و نوع مجازی آن اگر همراه با عفاف و تقوا باشد، مورد نکوهش نیست.

واژۀ‌ی “عشق” در واژه‌نامه‌های عرفانی و فلسفی چنین تعریف شده است:

عشق، شوق مفرط و میل شدید به چیزی، به معنای فرط حب و دوستی، مشتق از “عشقه” است و آن گیاهی است که بر تنۀ هر درختی که پیچد، آن‌را خشک سازد و خود به طراوت خویش باقی بماند. پس هر عشقی بر هر تنی که بر آید، جز محبوب را خشک کند و محو گرداند و آن تن را ضعیف سازد و روح و دل را منور گرداند.[1]

عشق و محبت مهم‌ترین و یکی از عالی‌ترین حالات انسان عارف و از مبانی و اصول بسیار مهم عرفانی به شمار می‌رود. از دیدگاه عرفان، عشق از مواهب الهی و از داده‌های خداوندی است،[2] نه از دست‌آوردهای بشری، اگر چه مقدمات دست‌یابی به عشق می‌تواند تحصیلی باشد.

شیخ الرئیس، عشق را علت وجود همۀ موجودات برمی‌شمرد و معتقد است، عشق موهبتی است که اختصاص به انسان ندارد و همۀ موجودات به نحوی از آن برخوردارند.[3]

ملا صدرا، نیز عشق را حقیقتی ساری و جاری در کلیه‌ی موجودات می‌داند و معتقد است که هیچ موجودی نیست که از پرتو عشق بی‌بهره باشد.[4]

عارفان و فیلسوفان عشق را به اقسام مختلفی تقسیم کرده‌اند، اما در مجموع و در یک تقسیم‌بندی کلی عشق را به دو نوع می‌دانند:

الف) عشق حقیقی: عشق حقیقی، که همان عشق به خدا و صفات و افعال او است. عشق ناب و حقیقی به خدا هنگامی عشق به آن اطلاق می‌شود که به طمع بهشت و یا ترس از دوزخ نباشد، بلکه عشق به صرف تصور جمال و کمال در حضرت خداوندی باشد. کمال عشق به خدا این است که تمام دل به او تعلق گیرد و جان از تمایل به تمام آنچه غیر خدا است پاک شود.

ب) عشق مجازی: عشق مجازی دامنه‌ی وسیعی دارد که می‌توان گفت: عشق مجازی منحصراً عشق انسان به انسان نیست، بلکه عشق ورزیدن به هرگونه معشوقی غیر از ذات احدیت مجاز نام دارد. بنابراین، عشق مجازی تنوعی به انواع معشوق دارد. نظیر عشق انسان به مناظر طبیعی، عشق به زن و فرزند، به مال و سرمایه، زیبایی و جمال، شهرت و محبوبیت و… . پس عشق مجازی از انواع عشق انسانی است؛ یعنی عاشق همیشه انسان است، ولی معشوق در همه موارد لزوماً انسان نیست.

در این‌جا به اختصار برخی از اقسام عشق‌های مجازی را بیان می‌کنیم:

شیخ الرئیس می‌گوید: این عشق منحصر به انسان است و در حیوان یافت نمی‌شود، وی می‌گوید: میل نفس به زیبایی‌های ظاهری از جمله صورت نیکو، از دو جهت متفاوت قابل حصول است. یک: به نحو حیوانی. دو: به نحو عقلانی. شیخ الرئیس در عشق طبیعی عقلانی(نفسانی) می‌گوید: عاشق معشوق را به جهت صورت نیکو تنها به اعتبار عقلی به جهت موزون بودن و اعتدال نظام آن دوست می‌دارد، و این نحو عشق که خالی از شائبه‌ی حیوانیت است، وسیله‌ای برای رفعت و ترقی و زیادی درجه شمرده می‌شود.[6] منشأ این نوع عشق فطرت زیبایی دوستی انسان است و مربوط به قوه‌ی درک زیبایی نفس انسان و عاطفه است. در این نوع عشق، زیبایی ظاهری معشوق، مطلوب عاشق است.

نراقی در معراج السعادة می‌گوید: عشق و محبت حاصل نشود، مگر به سببی از اسباب و نظر به این‌که از برای آن [عشق و محبت] سبب‌های بسیار و مختلف است، پس عشق و محبت نیز به اقسام مختلف تقسم می‌شود: از نظر وی، یکی از اقسام محبت، محبت به صورت‌های جملیه است. وی می‌گوید: تصور نشود که دوستی صورت‌های جمیله فقط برای لذات جنسی قابل تصور است، بلکه ادراک نفس جمال و زیبایی به جهت ذات آن و بدون در نظر گرفتن مسائلی دیگر، لذتی است روحانی که به خودی خود محبوب است. و از این جهت است که انسان محبت به سبزه و آب روان دارد، نه به جهت این‌که سبزه را بخورد و آب را بیاشامد، یا به غیر از مجرد دیدن و تماشا حظ و بهره‌ای دیگر ببرد. وی می‌گوید: پیامبر(ص) هنگام دیدن آب و سبزه شکفتگی و نشاط به آن‌حضرت دست می‌داد. و هر طبع مستقیم و قلب سلیم از تماشای گل و غنچه و لاله و شکوفه و … لذت می‌برد و آنها را دوست دارد، بلکه بسا غم‌های خود را به آن تسلی می‌دهد.[7]

استاد مطهری نیز در مورد چنین عشقی می‌گوید: این‌گونه عشق‌ها به سرعت می‌آید و به سرعت می‌رود قابل اعتماد و توصیه نیست. فضیلت‌کش است. تنها با کمک عفاف، تقوا و تسلیم نشدن در برابر آن است که آدمی سود می‌برد؛[10] یعنی در زمینۀ فراق و دست نارسی از یک طرف و پاکی و عفاف از طرف دیگر، سوز و گدازها، فشارها و سختی‌هایی که بر روح عاشق وارد می‌شود. آثار نیک و سودمندی به بار می‌آورد.

در همین زمینه است که عرفا می‌گویند: عشق مجازی تبدیل به عشق حقیقی؛ یعنی عشق به ذات احدیت می‌گردد.[11]

عشق حیوانی، به انواع متلذات و اسباب لذت؛ نظیر مأکولات و منکوحات تعلق می‌گیرد. منشأ آن غرایز و میل‌های حیوانی است و مربوط به نفس اماره انسان است. در این عشق، عاشق معشوق را به جهت لذت و نفع خود می‌خواهد. در این‌که آیا این نوع از عشق حکمش چیست؟ فلاسفه در این مسئله اختلاف دارند که آیا این نوع عشق خوب و ممدوح است، یا زشت و ناپسند؟ چنان‌که بعضی آن‌را مذمت کرده و بعضی خوب دانستند.

ملا صدرا می‌گوید: این نوع عشق که نتیجه‌ی آن لذت بردن از زیبا رویان، و محبت مفرط نسبت به آنان است، در اکثر امم موجود است و از اوضاع الهی است که تابع مصالح و حکم خاصی است؛ و از این جهت نیکو و ممدوح است. این عشق‌ها اکثر منشأ صنایع ظریفه است. وی می‌گوید: عشق به زیبا رویان منشأ نکاح و زواج و بالاخره بقای نوع است.

بنابراین، عشق طبیعی حیوانی که پایین‌ترین درجه‌ی عشق است و غرض عمده‌ی آن اطفای شهوت حیوانی است، اگر چه از سوی برخی از عارفان و فیلسوفان ملامت شده است، اما اگر همراه با عفاف و تقوا باشد، انسان می‌تواند از آن سود برد، و اگر از حد شرعی تجاوز نکند می‌تواند سودمند باشد؛ چرا که به گفته‌ی ملا صدرا، منشأ نکاح و بقای نوع بشر و تولید نسل می‌شود.

ملا صدرا، می‌گوید: عشق یا حقیقی است و یا مجازی، عشق حقیقی محبت الله و صفات و افعال او است و عشق مجازی هم یا نفسانی است و یا حیوانی.

وی معتقد است، تمام موجودات عالم به عشق حقیقی عاشق حق‌اند و مشتاق لقای اویند و خداوند متعال در جبلت تمام موجودات عالم عشق خاصی را مرکوز کرده است.[12]

آثار عمومی عشق

البته عشق حقیقی آثار برکات بسیار عالی و شکوفی دارد که با آثار و فواید عشق‌های مجازی بسیار متفاوت است، اما برخی از آثار و ویژگی‌ها میان انواع عشق مشترک است؛ یعنی عشق، صرف نظر از این‌که از چه نوع باشد، حقیقی یا مجازی و مجازی هم چه مجازی نفسانی و چه مجازی حیوانی، و قطع نظر از این‌که معشوق چه و که باشد، یک دسته آثار و نتایجی دارد که میان همه انواع مذکور مشترک است. نظیر:

بنابر این، و با توجه به آنچه را که بیان شد، از مجموع سخنان عارفان و فیلسوفان در مسئله‌ی عشق به دست می‌آید، این است که عشق اگر از نوع حقیقی و برخی از انواع مجازی آن؛ مانند عشق عقلانی و عشق روحانی باشد، نه تنها نکوهیده نیست، بلکه چه بسا از کمالات محسوب می‌شود. اما اگر از نوع حیوانی آن، که پایین‌ترین نوع عشق است، باشد، این نوع عشق هم اگر با عفاف و تقوا باشد و از حریم عفت خارج نشود بدون اشکال است.

[1]. تهانوی، محمد اعلی بن علی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج 2، ص 1012، بیروت، ناشرون، چاپ اول، 1996م؛ سجادی، سید جعفر، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، واژه‌ی «عشق»؛ همو، فرهنگ علوم عقلی، ص 357.

[2]. عطار نیشابوری، تذکرة الاولیاء، ص 328.

[3]. ابن سینا، الرسائل، ص 375.

[4]. صدر المتألهین، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج 7، ص 149، بیروت، دار احیاء التراث، چاپ سوم، 1981م.

[5]. رحمییان، سعید، حب و مقام محبت در حکمت و عرفان نظری، ص 152.

[6]. ابن سینا، رساله عشق، نقل از، حب و مقام محبت در حکمت و عرفان نظری، ص 139 و 140.

[7]. نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص 713، قم، هجرت، چاپ ششم، 1378ش.

[8] سجادی، سید جعفر، فرهنگ علوم عقلی، ص 139 و 140.

[9]. رساله عشق، نقل از، حب و مقام محبت در حکمت و عرفان نظری، ص140 و 141.

[10]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 16، ص 251، تهران، صدرا.

[11]. همان.

[12] سجادی، سید جعفر، مصطلحات فلسفی صدر الدین شیرازی، ص 153 – 155، تهران، نهضت زنان مسلمان، چاپ دوم، 1360ش.

آخرین پرسش ها و پاسخ ها را همه روزه در ایمیل خود مطالعه کنید

دیدگاه اسلام درباره عشق

ما 15405 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ و استفاده از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز است.



فلاسفه و عارفان عشق را به اقسام گوناگون تقسیم کرده‌اند، اما در یک تقسیم‌بندی کلی گفته‌اند عشق بر دو قسم است:

در این‌که عشق حکمش چیست؟ آنچه در این زمینه می‌توان گفت: این است که عشق اگر از نوع حقیقی و برخی از انواع مجازی آن؛ مانند عشق عقلانی و عشق روحانی باشد، نه تنها نکوهیده نیست، بلکه چه بسا از کمالات محسوب می‌شود. اما اگر از نوع حیوانی آن‌که پایین‌ترین نوع عشق است باشد، این نوع عشق هم اگر با عفاف و تقوا همراه باشد و از حریم عفت خارج نشود، بدون اشکال است.

این‌گونه عشق‌ها به سرعت می‌آید و به سرعت می‌رود، قابل اعتماد و توصیه نیست. فضیلت‌کش است. تنها با کمک عفاف، تقوا و تسلیم نشدن در برابر آن است که آدمی از آن سود می‌برد؛ یعنی در زمینۀ فراق و دست نارسی از یک طرف و پاکی و عفاف از طرف دیگر، سوز و گدازها، فشارها و سختی‌هایی که بر روح عاشق وارد می‌شود. آثار نیک و سودمندی به بار می‌آورد.

عرفا در همین زمینه است که می‌گویند: عشق مجازی تبدیل به عشق حقیقی؛ یعنی عشق به ذات احدیت می‌گردد و انسان می‌تواند از آن سود ببرد. علاوه بر این دارای آثار و فوایدی است؛ نظیر این‌که عشق به انسان نیرو و قدرت و چالاکی می‌بخشد، ترس را از وجود آدمی بیرون می‌کند و به انسان شجاعت و جسارت می‌بخشد. عشق، انسان بخیل را بخشنده می‌کند؛ عشق نفس را تکمیل می‌کند و استعدادهای حیرت‌انگیز باطنی را ظاهر می‌سازد؛ عشق تصفیه‌گر است و روح انسان را از ناخالصی‌ها پاک می‌کند.

دیدگاه اسلام درباره عشق

بنابراین، عشق اگر از نوع حقیقی باشد قطعاً پسندیده است و نوع مجازی آن اگر همراه با عفاف و تقوا باشد، مورد نکوهش نیست.

واژۀ‌ی “عشق” در واژه‌نامه‌های عرفانی و فلسفی چنین تعریف شده است:

عشق، شوق مفرط و میل شدید به چیزی، به معنای فرط حب و دوستی، مشتق از “عشقه” است و آن گیاهی است که بر تنۀ هر درختی که پیچد، آن‌را خشک سازد و خود به طراوت خویش باقی بماند. پس هر عشقی بر هر تنی که بر آید، جز محبوب را خشک کند و محو گرداند و آن تن را ضعیف سازد و روح و دل را منور گرداند.[1]

عشق و محبت مهم‌ترین و یکی از عالی‌ترین حالات انسان عارف و از مبانی و اصول بسیار مهم عرفانی به شمار می‌رود. از دیدگاه عرفان، عشق از مواهب الهی و از داده‌های خداوندی است،[2] نه از دست‌آوردهای بشری، اگر چه مقدمات دست‌یابی به عشق می‌تواند تحصیلی باشد.

شیخ الرئیس، عشق را علت وجود همۀ موجودات برمی‌شمرد و معتقد است، عشق موهبتی است که اختصاص به انسان ندارد و همۀ موجودات به نحوی از آن برخوردارند.[3]

ملا صدرا، نیز عشق را حقیقتی ساری و جاری در کلیه‌ی موجودات می‌داند و معتقد است که هیچ موجودی نیست که از پرتو عشق بی‌بهره باشد.[4]

عارفان و فیلسوفان عشق را به اقسام مختلفی تقسیم کرده‌اند، اما در مجموع و در یک تقسیم‌بندی کلی عشق را به دو نوع می‌دانند:

الف) عشق حقیقی: عشق حقیقی، که همان عشق به خدا و صفات و افعال او است. عشق ناب و حقیقی به خدا هنگامی عشق به آن اطلاق می‌شود که به طمع بهشت و یا ترس از دوزخ نباشد، بلکه عشق به صرف تصور جمال و کمال در حضرت خداوندی باشد. کمال عشق به خدا این است که تمام دل به او تعلق گیرد و جان از تمایل به تمام آنچه غیر خدا است پاک شود.

ب) عشق مجازی: عشق مجازی دامنه‌ی وسیعی دارد که می‌توان گفت: عشق مجازی منحصراً عشق انسان به انسان نیست، بلکه عشق ورزیدن به هرگونه معشوقی غیر از ذات احدیت مجاز نام دارد. بنابراین، عشق مجازی تنوعی به انواع معشوق دارد. نظیر عشق انسان به مناظر طبیعی، عشق به زن و فرزند، به مال و سرمایه، زیبایی و جمال، شهرت و محبوبیت و… . پس عشق مجازی از انواع عشق انسانی است؛ یعنی عاشق همیشه انسان است، ولی معشوق در همه موارد لزوماً انسان نیست.

در این‌جا به اختصار برخی از اقسام عشق‌های مجازی را بیان می‌کنیم:

شیخ الرئیس می‌گوید: این عشق منحصر به انسان است و در حیوان یافت نمی‌شود، وی می‌گوید: میل نفس به زیبایی‌های ظاهری از جمله صورت نیکو، از دو جهت متفاوت قابل حصول است. یک: به نحو حیوانی. دو: به نحو عقلانی. شیخ الرئیس در عشق طبیعی عقلانی(نفسانی) می‌گوید: عاشق معشوق را به جهت صورت نیکو تنها به اعتبار عقلی به جهت موزون بودن و اعتدال نظام آن دوست می‌دارد، و این نحو عشق که خالی از شائبه‌ی حیوانیت است، وسیله‌ای برای رفعت و ترقی و زیادی درجه شمرده می‌شود.[6] منشأ این نوع عشق فطرت زیبایی دوستی انسان است و مربوط به قوه‌ی درک زیبایی نفس انسان و عاطفه است. در این نوع عشق، زیبایی ظاهری معشوق، مطلوب عاشق است.

نراقی در معراج السعادة می‌گوید: عشق و محبت حاصل نشود، مگر به سببی از اسباب و نظر به این‌که از برای آن [عشق و محبت] سبب‌های بسیار و مختلف است، پس عشق و محبت نیز به اقسام مختلف تقسم می‌شود: از نظر وی، یکی از اقسام محبت، محبت به صورت‌های جملیه است. وی می‌گوید: تصور نشود که دوستی صورت‌های جمیله فقط برای لذات جنسی قابل تصور است، بلکه ادراک نفس جمال و زیبایی به جهت ذات آن و بدون در نظر گرفتن مسائلی دیگر، لذتی است روحانی که به خودی خود محبوب است. و از این جهت است که انسان محبت به سبزه و آب روان دارد، نه به جهت این‌که سبزه را بخورد و آب را بیاشامد، یا به غیر از مجرد دیدن و تماشا حظ و بهره‌ای دیگر ببرد. وی می‌گوید: پیامبر(ص) هنگام دیدن آب و سبزه شکفتگی و نشاط به آن‌حضرت دست می‌داد. و هر طبع مستقیم و قلب سلیم از تماشای گل و غنچه و لاله و شکوفه و … لذت می‌برد و آنها را دوست دارد، بلکه بسا غم‌های خود را به آن تسلی می‌دهد.[7]

استاد مطهری نیز در مورد چنین عشقی می‌گوید: این‌گونه عشق‌ها به سرعت می‌آید و به سرعت می‌رود قابل اعتماد و توصیه نیست. فضیلت‌کش است. تنها با کمک عفاف، تقوا و تسلیم نشدن در برابر آن است که آدمی سود می‌برد؛[10] یعنی در زمینۀ فراق و دست نارسی از یک طرف و پاکی و عفاف از طرف دیگر، سوز و گدازها، فشارها و سختی‌هایی که بر روح عاشق وارد می‌شود. آثار نیک و سودمندی به بار می‌آورد.

در همین زمینه است که عرفا می‌گویند: عشق مجازی تبدیل به عشق حقیقی؛ یعنی عشق به ذات احدیت می‌گردد.[11]

عشق حیوانی، به انواع متلذات و اسباب لذت؛ نظیر مأکولات و منکوحات تعلق می‌گیرد. منشأ آن غرایز و میل‌های حیوانی است و مربوط به نفس اماره انسان است. در این عشق، عاشق معشوق را به جهت لذت و نفع خود می‌خواهد. در این‌که آیا این نوع از عشق حکمش چیست؟ فلاسفه در این مسئله اختلاف دارند که آیا این نوع عشق خوب و ممدوح است، یا زشت و ناپسند؟ چنان‌که بعضی آن‌را مذمت کرده و بعضی خوب دانستند.

ملا صدرا می‌گوید: این نوع عشق که نتیجه‌ی آن لذت بردن از زیبا رویان، و محبت مفرط نسبت به آنان است، در اکثر امم موجود است و از اوضاع الهی است که تابع مصالح و حکم خاصی است؛ و از این جهت نیکو و ممدوح است. این عشق‌ها اکثر منشأ صنایع ظریفه است. وی می‌گوید: عشق به زیبا رویان منشأ نکاح و زواج و بالاخره بقای نوع است.

بنابراین، عشق طبیعی حیوانی که پایین‌ترین درجه‌ی عشق است و غرض عمده‌ی آن اطفای شهوت حیوانی است، اگر چه از سوی برخی از عارفان و فیلسوفان ملامت شده است، اما اگر همراه با عفاف و تقوا باشد، انسان می‌تواند از آن سود برد، و اگر از حد شرعی تجاوز نکند می‌تواند سودمند باشد؛ چرا که به گفته‌ی ملا صدرا، منشأ نکاح و بقای نوع بشر و تولید نسل می‌شود.

ملا صدرا، می‌گوید: عشق یا حقیقی است و یا مجازی، عشق حقیقی محبت الله و صفات و افعال او است و عشق مجازی هم یا نفسانی است و یا حیوانی.

وی معتقد است، تمام موجودات عالم به عشق حقیقی عاشق حق‌اند و مشتاق لقای اویند و خداوند متعال در جبلت تمام موجودات عالم عشق خاصی را مرکوز کرده است.[12]

آثار عمومی عشق

البته عشق حقیقی آثار برکات بسیار عالی و شکوفی دارد که با آثار و فواید عشق‌های مجازی بسیار متفاوت است، اما برخی از آثار و ویژگی‌ها میان انواع عشق مشترک است؛ یعنی عشق، صرف نظر از این‌که از چه نوع باشد، حقیقی یا مجازی و مجازی هم چه مجازی نفسانی و چه مجازی حیوانی، و قطع نظر از این‌که معشوق چه و که باشد، یک دسته آثار و نتایجی دارد که میان همه انواع مذکور مشترک است. نظیر:

بنابر این، و با توجه به آنچه را که بیان شد، از مجموع سخنان عارفان و فیلسوفان در مسئله‌ی عشق به دست می‌آید، این است که عشق اگر از نوع حقیقی و برخی از انواع مجازی آن؛ مانند عشق عقلانی و عشق روحانی باشد، نه تنها نکوهیده نیست، بلکه چه بسا از کمالات محسوب می‌شود. اما اگر از نوع حیوانی آن، که پایین‌ترین نوع عشق است، باشد، این نوع عشق هم اگر با عفاف و تقوا باشد و از حریم عفت خارج نشود بدون اشکال است.

[1]. تهانوی، محمد اعلی بن علی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج 2، ص 1012، بیروت، ناشرون، چاپ اول، 1996م؛ سجادی، سید جعفر، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، واژه‌ی «عشق»؛ همو، فرهنگ علوم عقلی، ص 357.

[2]. عطار نیشابوری، تذکرة الاولیاء، ص 328.

[3]. ابن سینا، الرسائل، ص 375.

[4]. صدر المتألهین، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج 7، ص 149، بیروت، دار احیاء التراث، چاپ سوم، 1981م.

[5]. رحمییان، سعید، حب و مقام محبت در حکمت و عرفان نظری، ص 152.

[6]. ابن سینا، رساله عشق، نقل از، حب و مقام محبت در حکمت و عرفان نظری، ص 139 و 140.

[7]. نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص 713، قم، هجرت، چاپ ششم، 1378ش.

[8] سجادی، سید جعفر، فرهنگ علوم عقلی، ص 139 و 140.

[9]. رساله عشق، نقل از، حب و مقام محبت در حکمت و عرفان نظری، ص140 و 141.

[10]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 16، ص 251، تهران، صدرا.

[11]. همان.

[12] سجادی، سید جعفر، مصطلحات فلسفی صدر الدین شیرازی، ص 153 – 155، تهران، نهضت زنان مسلمان، چاپ دوم، 1360ش.

آخرین پرسش ها و پاسخ ها را همه روزه در ایمیل خود مطالعه کنید

دیدگاه اسلام درباره عشق

ما 15411 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ و استفاده از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز است.


آیا عاشق شدن گناه است (منظور عشق زمینی) ؟


عشق انسانی سه قسم است چون یا حقیقی است یا مجازی؛ و عشق مجازی (زمینی) یا نفسانی است یا حیوانی.

دیدگاه اسلام درباره عشق

عشق حقیقی همان محبت به خداوند و صفات و افعال اوست.

و عشق نفسانی آن است که مبدأش مشاکلت و مشابهت نفس عاشق با نفس معشوق است، و اعجاب و تحسین به شمائل زیبایی معشوق به این خاطر که همه اینها از آثار نفس معشوق است.

و عشق حیوانی آن است که مبدأش شهوت بدنی و درخواست لذت حیوانی است و تحسین و شگفتی به ظاهر معشوق و رنگ و شکل اعضای صرفا مادی و بدنی اوست و این مقتضای نفس اماره می باشد و غالبا هم مقارن با فجور و گناه و آلودگی و افراط در قوه شهوت حیوانی است.

شکی نیست که عشق حقیقی که همان محبت خداوند باشد بزرگترین فضیلت و کمال انسانی بلکه غایت و نهایت درجه سیر و سلوک عرفان اسلامی است و دین و شریعت نیز بدان ترغیب وتشویق می کند. چنانکه پیامبر (ص) از اصحابش پرسید: کدام دستگیره های ایمان قوی تر و محکم تر است؟ بعد خود حضرت فرمود: محبت داشتن بخاطر خداوند و دشمنی نمودن بخاطر خداوند

[i]

و شکی هم نیست که عشق حیوانی مذموم و از صفات رذیله است و انسان را از درک امور معنوی و رسیدن به سعادت ابدی دور و محروم می کند. چون غالبا باعث افتادن در گناهان و آلودگیها و افراط در آن می شود.

[ii]

علاوه اینکه غالبا منشأ آن عدم رعایت تقوای چشم و گوش است، یعنی چشم را رها می کند و در پی دیدن زیبائیهای جنس مخالف می رود و کم کم عشق به آن پیدا می شود. پس غالبا این عشق از مقدمات حرام حاصل می شود و چه بسا حرکاتی هم که از روی تعشق حیوانی انجام می دهد حرام باشد.

بله اگر در کسی بدون تعمد و قصد حرام عشق حیوانی پیدا شد و یا اگر در اول اشتباه نمود و عمدا مقدمات پیدایش عشق را اختیارا ایجاد نمود ولی بخاطر مسائل شرعی مثلا طرف زن شوهر داری بود یا دختری است که خود یا خانواده اش راضی به ازدواج نبودند و هم چنین زنی عاشق مردی شد که از نظر شرعی ارتباط حرام است، به این جهات دینی از خواهشهای نفسانی
خودداری نمود و این عشق را در خود مخفی نگه داشت و صبر نمود و از دنیا رفت
،
اجر شهید را دارد و وارد بهشت می گردد.

[iii]

بهر حال دلیلی نداریم که خود عشق زمینی از حرمت برخوردار باشد ولو اینکه ممکن است منشاء پیداش او از حرمت برخوردار باشد یا اعمال ناشایست و حرامی را بدنبال داشته باشد یعنی گناه منشأ پیدایش و نتایج به بار آمده جداگانه محاسبه می گردد. بله از نظر اخلاقی باید از چنین عشقی دوری گزید و تلاش نمود که از دل بیرون کرد ولو اینکه مقدمات و منشاء پیدایش او حلال بوده و یا نتایج بدی را بدنبال نداشته باشد زیرا دل جای عشق به خداست و نباید آنجا را از عشق غیر خدا پر کرد.

اما عشق نفسانی اولا تحقق آن یعنی عشق به فرد جسمانی ولی نه بخاطر جهات جسمانی و
شهوانی خیلی مشکل است و ثانیا نمی شود گفت مطلقا (یعنی برای هر فرد و در هر حال) پسندیده و فضیلت است. بلکه یک بحثی است که بعضی از اهل سیر و سلوک مطرح کردند آنهم  تحت شرایط خاص، و می گویند این عشق مجازی پلی است برای رسیدن به عشق حقیقی چون کسیکه دچار این عشق شد همه شهوتها و خواسته های نفسانی را از بین برده و همه را در یک عشق خلاصه کرده است به همین جهت رسیدن به معشوق حقیقی برای او آسان تر است. چون از همه چیز منقطع شده و فقط به یک چیز وابسته است پس در این صورت برای رسیدن به معشوق حقیقی نیاز ندارد که از چیزهای زیادی منقطع گردد بلکه اگر از همین یکی منقطع شد به معشوق حقیقی می رسد. از یک به یک رسیدن آسان تر است از کثیر به یک.

[iv]

باز هم تذکر می دهیم که این مباحث در صورتی درست است که عارف سالک و اصلی مربی و مرشد انسان باشد که دقیقا اعمال ریز و درشت انسان را زیر نظر داشته باشد، نه اینکه هر کس از پیش خود چیزهایی را ببافت که :

[i]

  – کافی، ج 2، ص 125.

[ii]

–  اسفار، ج 7، ص 171 تا 175.

[iii]

–  شرح نهج البلاغه، ج 19، ص 400.

[iv]

– اسفار، ج 7، ص 175.

1. از نظر اندیشمندان اسلامی یک عشق حقیقی بیشتر در عالم وجود ندارد و آن عشق به خدا است و سایر عشق‏ها، عشق کاذب یا غیر حقیقی یا مجازی هستند و بلکه اطلاق عشق بر غیر خدا صحیح نیست؛ چون آنها شوق هستند، نه …

عشق
آیا ممکن است توضیحی در مورد عشق بیان نمائید؟

1)- کلمه عشق در متون دینی بسیار کم به کار رفته است و به جای آن حب شدید و معانی نظیر آن استعمال شده است مانند آیه شریفه:

وَ مِنَ…

آن طور كه پيداست، عشق يك طرفه در محاورات عرفي و ادبيات عرفاني، به عشقي گفته مي‌شود كه نسبت به مظاهر زيبا و جلوه‌هاي دل‌انگيز و دل‌ربا باشد. يعني عشقي كه تنها از طرف عاشق باشد. مانند برخي موارد از عشق‌…

آنچه در نيازهاي فطري (حقيقت جويي و…) و نيازهاي غريزي (مثل ميل جنسي، ميل به غذا و…) مهم است دو چيز است 1. ارضاء اين نيازها نه سركوب آنها 2. ارضاء بايد در چارچوب دين و خرد باشد و افراط و تفريط نشود …

عشق به خویشتن و نظر اسلام، و توجیه ایثار و جهادمسئله عشق به خویشتن در حال حاضر در بین روانشناسان بسیار مطرح می شود می خواهم بدانم این مسئله با تعالیم اسلامی مغایرت دارد یا خیر و اگر خیر چه طور می توان…

این بیت از ابیات نظامی گنجوی است که در داستان سلام بغدادی است که در پی مجنون روانه می شود تا او را ببیند و از محضرش استفاده کند آنگاه که مجنون را در اوج سختی و ناراحتی می یابد و از او درخواست می کند ک…

در مورد یاد شده کینه به دل داشتن کار درستی نیست و گناه محسوب می‌شود. باید سعی شود هرطوری شده مشکل حل شود و نسبت به رفتارها و تهمت‌ها عفو را پیشه‌ خویش قرار داد. زیرا عفو و گذشت خصلت انسان‌های شایسته ا…

حوادث ناگوار و حتی جنایت های دهشتناک این چند وقت اخیر مانند سیل، زلزله، قتل و کشتار مسلمانان و جنگ و خونریزی در نقاط مختلف جهان و اتفاقات اخیری که در یک سال گذشته رخ داده است، موجب شده که هر از گاهی د…

اگر با انگیزه دینی کسی را نفرین کند، هیچ محذور و اشکالی ندارد، مثلاً به خاطر این که کسی به پیشوایان دین ظلم کرده است و یا کسی که حقیقتی را عمداً و بدون عذر شرعی انکار کرده و یا بر علیه عقاید مذهبی و د…

سلمان فارسی، دهقان زاده ای ایرانی بود که در شهر مدینه، پیامبر اکرم(ص) را دید و به او ایمان آورد و حضرت نیز او را خرید و آزاد کرد. سلمان در دوران زندگی پیامبر(ص) از یاران بزرگ و مورد علاقه ایشان بود تا…

یکی از راه هایی که می توان با خود ارضایی و شهوت جنسی مبارزه کرد و بر آن فائق و پیروز شد، راه تقوا و پرهیزکاری است. در روایتی که از حضرت امام صادق علیه السلام نقل شده است، روزه وسیله کنترل شهوات شمرده …

ما مکلفیم عقلاً و شرعاً به این که اصلح را بشناسیم؛ اصلح از لحاظ علم، از لحاظ تقوا، از لحاظ مدیریت و آن مواردی که در پستی که می خواهد عهده دار شود دخالت دارد. صرف این که آن فرد در فقه اعلم باشد، کفایت …

دوستی با جن های مسلمان و استفاده از آنها
آیا می توان با جن های مسلمان دوست شد و آنها را بعنوان استاد برای درمان بیماریها استفاده کرد؟

در عقیده اسلامی جن موجودی است مختار، مکلف، مخلوق از آتش،…

نام پیامبران در قرآن
نام چند پیامبر در قرآن آمده است؟‏

پیامبرانی که نام مبارکشان در قرآن مجید ذکر شده عبارتند از:

1 آدم(ع)

2 ابراهیم(ع)

3 ادریس(ع)

4 اسحاق(ع)

5 الیاس(ع…

آیا کتک زدن بچه جایز است یا نه؟
فرزند من 3 سال دارد، گر چه او در مجموع بچه خوب و فرمانبرداری است اما بعضی وقتها مجبور به تنبیه بدنی او می شویم. البته فقط به محل نشستن او می زنیم نه به سر و صورتش و م…

امروزه واژه عشق در وصف نسبت رابطه انسان با خدا و ارتباط عاطفی شیعیان با ائمه اطهار (علیهم السلام) بسیار رواج یافته است. در این مقاله به بررسی معنی لغوی عشق، منشأ استفاده و خاستگاه آن و مراتب عشق و نظر ائمه (علیهم السّلام) می پردازیم.

 

فرهنگ فارسی معین ذیل واژه عشق: دوستی مفرط و محبت تام و آن در روانشناسی یکی از عواطف است که مرکب می باشد از تمایلات جسمانی، حس جمال، حس اجتماعی، تعجب، عزت نفس و غیره . علاقه بسیار شدید و غالباً نامعقولی است که گاهی هیجانات کدورت انگیز را باعث می شود و آن یکی از مظاهر مختلف تمایل اجتماعی است که غالباً جزو شهوات به شمار آید.               

غیاث اللغات: مرضی است از قسم جنون که از دیدن صورت حسن پیدا می شود و گویند که آن ماخوذ از عَشَقه است و آن نباتی است که آن را لبلاب گویند، چون بر درختی بپیچد آن را خشک کند، همین حالت عشق است بر هر دلی که طاری شود صاحبش را خشک و زرد کند.

دیدگاه اسلام درباره عشق

ذخیره خوارزمشاهی: چون محکم شد بیماری باشد با وسواس مانند مالیخولیا. و خود کشیدن آن به خویشتن، چنان باشد که مردم اندیشه همه اندر خوبی و پسندیدگی صورتی بندد و امید اصل او اندر دل خویشتن محکم کند و قوت شهوانی او را بر آن مدد می دهد تا محکم گردد.

مجمع البحري: «عشق» في الحديث ذكر العشق و هو تجاوز الحد في المحبه. يقال عشق عشقا من باب تعب و الاسم العشق بالكسر و يقال عشقه عشقا مثل علمه علما و عن الغزالي: معنى كون الشي‏ء محبوبا هو ميل النفس إليه فإن قوي الميل سمي عشقا. و عن جالينوس الحكيم: العشق من فعل النفس و هي كامنة في الدماغ و القلب و الكبد و في الدماغ ثلاث مساكن: التخيل في مقدمه و الفكر في وسطه و الذكر في آخره. فلا يكون أحد عاشقا حتى إذا فارق معشوقه لم يخل من تخيله و فكره و ذكره. فيمتنع من الطعام و الشراب باشتغال قلبه و كبده و من النوم باشتغال الدماغ بالتخيل و الذكر و الفكر للمعشوق فتكون جميع مساكن النفس قد اشتغلت به و متى لم يكن كذلك لم يكن عاشقا. فإن ألهي العاشق خلت هذه المساكن و رجع إلى الاعتدال و يقال رجل عاشق و امرأه عاشقه.

البته واژه عشق در اصطلاحات تصوف و عرفان معانی خاصی یافته است که در  ادامه به سیر شکل گیری معانی تاریخی آن می پردازیم.

 

 بحث عشق و چگونگی ورود آن به تصوف گرایش عاشقانه دارای اهمیت است. تصوف به علت نداشتن امامان و راهبرانی برای تبیین شریعت محمدی در بین اهل تسنن شکل گرفت. متصوفه ابتدا تحت تاثیر زندگی ساده مسلمانان در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) به علت سختگیری کفار بر مسلمانان و سرخوردگی از حاکمانی که خود تعیین کرده و زمام حکومت محمدی را به آنان سپرده بودند و به تدریج به زندگی اشرافی روی آورده بودند و از تجمل چیزی کمتر از دربار سلاطین نداشتند، گرایش به زهد یافتند .

اولین خانقاه در رملۀ شام گویا به دست حاکم مسیحی بنا شد و بدین ترتیب صوفیه طریق خود را از آحاد مسلمین جدا و ممتاز کردند و به شواهد تاریخی بعدها متصوفه تحت تاثیر عقاید مسیحی، یهودی و هندی قرار گرفتند. «گویی تا قبل از قرن دوم تشکلی به نام صوفیه در بلاد اسلامی وجود نداشت. گاه برخی از زاهدان با چند تن از یاران خود در بعضی مناطق اسلامی که گویی منشأ اصلی تصوف از سوریه و عراق بود؛ ساکن بودند.»(1)

 «به تدریج با پیدایش چارچوب فکری مشخص، صوفیان لازم دیدند که میان دیدگاه خود نسبت به شریعت و دیدگاه سایر مسلمانان نیز تفاوت و تمایز قایل شوند. به رغم بسیاری از برخورداریها که در چارچوب قوانین شریعت برای عامۀ مسلمین مجاز و مشروع بود اینان برای خود محدودیتها و قیدهایی قرار دادند.»(2)

به هرحال پس از گذشت مدتی از شکل گیری تصوف در خانقاهها، تصوف انشعاب یافت زهد و گوشه نشینی که از عوامل مهم پیدایش تصوف بود، به تدریج جای خود را به عشق صوفیانه داد و این شاخه از تصوف در برخی از نقاط از جمله خراسان رشد بسیاری یافت. زرین کوب در این باره می نویسد: «حدیث عشق، چیز دیگری بود که رابعۀ عدویه آن را بر زهد و درد صوفیه افزود.» (3)

با پیدا شدن عشق در میان صوفیه، زهد و ریاضت در درجۀ دوم اهمیت قرار گرفت و براساس تعابیر صوفیه صوفیان به عشق ورزی با حق روی آوردند. عشقی که آکنده است از درد جدایی بود. صوفیان شوریده ای که تاب این جدایی از حق را نیاوردند و نغمۀ انا الحق و لیس فی جبتی سوی الله سر دادند و با تعبیراتی که به حلول و اتحاد ــ که میراث یونان و هند نیز بود ــ ختم شد سبب خدشه دار شدن مباحث توحیدی شدند. بدین ترتیب در این دوره تصوف به دو شاخه منشعب شد. تصوف عاشقانه و تصوف زاهدانه. گفتار صوفیان مکتب عاشقانه آنقدر غیر حقیقی و دور از شریعت و اصول دین محمدی بود که حتی صوفیان زاهد مسلک همواره تصوف عاشقانه را مورد نقد و انتقاد قرار داده اند.

«با همۀ اعتباری که عشق در مکتب تصوف عاشقانه [و فلسفه] یافته است پیروان مکتب زاهدانۀ تصوف از آن احتراز کرده اند. گروهی به دلیل اینکه کلمۀ عشق در قرآن و در احادیث معتبر به کار نرفته از استعمال آن خودداری کرده و به جای آن لفظ «محبت» را به کار برده اند. از جمله ابوالقاسم قشیری [که از زمره صوفیان  است] از استاد خود ابوعلی دقاق نقل می کند که گفت: «عشق آن بود که در محبت از حد در گذرد و حق تعالی را وصف نکنند بدان که از حد در گذرد، پس او را به عشق وصف نکنند … نشاید وصف کردن حق به عشق بنده را و نه بنده را به عشق حق، به هیچ وجه روا نباشد.»

هجویری هم در ناروایی به کار داشتن وصف عشق برای خداوند دلایلی ذکر می کند: اندر عشق، مشایخ را سخن بسیار است؛ گروهی از آن طایفه، آن بر حق روا داشته اند ــ اما از حق تعالی روا نباشد ــ و گفتند که عشق صفت منع باشد از محبوب خود و بنده ممنوع است از حق و حق تعالی ممنوع نیست، پس عشق بنده را بر وی جایز بود و از وی روا نباشد. باز گروهی گفتند که بر حق تعالی بنده را عشق روا نباشد از آنچه عشق تجاوز حدّ بود و خداوند تعالی محدود نیست و باز متآخران گفتند عشق اندر دو جهان درست نیاید الّا بر طلب ادراک ذات و ذات حق تعالی مُدرَک نیست…» (4)

افلاطون از نخستین کسانی است که در رساله های خود از درجات و مراتب عشق سخن گفته است.

ذومراتب بودن عشق که میراث افلاطونی متصوفه است با فرض قرار دادن عشق مجازی به عنوان مقدمه و سکوی پرش عشق حقیقی در مکتب تصوف عاشقانه بسیار مورد استقبال قرار گرفت و طرح و ترویج شد و عشق مجازی را پرتوی هر چند اندک از عشق حقیقی معرفی کردند.

«ماجرای عشق حقیقی و مجازی از یونان باستان آغاز شد و توسط افلاطون پخته گردید. همچنین توسط افرادی چون ابن مسکویه که محبت را چهار قسم نمود و عشق را افراط در محبت خواند؛ وارد علوم مختلف گردید. به وسیلۀ بوعلی سینا به رسمیّت شناخته شد و در رسالۀ عشق فصلی به عشق مجازی و عشق ورزی به ظرفا و زیبارویان اختصاص یافت و در فلسفۀ اسلامی به مسیر خود ادامه داد با اخوان الصفا و دیگران، همین نکته باعث پیوند فلسفه و عرفان گردید. در عرفان نیز ابتدا بدان اقبال شد و خواجه عبدالله انصاری با تقسیم محبت به سه قسم: علتی، خلقتی و حقیقتی آن را مدون نمود. این مسیر به وسیلۀ بزرگان مکتب جمال مانند شیخ روزبهان بقلی شیرازی به کمال رسید و این بحث تا آنجا از معارف دینی فاصله گرفت که ابن عربی در کتاب فتوحات مکیه گفت: «ما حق تعالی را غالباً در مظاهر او دوست داریم و در قالب اسم خاص که لیلی یا هر کس دیگری، اگرچه که خود نشناسیم که او عین حق است. هنگامی که پرده ها افتاد می فهمند که جز حق تعالی را دوست نداشته و اسامی مخلوقات حجابهای او بوده اند و همچنین وضع بت پرستان است.» و بحث المجاز قنطره الحقیقه را خواجوی کرمانی عارف و شاعر ایرانی به اوج رساند. اشعار او سراسر در وصف عشق حقیقی و عشق مجازی است.» (5)

بحث عشق مجازی برای رسیدن به عشق حقیقی به صورت جدی در عرفان و فلسفه دنبال گردید و حتی در این باره گفته شد: المجاز قنطره الحقیقه که عشق مجازی را راهی برای وصول تلقی می کند. در صورتی که در مباحث قرآن و حدیثی به چنین مطلبی کوچکترین اشاره ای نشده است بلکه تنها محبتی که راه شناخت حق تعالی را هموار می نماید و ما را از وادی سرگردانی و حیرت به دیار شناخت و معرفت راهنمایی می نماید محبت به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السّلام) می باشد.

«آنچه مسلم است در معارف اسلامى و مکتب تشیّع بر این قسم از حب، شدیدترین سفارشها و تأکیدها وارد شده از جمله:

«قل ما اسئلکم علیه اجرا الا المودّة فى القربى: (اى پیامبر) بگو از شما مزدى مطالبه نمى‏کنم مگر دوستى با نزدیکانم. » (6)

«قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونى یحببکم الله: (اى پیامبر) بگو اگر خداى را دوست دارید مرا تبعیت کنید تا خدا به شما محبت ورزد.»(7)

«یا ایها الذین آمنوا اتقو الله و ابتغوا الیه الوسیلة و جاهدوا فى سبیله لعلّکم تفلحون: اى اهل ایمان تقواى خدا پیشه کنید و وسیله ‏اى به سوى او بجویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار شوید.»(8)

و در رابطه با اینکه این وسیله چه مى ‏باشد احادیثى از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) وارد شده، از جمله حدیث: «الائمة من ولد الحسین… هم العروة الوثقى و هم الوسیلة الى الله تعالى: امامان از فرزندان حسین (علیه السّلام)… دستگیره محکم الهى‏ هستند و هم آنان وسیله به سوى خداى تعالى هستند.»(9)

 نیز از معصومین علیهم السلام نقل شده است: «نحن کلمة التقوى و سبیل الهدى و المثل الاعلى: ما کلمه تقواى الهى و راه هدایت و نمونه اعلى براى حق تعالى هستیم.»(10)

و در زیارت جامعه خطاب به اهل بیت علیهم چنین مى‏خوانیم: «اشهد انّکم ابواب الله و مفاتیح رحمته … یتقرب اهل السماء بحبکم و بالبرائة من اعدائکم: شهادت مى‏ دهم که شما ابواب الهى و کلیدهاى رحمت او مى ‏باشید … و اهل آسمان (فرشتگان) نیز با حب شما به خدا نزدیکى مى ‏جویند.»

در دعاى ابوحمزه مى ‏خوانیم:« و یحى النبى الامّى القرشى…ارجو الزلفة لدیک: و به واسطه محبت پیامبر امى از اهل قریش…امید نزدیکى به تو دارم.»

 از همین خاصیت است که گاه تعبیر به «رسیدن از ولایت محبت به ولایت تکوینى» حاصل از قرب به حق تعالى مى‏ شود.» (11)

 

ائمه معصومین (علیهم السلام) چراغهای هدایت و موجب نجات انسانها از جهالت هستند و همواره احادیث ایشان نشانگر راه حق و درست می باشد. «امامان از اهل بیت (صلوات الله علیهم) که حاملان علوم قرآن کریم و معلمان انحصاری آن هستند به شدت امت اسلامی را از انتخاب نامی خودسرانه و به رأی و میل خود برای ذات خداوند منع فرموده و بر حذر داشته اند. «سبحان الله عما یصفون» پیامبر (صلی الله علیه و آله) اهل بیت (علیهم السّلام) درگفتار و احادیث خود از واژۀ «عشق و معشوق برای خداوند» استفاده نکرده اند. زیرا اسماء الله توقیفی است. جوازی برای وضع نام برای خداوند متعال وجود ندارد.»(12)

از حضرت امام رضا (علیه السّلام ) نقل شده است که فرمودند: « فلیسَ لک أن تُسَمیّه بما لم یُسَمَّ به نفسَهُ: تو نمی توانی خداوند را به نامی که او خود را به آن ننامیده است بنامی.» (13)

 

«وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذينَ يُلْحِدُونَ في‏ أَسْمائِهِ سَيُجْزَوْنَ ما كانُوا يَعْمَلُون: برای خداوند اسامی نیکو است، پس او را به آن اسماء بخوانید و واگذارید کسانی را که در نامهای او به کفر و الحاد می گرایند که به زودی به سزای آنچه انجام می دادند، خواهند رسید.» (14)

اگر در مناجاتها به بیانات و راز و نیازهای خاندان وحی و ائمه هدی (علیهم السّلام) توجه کنیم؛ حتی یک مورد هم نمی یابیم که خداوند متعال را با واژه عشق نامیده و ستایش کرده باشند و حال آنکه واژه عشق عربی است. عرفای اهل سنت با عدم مراجعه به معارف اهل بیت (علیهم السّلام)، از این نعمت عظمی محروم و در مناجات خود که فطری هر انسانی است، به سادگی پذیرای عشق و عاشقی فرهنگ بیگانه با اسلام شده و به آن تمسک جسته اند و به تقلید از آنان عرفای منسوب به شیعه نیز، این راه و روش را انتخاب کرده اند و حال آنکه خلاف بودن آن امری است ثابت. شیخ حر عاملی، یکی از محدثین بزرگ شیعه جعفری می فرماید: «اسمهایی که از مخترعات و نام گذاریهای عرفا و صوفیه می باشد «عشق» و «کشف» است که در شرع مطلبی نیامده است مگر در نکوهش آنها.» (15)

هرگاه در کلام الهی و فرمایشات معصومین (علیهم السلام) صحبت از دوستی به میان می آید از کلمۀ «حبّ» و مشتقات آن استفاده می شود. در این باره نمونه هایی از قرآن کریم ذکر می شود.»(16)

« فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ : به زودی خداوند متعال گروهی را می آورد که آنان را دوست دارد و آنان نیز او را دوست دارند؛ در برابر مومنان متواضع و در برابر کافران سرسخت و نیرومند؛ در راه خدا جهاد می کنند، بدون این که از سرزنش سرزنش کننده ای بیم داشته باشند؛ این فضل و بخشش خداوند است به آن که بخواهد عطا می نماید و خداوند بخشنده ای دانا است.»(17)

«وَ الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه: ‏ مومنان، دوستی شدیدی نسبت به خداوند متعال دارند.» (18)

«قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني‏ يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ: بگو اگر شما خدا را دوست داريد پس از من پيروى كنيد تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را بيامرزد و خدا آمرزگار مهربان است.» (19)

 این بحث از دید منتقدان صوفیه پنهان نمانده است. محمد طاهر قمی در تحفه الاخیار چنین می نویسد:

دیدگاه اسلام درباره عشق

 «مخفی نماند که اهل بیت (علیهم السلام) که هادیان راه محبت هستند هرگز لفظ عشق را در محبت خدا استعمال نکرده اند زیرا که لفظ عشق مرضی است سوداوی که مستلزم خبط دماغ و ضعف عقل است و هرگز مومن را از محبت خدا این حالت حاصل نشود، پس محبت خدا مستلزم کمال عقل است. مقام محبت و ولایت مخصوص عقلاء علماء و تابعان ایشان است و نه پنداری که اهل جهل را از این مقام بلند و منزلت ارجمند بهره و نصیبی هست.» (20)

طبق فرمایشات و احادیث ائمه معصومین (علیهم السلام) به کاربردن واژه عشق و مشتقات آن از قبیل عاشق و معشوق برای خداوند از آن جهت که جزء اسماء الهی محسوب نمی شود درست نیست و طبق فرمایش خداوند در سوره مبارکه اعراف، آیه 180 «واگذارید کسانی را که در نامهای او به کفر و الحاد می گرایند.»

 بنابراین شایسته است شیعیان به ابداعات صوفیه اقتدا ننمایند و به پیروی از آنان از واژه عشق و مشتقات آن درباره خداوند و حب به ائمه معصومین(علیهم السلام) و منتسبان به ایشان استفاده نکنند همان طور که ائمه اطهار (علیهم السّلام) نیز از این کلمات استفاده نکردند.

جز در چند حدیث که بیشتر بر مذاق صوفیه خوشایند بوده از کلمه عشق در احادیث استفاده نشده است و در بقیه موارد از کلمه «حب» و مشتقات آن استفاده شده است. استفاده از واژه عشق برای ائمه معصومین (علیهم السّلام) بر اساس معانی ارائه شده از آن جهت که به مرضی سودایی تعبیر می شود و ناشی از ضعف عقل است و از غرایز شهوانی نیرو می گیرد نیز به هیچ وجه تعبیر مناسب و درستی نیست. از بحثهای مطرح در بین فلاسفه و عرفا که عشق مجازی می تواند انسان را به حق نزدیک کند نیز مردود است و فقط محبت به ائمه معصومین (علیهم السلام) از بین انسانها می تواند مسیر کمال به سوی خداوند را برای آدمی هموار نماید.

 

(1) تاریخ ادبیات ایران، صفحه 346

(2) تاریخ فلسفه در اسلام، صفحه 446

(3) ارزش میراث صوفیه، صفحه 51

(4) نقد صوفی، صفحه 193 – 194

(5) زیبایی پرستی در عرفان اسلامی، صفحه 101 – 100

(6) سورۀ مبارکۀ  شورى، آیۀ 23

(7) سورۀ مبارکۀ  آل عمران، آیۀ31

(8) سورۀ مبارکۀ مائده، آیۀ 35

(9) میزان الحکمه، جلد2، صفحه 238

(10) میزان الحکمه، جلد2، صفحه 238

(11) عشق حقیقی و عشق مجازی، صفحه 116 – 115

(12) فلسفه و عرفان از نظر اسلام، صفحه 40 – 39

(13) بحارالانوار، جلد 10، صفحه 336 – توحید صدوق، 451

(14) سورۀ مبارکۀ اعراف، آیۀ180

(15) الاثنی عشریه، صفحه 56

(16) فلسفه و عرفان از نظر اسلام، صفحه 49 – 52

(17) سورۀ مبارکۀ مائده، آیه 54

(18) سورۀ مبارکۀ بقره، آیه 165

(19) سورۀ مبارکۀ آل عمران، آیۀ 31

(20) تحفه الاخیار، صفحه 29 – 30

 

–       قرآن کریم

–       ارزش میراث صوفیه، عبدالحسین زرین کوب، تهران، امیرکبیر، 1369

–       بحارالانوار الجامعه الدرر اخبار ائمه الاطهار علیهم السلام، محمد باقر بن محمد تقی مجلسی، بیروت، موسسه الوفاء، 1404 ه. ق.

–       تاریخ ادبیات ایران، ریپکا یان، ترجمۀ عیسی شهابی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1354

–       تاریخ فلسفه در اسلام، میان محمد شریف، جلد اول، ترجمه و گردآوری زیر نظر نصرالله پورجوادی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی ، 1362

–       تحفه الاخیار تجزیه و تحلیلی در عقاید و آراء متصوفه، محمد طاهر قمی، مصور، 1336

–       زیبایی پرستی در عرفان اسلامی، افراسیاب پور علی اکبر، تهران، طهوری، 1380

–       عشق حقیقی و عشق مجازی، رحیمیان سعید، مجله کیهان اندیشه، مهر و آبان 1370، شماره 38

–       فلسفه و عرفان از نظر اسلام، محمد صدر زاده، روشنای، تهران، 1390

–       کشف المحجوب، علی بن عثمان هجویری، تصحیح ژکوفسکی با مقدمه قاسم انصاری، تهران، طهوری، 1376

–       نقد صوفی بررسی انتقادی تاریخ تصوف با تکیه بر اقوال صوفیان تا قرن هفتم هجری، محمد کاظم یوسف پور،  تهران، روزنه، 1380


مکارم اخلاق؛ بهترین نیت ها


امام سجاد (عليه السلام) و پیرمرد شامی

پورتال حرم مطهر امام حسین علیه السلام
اینجا مطالب آستان قدس حسینی از جمله اخبار و پروژه ها و دستاوردهای حرم مطهر منتشر خواهد شد

دیدگاه اسلام درباره عشق

عاقبت افرادي كه دست به خودكشي مي‌زنند چيست؟ لطفاً چند روايت …عاقبت افرادي كه دست به خودكشي مي‌زنند چيست؟ لطفاً چند روايت در اين زمينه بنويسيد؟خود كشي از گناهان بزرگ است و در دين مبين اسلام بدون قيد …

براي ارتباط داشتن با جنيان مؤمن و مسلمان چه مي‌توان كرد؟ آيا…براي ارتباط داشتن با جنيان مؤمن و مسلمان چه مي‌توان كرد؟ آيا احضار آنها جايز است؟ارتباط با جن و دخالت آن‌ها در زندگي بشر از ديرباز ذ…

چگونه مي‌توانيم فرزند خوب براي پدر و مادرمان باشيم؟چگونه مي‌توانيم فرزند خوب براي پدر و مادرمان باشيم؟مقدمه:يكي از مشكلات اصلي خانواده‌ها، تعارضات و درگيري‌هاي بين والدين و فرزندان است. والد…





اقسام عشق:1. عشق حقيقي (عشق انسان به خدا): اساساً عشق حقيقي هميشه متوجه نوعي از كمال است. انسان هرگز عاشق عدم و كمبودها نمي شود بلكه همواره دنبال هستي و كمال است و به همين دليل آن كسي كه هستي و كمالش از همه برتر است از همه كس به عشق ورزيدن سزاوارتر مي باشد (عشق به كمال مطلق يعني خداوند تبارك و تعالي) اين عشق در حقيقت عشق انسان به خداست.[1]2. عشق مجازي ( انسان به انسان):در اين عشق، عاشق متوجه سيرت و كمال و صفات معنوي معشوق است و چون اين صفات مثبت و معنوي از معشوق صادر مي شود عاشق به او علاقة وافر پيدا مي كند در اين جا در واقع ميان دو روح، نوعي كشش روحاني وجود دارد. عشق حقيقي و عشق نفساني از موهبت هاي الهي هستند.نمونة اعلي اين عشق عشق به پاکان و اولياي الاهي است که آدمي را از هر عيبي مي پيرايد و آماده حضور در ساحت قدس معشوق ازلي ، جان جانان و سرچشمة همة  زيبايي ها و عشقها مي کند؛ مولوي مي گويد:هرکه را جامه ز عشقي چاک شد                                               او ز هر عيبي بکلي پاک شداين عشق نه تنها با وصال خاموش نمي شود که تيز تر و سرکش تر شده و هر روز جلوه تازه اي از زيبايي معشوق را بر عاشق رو نمايي مي کند.3.عشق حيواني(شهواني): در اين عشق، فرد در پي تصاحب معشوق است تا بوسيلة او هوسهايش را آرام کند؛ در اينگونه عشقها که معمولاً با يک نگاه و در خيابان يا مهماني ها پيدا مي شود بيشترين توجه عاشق به ظواهر معشوق ،چون صورت،اندام، و ديگر جاذبه هاي بدني اوست؛ اين عشق (اگربتوان نام عشق را برآن نهاد) از هيجان غريزه جنسي سرچشمه مي گيرد و طبيعتاً با وصال به سردي و گاه به نفرت مي انجامد.تفاوت جوهري اين عشق با عشق مجازي و حقيقي اين است که در اينجا عاشق معشوق را براي خود مي خواهد و حاضر است براي رسيدن به لذتهايش او را فدا کند، اما در عشق مجازي و حقيقي،عاشق خودرا فداي معشوق کرده،در او فاني مي گردد.اگر چه بحث هايي بسيار زيبا در معارف، عرفان و ادبيات ما از عشق حقيقي و نفساني وجود دارد اما چون بحث ما  مرتبط به عشق شهواني است فقط در اين قسمت متمركز مي شويم.عشق شهواني و روايات: هدف انبياء و ا ئمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ اين بوده كه انسان را به كمال و رشد راهنمايي كنند و آنها را از سقوط اخلاقي نجات دهند. در برخي از روايات ما به عشق هاي شهواني اشاره شده و بيان شده كه چشم پوشي از اين هوس هاي نفساني باعث رشد انسان مي شود كه در زير به برخي از آنها اشاره مي كنم.1. امام صادق ـ عليه السّلام ـ به كسي كه از عشق شهواني سؤال كرده بود چنين پاسخ دادند: اين عشق ها به خاطر اين است كه قلب از توجه و ياد خدا خالي مي گردد و با عشق به غير خدا پر مي گردد.[2]2. حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در اين باره مي فرمايند عشق غير حقيقي باعث مي شود كه چشم دل انسان كور شود و قلبش بيمار گردد و او با چشم غير سالم نگاه كند و با گوش هاي غير شنوا ( از حقيقت ) گوش دهد شهوات و هوس ها عقل او را نابود كرده و توجه به دنياي زود گذر قلب او را ميرانده است.[3]3. درباره چشم پوشي از عشق هاي شهواني رواياتي بيان شده است. از رسول خدا (ص) روايت داريم كه من عشق فعف ثم مات مات شهيداً[4] كسي كه عاشق شود(عشق شهواني ) ولي به خاطر خدا از لذت زود گذر آن چشم پوشي كند و عفت بورزد و در آن حال بميرد چون شهيد (پاک و پيراسته از بديها) مرده است.زمينه هاي پديد آمدن عشق شهواني : برخي از اين عوامل عشق مجازي چنين است: 1. ضعف بينش ديني و تربيت اخلاقي 2. چشم چراني 3. غفلت از ياد خدا 4. روابط با نامحرم 5. سخن گفتن زن با لحن تحريك كننده و آرايش و اظهار زينت براي نامحرمان 6. ترك ازدواج به موقع 7. خواندن رمان هاي عشقي 8. نگاه به فيلم هاي مبتذل[5] 9. دوستان ناسالم.پيامدهاي عشق شهواني:1. آشفتگي فكري و پريشاني حواس 2. بيماري هاي اعصاب و روان 3. شعله ور شدن شهوت جنسي 4. قرار گرفتن در موضع اتهام 5. خيانت 6. جرم و جنايت 7. ازدواج هاي ناپايدار 8. محروم ماندن از معشوق حقيقي[6] (خدا )در پاسخ به اين سوال كه آيا خدا مي پسندد كه دو بنده اسير يكديگر شوند بايد گفت:  عشق شهواني مورد رضايت خداوند نيست؛ و اساساً توصيه هايي در دين آمده که حاوي مهارتهاي پيشگيري و درمان چنين عشقهايي است.اگر عشق مجازي بد است چرا خدا در نهاد انسان قرار داد؟در پاسخ به اين سؤال توجه شما را به نكات ذيل جلب مي كنم.الف) انسان موجودي است مختار: خداوند انسان را نعمت عقل و تفكر بخشيده است و به او قوه انتخاب اراده و اختيار داده است تا با انتخاب هاي صحيح خود (كه بر اساس شرع، وحي و الگوهاي صالح مثل پيامبران) به كمال برسد و روشن است كه اگر انسان زمينه دو فعل را داشته باشد ولي با اختيار فعل مثبت را انجام دهد لايق و سزاوار تشويق و جايزه است اما اگر تنها مجبور باشد يك راه را طي كند ديگر تشويق او بي معني است و پاداش و تنبيه در بارة او مفهومي ندارد. براي روشن تر شدن مطلب بالا به اين مثال توجه كنيد: اگر دانشجويي براي درس هاي خود برنامه ريزي كند و با جديّت درس بخواند و دوستان كوشايي انتخاب كند و در تحصيلات خود موفق شود، او سزاوار تشويق است اما كامپيوتر كه مطالب را حفظ مي كند و در اين كار مجبور است شايستة تشويق نيست (سازنده او را بايد تشويق كرد كه با اراده و تلاش اين اختراع را كرده). نظام هستي نيز همين طور است خداوند به ما حق انتخاب دو راه (مثبت و منفي) را داده تا با توجه به دين راه مثبت را انتخاب كنيم و سزاوار بهشت و قرب خداوند گرديم.ب: انسان داراي دو بعد است: انسان دو بعد جسماني و روحاني دارد بر اساس آن، دو بعد گرايش در او وجود دارد كه لازم است ارضاء شوند اما ارضاء آن بايد در چارچوب شرع و خرد انجام پذيرد و نه هوسهايش  سركوب شود و نه همة توان و سرماية عمرش در راه هوسبازي تباه شود .هوسها موجب تلطيف زندگي و موجب نشاطند و از اين رو در نهاد ما قرار گرفته اندکه در خدمت ما باشند نه ما اسير و بردة آنها ؛ آنچه مهم است مهار،هدايت و جهت دهي آنها است. نکته کليدي و مهم اين است که ما آدمي زادگان عاشق آفريده شده ايم اما انتخاب معشوقها به عهده خودمان نهاده شده است؛ و البته هرکس بر اساس باورها، آرمانها و اهداف خود در زندگي معشوق يا معشوقهايي را برمي گزيند؛و ارزش او هم به اندازة همان معشوقهاست.ج) اصل در عشق، حقيقي بودن آن است. يعني عشق در نهاد انسان قرار گرفته تا انسان با آن به رشد و كمال برسد و اين گرايش و برخي از گرايش هاي ديگر در وجود ما اين است كه ما براي با اين كشش ها و گرايش ها به چيزهايي برسيم كه ما آن را در خود نداريم. نكته پاياني:آنچه در نيازهاي فطري (حقيقت جويي و…) و نيازهاي غريزي (مثل ميل جنسي، ميل به غذا و…) مهم است دو چيز است 1. ارضاء اين نيازها نه سركوب آنها 2. ارضاء بايد در چارچوب دين و خرد باشد و افراط و تفريط نشود (اعتدال در ارضاء) يعني آن گرايش دروني با شناخت (عقل، مشورت و كمك از دين) ارضا شود، هر كجا ما اين دو  امر را ناديده بگيريم يا افراط و تفريط كنيم دچار انحراف و سقوط معنوي و آسيب جسماني مي شويم و بهداشت جسماني و روحاني خود را در خطر مي اندازيم.معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1. رحيمي . جعفر . عشق مجازي در منابع اسلامي . مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني‎(ره) . واحد تربيت مربي اخلاق . واحد مديريت تربيتي ( با تلفن  2932328 – 0251 جهت تهيه آن تماس بگيريد ) .2. كاشفي . محمد رضا . آئين مهرورزي . دفتر تبليغات اسلامي قم .پي نوشت ها:[1] . شيرازي . صدر الدين محمد . الحكمة المتعاليه . ج 7 . ص 174 . با كمي تغيير . چاپ بيروت .[2] . ري شهري . محمد . ميزان الحكمه دورة (چهار جلدي) . ج3 . ص1988 . قم . نشر دارالحديث . چاپ اول . سال 1416 .[3] . همان . ص 1988 .[4] . همان . ص 1988 .[5] . رحيمي . جعفر . عشق مجازي در منابع اسلامي . موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني . واحد تربيت مربي اخلاق . مديريت تربيتي . 1384 .[6] . همان .


 

معنای عشق
 

عشق در قرآن و روایات
 

عشق در کلام بزرگان
 

دیدگاه اسلام درباره عشق

انواع عشق
 

یک. عشق حقیقی
 

دو. عشق مجازی
 

راه حل ها
 

راه حل اول
 

راه حل دوم
 

پي‌نوشت‌ها:
 

1. فرهنگ علوم عقلي، سيد جعفر سجادي، ص 357.
2. حکمت الهي عام و خاص، به نقل از مهدي الهي قمشه اي، جلد يک، ص 139.
3. اشارات و تنبيهات شرح المحقق طوسي، جلد سوم، جزء سوم، ص 8.
4. وسائل الشيعه، ج 1، ص 83، باب 19، حديث 2.
5. ر.ک: صحيفه ي سجاديه، و نيز مناجات مريدين از مناجات خمسه ي عشر.
6. ديوان حافظ، غزل 121.
7. مثنوي معنوي، دفتر چهارم، بيت 97.
8. ديوان حافظ، غزل يازدهم.
9. مباني فلسفه ي عشق، محمدحسين خليلي، ص 29.
10. اين قاعده فقط بين دو انسان جاري نيست، بلکه علاقه به اشيا نيز همين گونه است، براي مثال، شما يک دستگاه صوتي يا گوشي تلفن جديد مي خريد، هرچه از توانايي ها و سرويس دهي آن بيشتر آگاه مي شويد، علاقه ي شما به آن شيء بيشتر مي شود.
11. يا اگر حسن کوچکي هم داشته باشد، در ذهن خود پرورش مي دهد و آن خوبي «کوچک» را «بزرگ» مي کند و در خلوت خود به آن دلخوش مي شود.
12. سعي کند عيب هاي نزديکان خود را بزرگ نکند و به آن ها حسن نيت داشته باشد تا اين علاقه جبران شود. و اين را بداند که هر انساني ممکن است در آداب معاشرت و اخلاق خود، معايبي را داشته باشد، چه شخص غريبه باشد و چه آشنا! فقط تفاوت در اين است که عيب آشنايان و نزديکان آشکار است، از اين رو، انسان از آن ها دلگير مي شود، ولي عيب افراد غريب پنهان و انسان از آن ها بي خبر است، از اين رو، عاشق آن ها مي شود.
13. «اذا هممت بشي فتدبر عاقبته.».
14. با مطالعه و دقت در داستان حضرت يوسف(ع) به دست مي آيد که او با اين عقيده توانست بر غريزه ي جنسي و عشق مجازي غلبه کند.
 


 

“عشق” به معنای محبت شدید و علاقه خاص است. در قرآن کلمه عشق به صراحت نیامده، امّا از مفاهیم دیگری که معنای عشق را می رساند، نام برده شده است: “بعضی از مردم معبود هایی غیر از خداوند، برای خود انتخاب می کنند و آن ها را چون خدا دوست می دارند، امّا آن ها که ایمان دارند،‌ عشقشان به خدا (از مشرکان نسبت به معبوهاشان) شدید تر است”.[بقره (2) آیه 165]
در این آیه شریفه، شد حبّ و علاقمندی به عشق تفسیر شده است.
در روایات و احادیث،‌ از “عشق” نام برده شده است.
پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: “با فضیلت ترین مردم کسی است که عاشق عبادت است و با عشق عبادت کند”.[بحارالانوار، ج 67، ص 253، حدیث 10]
علاّمه مجلسی بعد از ذکر حدیث می فرماید: عشق به معنای زیاده روی در دوست داشتن و محبت است. گاهی خیال می شود عشق، مخصوص علاقه داشتن به امور باطل است، به همین جهت در علاقه به خدا به کار نمی رود، اما این حدیث بر خلاف پندار مزبور است؟ آن چه در مورد مذمت و سرزنش است، ‌عشق جسمانی، حیوانی و شهوانی است و آن چه مورد مدح و ستایش قرار گرفته، عشق روحانی و انسانی می باشد. عشق نوع اوّل به مجرّد وصال و رسیدن به آن، فانی شده و از بین می رود و عشق از نوع دوم تا ابد باقی و پایدار است.[بحارالانوار، ج 67، ص 254]

درباره رابطه عقل و عشق نیز باید گفت که وادی عقل با فضای عشق متفاوت است؛ در این باره سه نکته قابل ذکر است:
1. عقل فقط راهنما است؛ مولا علی(ع) میفرمایند: «عقل هدایت بخش و نجات دهنده است…»، (میزان الحکمه، ج 6، ص 397، ر 13022، مکتب الاعلام الاسلامی، چ اوّل، سال 1362). و نیزمیفرمایند: العقل یصلح الرویة ؛ عقل رویه و منش را اصلاح میکند (همان، ص 396، ر 13019).

2. عقل عشق آفرین است؛ امام علی(ع) میفرمایند: العقل رقی الی اعلی علیین ؛ عقل باعث ترقی انسان به اعلی علیین میباشد (همان، ر13016). وقتی انسان عقل خود را به کار گیرد، راه را از چاه میشناسد؛ سلوک سعادت را از سقوط شقاوت باز مییابد؛ خانه جانان را از کاشانه شیطان جدا میسازد و حتی عشق حقیقی را از عشق مجازی متمایز میکند. انسان در پرتو عقل، راه اعلی علیین را میجوید و لذّت تشخیص و ترسیم چنین راهی، کام تشنه را برای وصول به گوارایی آب تحریک میکند و با تکرار تصور ضرورت پیمودن راه عشق، دل را با خود همراه میسازد. از این رو میگوییم: عقل عشق آفرین است.

3. مرکب وصول و معرفت قلبی عشق است نه عقل؛ عقل چون پلیس، فقط راهنمای خوبی است و گرنه هرگز پای پیمودن راه وصال را ندارد. وقتی با جرقه‏های راه بخش عقل، عشق در دل زبانه کشید؛ دل عاشق گام‏های نخستین راه معرفت را بر میدارد و کم کم به حالاتی بلند میرسد که از عقل نشانی نمیماند.
جناب عشق را در گه بسی بالاتر از عقل است کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد ( حافظ)
در آن حالات بلند، عقل محو میشود؛ گرچه آن حالات بعد از سال‏ها ریاضت، لحظاتی بیش نیست. پس عقل در دو مرحله اوّل، نه تنها زایل کننده عشق نیست؛ بلکه میتواند راه عشق حقیقی را بنمایاند و در مرحله سوم هم در بعضی از حالات بلند عرفانی و عشق حقیقی،اصلاً جایی برای عقل و توجّه به آن نمیماند. به لحاظ این مرتبه بالا، میتوان گفت: عقل خود حجاب عشق است.
به عبارت دیگر عقل و عشق را اگر به خوبی بشناسیم با هم تقابل ندارند . عقل انسان را تا مرحله ای راهنمایی می کند و برای سیربالاتر باید از نردبان عشق بهره گرفت . در عین حال عقل می تواند مراقبت کند که انسان در مسیر عشق به بیراهه نیفتد.
پس می تواند در کمال انسان با هم مشارکت داشته باشند ، بی آنکه یکی را بگیریم و دیگری را طرد کنیم.

پاسخ های مرتبط :
آیا می توان از عشق زمینی به عشق حقیقی رسید ؟

دیدگاه اسلام درباره عشق

چرا بزرگان عقیده دارند عشق واقعی در جوانی است، نه نوجوانی ؟

درباره ما

کلیه حقوق متعلق به مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی می باشد © نی نی سایت

دیدگاه اسلام درباره عشق
دیدگاه اسلام درباره عشق

Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *